به نام خدایی که همین نزدیکی هاست
سلام
قرآن وقتى به یتیم اجازه تصرف در مالش را مىدهد كه به شدّت و نیرومندى رسیده باشد و نیرومندى را به بلوغ و رسیدن به رشد تفسیر مىكند:
«وَلاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشِدَّهُ» (انعام /152) و (اسراء /34)
«و به مال یتیم جز به بهترین صورت نزدیك نشوید تا به حد اشد خود برسد.»
«وَابْتَلُوا الْیَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ» (نساء /6)
«یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید، اگر در آنها رشد یافتید، اموالشان را به آنها بدهید.»
دستور به آزمایش، هنگام رسیدن به بلوغ، براى فهم رسیدن به مرحله رشد دو نكته را در خود نهفته دارد: یكى امكان پیدایش همزمان بلوغ و رشد و دیگر امكان پیدایش رشد، با فاصلهاى، بعد از زمان بلوغ.
در روایتى، امام صادق علیه السلام در پاسخ پرسش از این كه تصرفات یتیم كى موثر است؟ فرمود: «حتّى یبلّغ اشده، قال و ما اشده؟ قال الاحتلام»8«زمانى كه به شدّت و نیرومندى برسد، گفت: شدّت او چیست؟ فرمود: جنب شدن».
این كه بلوغ معیار تكلیف شناخته شده، با این كه خرد و خردورزى از شرایط تكلیف مىباشد، مىتواند دلیل بر این باشد كه بلوغ، نوعاً با رشد و خرد ورزى همراه است یا مىتواند همراه باشد.
خرد جوان، از آزادگى ویژهاى برخوردار است و هنوز آلایش عادتها، دلبستگىهاى مادى و زمینى، باورهاى سنتى نبایسته و ...، دامنگیر آن نشده است. اگر كمبودى دارد كمبود تجربه و آگاهى است كه مىتواند توسط بزرگترها جبران گردد، به همین دلیل علىعلیه السلام خطاب به یكى از كارگزارانش مىفرماید:
«اذا احتجت الى المشورة فى أمر قد طرأ علیك فاستبده ببدایة الشبان فانّهم احدّ اذهاناً و اسرع حدساً ثم رده بعد ذلك الى رأى الكهول الشیوخ، لیستعقبوه و یحسنوا الاختبار له فان تجربتهم اكثر»
«هرگاه كارى برایت پیش آمد و نیاز به مشورت پیدا كردى، در آغاز آن را با جوانان، در میان گذار. زیرا آنها تیز فهمتر و با فراست ترند سپس آن را در معرض نظر سالخوردگان و پیران قرار ده، تا در معرض ارزیابى قرار دهند، چه آنكه تجربه ایشان بیشتر است».
التماس دعا