• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 10798)
يکشنبه 30/4/1387 - 0:59 -0 تشکر 48464

 

 

سه شنبه 15/5/1387 - 7:31 - 0 تشکر 50638

چی شد خبری نشد من فقط بخاطر این تاپیک عضو سایت شدم بخدا

يکشنبه 20/5/1387 - 0:27 - 0 تشکر 51484

درود.

متاسفانه بسیاری از دوستان با این كه جواب صحبت ها ی غلطشون رو دادم باز هم بر پاسخ های اشتباه خودشون ابرام دارند. و این ناشی از اینه كه متوجه عمق صحبت ها من نشدند و تنها به یك برداشت سطحی اكتفا كرده اند. علاوه بر اون ، این درخت تعصب كه مثل یه چنار سیصد ساله در اندیشه هاشون ریشه زده با هیچ تبری قطع نمیشه.

forums؛ تو اثبات كن ببینیم چه كار می كنی...

 

 

يکشنبه 20/5/1387 - 0:35 - 0 تشکر 51486

شششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش

 

 

يکشنبه 20/5/1387 - 11:19 - 0 تشکر 51505

به نام خدایی که همیشه در قلب ماست

سلام

عشق و شهوت دو چیز نسبی هست و هرکسی تعریف خودش رو از این دو مقوله داره، شما داری رو تعریفی که ساخته زهن خودتون هست، اصرار میکنی و میخواهی به دیگران بقبولونی که این تعریف درست هست، این بحثی که تا این جا ادامه پیدا کرده، عین این میمونه تو یه دایره بچرخین، و به انتها نرسین، همش دو خودتون بچرخین.

شما از اسلام شناخت دقیق و درستی ندارین، پس نمیتونین اینطوری غیر منصفانه در موردش قضاوت کنین و یا بگین اسلام اینطوری گفته.

اگر با حقانیت قرآن پایه و اساس اسلام هست، مشکل شک دارین، پیشنهاد میکنم بحث "معجزه ریاضی قرآن" رو در انجمن قران و عترت بخونین، به روشی کاملا علمی حقانیت و معجزه بودن قران رو ثابت کرده.

هر کسی هر چیزی بگه، شما جلوش یه دیوار میکشی و به مخالفت اون میپردازین، پس همه ناحق میگن از این همه دوستانی که مطلی زدن و شما حق میگین؟

و یه سوال داشتم، اینطوری که من تا اینجا متوجه شدم، شما سلام هم نمیکنین و میگین درود که همون زرتشت هست، یعنی زرتشت قبل از اسلام بوده، و دین باستانی ما هست، خب قبل از زرتشت هم دین دیگری بوده، پس باید اون رو قبول کنیم، خود رزتشت دینی بوده متغیر و از ابتدا تا کنون تغییر زیادی کرده، آیا یه دین الهی باید این همه قوانینش تغییر کنه؟

خیلی از قوانین و اصول این دین هم که از اسلام و ادیان دیگری برداشت شده و تغییر کرده، مثلا قدیم اموات رو دفن نمیکردن به خاطر قداست خاک، ولی الان دفن میکنن، و خیلی از کارها دیگری که انجام میدن.

این بحث رو هرچقدر بیشتر ادامه بدی، تو یه دایره بسته میچرخین، و هدف و سرانجامی نداره، چون شما منطقی مشترک با دوستان میارین که در راستای اون منطق بحث بشه، و دو منطق متناقضی که اصلا وجه اشراکی باهم ندارن، هرگز نمیتونن همدیگر رو راضی کنن، یا حق.

