به نام خدا
سلام
اوووووووووووووووووووووه!!
اووووووووووووووووه!
ببینین کی این جــــــــــــــــــــــــــــاست؟!
اوووووه!
حس غریییییییییب؟!!!
خوش آمدی و خوش آمد ما را ز آمدنت (یه کم شعرو خراب کردم، می دونم!)
راستی حس غریب عزیزم، گوشتو بیار جلو یه چیزی بهت بگم!
نه ولش کن، درگوشی توی جمع خوب نیست، یوهاهاها!
می گم اولاً که ما شاگرد شماییم، نفرمایید اون حرفارو!
ثانیاً! دیگه وقتشه ما پیرها جامون رو بدیم به شما جوونای تازه فارغ التحصیل شده!!
ایضاً یوهاهاهاها!!
بهدشم! ببین! بنده خدا آرسو به روی خودش نمی یاره ها، اما دیگه معلومه از دست بدقولی ها و بی نظمی های من حسابی لجش دراومده!! لابد پیش خودش می گه آخه دو خط ترجمه چیه که این قدر مارو معطل می کنی؟...
می گم بیا یه مدت هم تو ترجمه کن بلکه این بنده خدا دو روزم اعصابش آروم بشه!
ههههههه!
ضمناً حضور حس غریب این جا نشون می ده که امتحاناتش به خوبی وخوشی تموم شده!
(کو کارنامه ت بچه؟! ریسرچ چند شدی؟! درس های ترجمه ت در زمینه های گوناگون خوب شدن؟!
هی هی هی هی!)
جا داره مجدداً تشکر کنم از لطفت و بازم بگم که شما استاد مایی خانوم، شرمنده نفرمایید.
دیگه چی می خواستم بگم؟ آهان هیچی، اون که گفتن نداره، جز این که آرسو جان تا جایی که بتونم سعی می کنم خوش قول باشم، اما یه کم گرفتارم و یه کم هم...
و به شدت محتاج دعای دوستان هستم...