التماس دعا

كار ما نیست شناسائی "راز" گل سرخ
كار ما شاید این است
كه در "افسون" گل سرخ شناور باشیم...
يکشنبه 20/5/1387 - 15:23 - 0 تشکر 51558

اول از همه خدا پدر و مادرتان را بیامرزد که در این زمانه که همه خودشان را با اسباب بازی های مختلف مثل موبایل و لباس و کامپیوتر و غیره سرگرم کرده اند شما یکی لااقل گول اینهارا نخوردی و سعی در پاسخ گفتن به ام المسائل جامعه بشری که همان هدف از زندگی کردن چیست باشد را داری گرچه این سوال برای همه پیش می آید اما کمتر کسیست که ذهنش اینقدر باز باشد و فراتر از این زندگی معمولی را ببیند که به ارزش این سوالات پی ببرد و به دنبال جوابی قانع کننده بگردد مخصوصا زمان ما که همه مردم بشدت سرگرم شده اند و وقت فکر کردن ندارند
بدبختانه همان طور که در این تاپیک معلومه بسیاری از مردم ما درگیر یک مشکل بزرگند و آن اینکه حتی از اصول اولیه دین خود نیز نمی توانند آنطور که باید دفاع کنند مخصوصا در این زمانه واویلا در حالی که بر هر مسلمانی واجب است که اصول عقاید خود را بطور برهانی وقطعی ویقینی بلد باشد خوب نتیجه این میشه که ما حالا در جامعه می بینیم که هرکسی به ساز خود می رقصد و فکر می کند کارش درستترین است
انصافا  این حرف را درست می گویند  پایه های  اعتقادات ما ضعیف است و ضعف از ماست
و اما شما دوست عزیز جان
من بعدا برای شما بطور برهانی اصول دین اسلام را اثبات می کنم اما فعلا به بحث شما می پردازم با ذکر چند نکته:
چرا شما هر چیزی که بنظرخودتان صحیح آمده است را پذیرفته اید من ازشما می پرسم چند بار تا بحال مسئله ای را حل کرده اید و مطمئن بوده اید که درست است بعد فهمیده اید که اشتباه می کردید مرضی که خیلی ها خیلی وقتها ناخودآگاه به آن دچارند مثل خود من و از آن غافلند اینست که از اول بحث بنا را بر این می گذارند که نظری که به ذهن خو دشان درست است درست است و اگر حتی حرف درستی هم در صحبت طرف مقابل باشد یا به آن توجه نمی کنند یا می خواهند آن را طوری با فکر خود توجیه کنند چون ناخودآگاه از اول بحث از نظر خود طرفداری می کنند در حالی که اگر هم ما نظری داشته باشیم باید از اول بحث بنا را بر این بگذاریم که ممکن است ما هم اشتباه بکنیم این است علت اینکه بسیاری از بحث های جهان به نتیجه مطلوب نمی رسد کلا نباید همیشه به آن چیزی که در نگاه اول درست بنظر می آید زود اعتماد کنیم غرور علمی بسیار بدتراز غرور معمولی است
از اول نامه شروع میکنم
1- بسیاری از آیات و روایات برهانند و با استدلال عقلی یک چیزی را توضیح می دهند مثلا برهان شرطبندی که پاسکال دارد عین آن را امام صادق هم گفته در اصول کافی یا مثلا بحث های امام رضا در حضور مامون و ده ها مورد دیگر و بسیاری از بحث های دیگر در اسلام بر اساس فطریاتند و افراد آنها را فطرتا می پذیرند مثلا توصیه به داشتن اخلاق خوب از پیامبر یا این جمله امام علی آن چیزی را که برای دیگران نمی پسندی برای خود هم نپسند وغیره شما هم نمیتوانید فطریات را در نظر نگیرید چون همه ی اصول منطقی نیز بر فطریات بنا شده اند مثل اصل تناقض ما برای اثبات اصل تناقض احتیاج به برهان نداریم چون آن را فطرتا می پذیریم این را هم در نظر بگیرید که در منطق هر قضیه ای که می خواهیم اثبات کنیم باید در آخر به بدیهیات برسند تا قضیه اثبات شود
2-من در متن شما گشتم اما

برهان خاصی را پیدا نکردم الا یک استدلال آن هم از نوع استقرایی که از آن می خواهید یک نتیجه گیری کلی کنید نمیتوان یک نتیجه گیری جزئی را به یک نتیجه گیری کلی تعمیم داد چون دو گروه را مثال زده اید و گفته اید چون خوب وبد برای این دو گروه متفاوت است پس در نتیجه خوب وبد برای هر کسی نسبیست و نسبت به هر کس فرق دارد شما از کجا این نتیجه گیری کلی را کردید مثل بچه ای که چون میبیند چند مرد ریش دارند نتیجه میگیرد همه ی مردان ریش دارند بعد از ان هدف پابرجا را تعریف کردید و گفتید هر کس چنین هدفیرا نداشته باشد غافل است اما به چه دلیل و بعد آن را به این دو گروه محدود کردید همانطور که دیگران گفتند شما به چه دلیل به این دو گروه محدود کردید اصلا به چه دلیل به این اشکال دوستان جواب ندادید
نه من افرادی را می شناسم که عضو این دو گروه نیستند اما در هدف خود هم ثابت قدم و پابرجایند مثل امام حسین که به خاطر هدفش همه چیزش را فدا کرد یا حضرت ابراهیم که حتی حاضر بود فرزندش را بکشد و عجیب تر اینکه اسماعیل نیز حتی حاضر بود به خاطر هدفش توسط پدرش کشته شود یا امام علی که حتی حاضر بود دست فرزندش را بخاطر عدالت قطع کند و دهها مورد دیگر اما من حالا از شما مثال واقعی می خواهم برای این دو گرو هی که مثال زدید
برای گروه اول لطفا مثالی بزنید چون تا آنجاکه من میدانم عاشقان سینه چاک مثل مجنون بعد از عاشق شدن روحشان لطیف میشود و میروند با گل وبلبل وآهو در صحرا همدم می شوند و بخاطر همین لطافت حاضر نیستند به هیچ موجود دیگر آسیب برسانند آیا به این علت که آنها این کار را نمیکنند میتوان گفت آنها در عشق خود ثابت قدم نیستند در حالی که با تعریف شما سازگار نیستند تا آنجا که من می دانم آنهاحاضرند هر کاری بکنند غیر از کاری که با ذات عشق منافات داشته باشدیعنیبا هدفشان و عجیب ترین قسمت حرفتان این است که آنها حتی خدا را هم در خدمت معشوق در بیاورند نکند فکر می کنید خدا نون و پنیر یا بادمجان است خدا همین سه حرف خ د ا نیست حقیقتیست فراتر از هر چیز و نا محدود و در حدیث آمده هرکس بجای حقیقت خدا اسم او را بپرستد مشرک است بعدا در مباحثی که برای اثبات اصول دین می گویم اشتباه این حرفتان را می فهمیداما من تا آنجایی که می دانم عاشقانی مثل مجنون شب وروز کارشان دعا به درگاه خدا بوده تا آنها را به معشوق برساند چون می دانندکه اوست که عشق را در دل آنها افکنده واز این بابت او را شکر میکنند و اوست که می تواند آنها را به معشوق برساند و همه کار ه اوست نشان به آن نشانی که در لیلی و مجنون پدر مجنون اورا به مکه برد تا سر عقل بیاید مجنون کنار کعبه رفت و دعا کرد که خدایا آتش عشق من را زیاد کن اصلا کار این عاشقان با عقل جور در نمیاد این حرف معروف است که می گویند عقل این نوع عشق را نمی فهمد واین کارعاقلانه ای نیست که طرف زندگیش را تعطیل کند و زانوی غم عشق به بغل بگیرد پس چرا شما آن را برای یک بحث منطقی برگزیده اید علاوه بر آن من می توانم عاشق خیالی شما را از هدفش باز دارم ذات انسان طوریست که از هر چیزی بهترین را می خواهد و اگر بهتر از آن باشد آن را می خواهداگر من برای آن عاشق شخصی بیاورم که همه ی خصوصیات معشوق را بسیار شدیدترو کامل تر داشته باشد آیا معشوق دست از هدف قبلی اش بر نمی داردحالا مثلا فرض کنیم عاشق بخاطرخود معشوق عاشق اوست اگر من بتوانم شخصی دقیقا شبیه آن معشوق به او نشان دهم آیا نمی توانم عاشق را از هدف قبلی اش باز دارم به همین دلیل می گویند هر چیزی نظیر دارد غیر از ذات خدا بعدا ثابت خواهم کرد که فقط عشق به خدا عقلانیست
اصلا مرگ : مرگ هر دو گروه مورد نظر شما را از هدفشان باز میدارد پس این چه هدف پا برجایی شد
برای من ثابت نشد که چرا هرکس باید هدف پابرجا آن طور که شما میگویید داشته باشد وگرنه غافل است
و اما گروه دوم
اول ازهمه من برای آن یک مثال می خواهم
در تعریف این گروه ابهام وجود دارد آیا منظور شما این است که این گروه هر کاری می توانند بکنند ظلم کنند پدر دیگران را در بیاورند و غیره یا اینکه تا جایی خود پرست باشند که به دیگران صدمه نزننداگر حالت اول باشد که بنظرم همین است مخصوصا با جمله ای که گفتید همه چیز حتی خدا را به خدمت خود در آوردطبیعت و اجتماع نمی گذارند که او به این هدف خود برسد و در اصطلا ح در هدفش پابرجا باشد و در حالت دوم طبیعت خود فرد. به هر حال انسان از بسیاری جهات محدودیت دارد مثل شهوت چون اگر بیش از حدی پیش برود شخص ناتوان جنسی می شود مثل فتحعلی شاه قاجار که چند هزار تا زن داشت اما ناتوان جنسی شد ولی ارضا نشد وخیلی های دیگریعنی مشکل اینجاست که انسان بی نهایت طلب است اگر جهان را هم به او بدهند اگر بفهمد جهانی باشکوه تر از آن است آن را هم می خواهد هیچکدام از ما از این قاعده مستثنی نیستیم هرچه داشته باشیم اگر بدانیم چیزی از آن بهتر هست آن را هم می خواهیم یک مشکل دیگر هم هست آن اینکه هنگامی که انسان زندگی را بر اساس خود محوری شروع کرد بعد از مدتی بنده ی نفس خود می شود و از آن به بعد هر چه او دستور بدهد ما باید گوش کنیم یعنی بنده هوس مثل کسی که اول برای رفع نیاز لباس می خرد بعد برای تنوع وزیبایی خلاصه اینقدر زیاده روی می کند که روزی میرسد که باید حتما ازهر مدل جدیدی یکی بخرد و تابع مد باشد این شخص نه تنها بنده ی مد می شود بلکه بدون لباس جدید یک لحظه راحت نمی تواند باشد و به هر قیمتی باید بخرد در حالی که علت این موضوع خود شخص است یعنی شخص در مقابل خودش اختیارش را از دست میدهد اصلا با این فکر بعد از مدتی نسل انسانها منقرض میشود اصلا اگر چنین شخصی بخواهد بخاطر اینکه هدفش پابرجا بماند شما را بکشد راضی می شویدعلاوه بر همه ی اینها مرگ او را از هدفش باز میدارد
به هر حال من هنوز نفهمیدم هرکس چرا باید به هر قیمتیکه شده به هدفش برسد خب به هر حال همه هدف دارند اما چرا باید پابرجاباشد حالا فرضا این دو گروه شما به هدفشان برسند آخرش که چی چی
بله اگر هدف شخص کاملا درست باشد حق دارد هر کاری را انجام بدهد الا کارهایی که هدفش را نقض کند اگر هم غلط باشد که نه
حالا من نظرم را می گویم
هرکسی که کاری انجام می دهد بخاطر نتیجه ی آن انجام می دهد و اگر آن کار نتیجه نداشته باشد آن را انجام نمیدهد و این بدیهیست از میا ن کارها انسان کاری را انجام می دهد که اولا نتیجه ی آن بهتر باشد وثانیا آن نتیجه نتیجه ای پا برجا باشد مثلا شغل هر شغلی که امنیت شغلی بیشتر داشته باشد و ا حتمال اخراج شدن در آن کمتر باشد خواهان بیشتری دارد قاعدتا اگر انسان یک نتیجه ایرا ازهمه پایدارترو کامل تر بداند بسمت آن می رود و این نتیجه همان هدفش می شود و هدفش نتیجه اش را در پی دارد عقل حکم می کند در این هدف پابرجا باشد وکاری مخالف رسیدن به آن هدف انجام ندهد و اگر انجام دهد معلوم می شود آن هدف و نتیجه را باور ندارد و نمی شناسد یعنی هدف اصلی اش آن هدف نیست و چیز دیگریست یعنی هدف پابرجا زمانی معنی دارد که نتیجه ای پابرجا و درست در کار باشد و از این نظر شخصی که تا آخر عمر پول جمع می کند و یکدفعه میمیرد و پول را جا می گذارد و میرود و اگر جهان آخرت را حقیقت بدانیم (که بعدا ثابت می کنم ) در آنجا بخود خواهد گفت عجب خری بودم من چون نتیجه و هدف کارش پابرجا نبود پس این شخص غافل است در این مورد بعدا در بحث اثبات اصول دین حرف می زنم
در مورد اینکه گفتید خوب وبد افراد باهم فرق می کند هم میگویم که اولا می خواهید با استدلال استقرایی آنر اثابت کنید که اشتباه است باید آن را با استدلال استنتاجی ثابت کنید ثانیا اگر منظورتان از خوب وبد همان حق و ناحق و درست ونادرست است و منظورتان اینست که حق نسبیست یعنی حق و درست نسبت به افراد متفاوته و ما حق ودرست مطلق نداریم این سخن سوفسطائیان است اگر منظورتان اینست بگویید تا جوابتان رابدهم
اصلا اگر حرفتان اینی نیست که من در این متن گفتم باز اشکال از شماست پس نه من و نه بسیاری از دیگران حرف شما را نفهمیدیم واین به شما بر میگردد که نمی توانید حرف خود را توضیح دهید طوری که هیچکس آن را نفهمیده
والسلام



دوشنبه 21/5/1387 - 23:0 - 0 تشکر 51840

سلام دوستان عزیز.

حال شما خوبه؟؟

خب بریم سراغ دوست عزیزمون؛

این طرز فكر شما ناشی از اینه كه شما نفهمیدید من چی گفتم

اگر بنده متوجه نشده باشم شما چه میفرمائید(که بعید میدانم اینطور باشد)ناشی از ضعف شما در بیان منظورتان است! بنده تمامی صحبت های شما را چند بار خوانده ام اما اگر میفرمائید متوجه نشده ام یعنی منظور شما در صحبت هایتان نیست!!!

اگر شما چیزی را خودتان برای خودتان درست کرده باشید؛چه دلیلی دارد که درست باشد؟

پاسخ شما:منطق!

بله؛پناه آوردن به کلمه ی منطق راه فرار خوبی است! 

اگر هر کسی بتواند در ذهن خود تعابیری بسازد و آنها را به منطق ربط دهد؛پس بنده هم منطقی در ذهن دارم که اینطور است :

هرکسی در مباحثه ی تبیان نام کاربریش "moeinnemati" بود؛انسان نیست و باید کشته شود!

و هرکسی به من اعتراض کند بگویم:

"این طرز فكر شما ناشی از اینه كه شما نفهمیدید من چی گفتم***

***من اون رو تعریف كردم... اهل منطق كه هستید؟ اگر هستید حتما تا به حال چیزی به نام "تعریف" به گوشتون خورده

***اینها در ذهن من هستند دیگه..... پس درستند چون در ذهن من وجود دارند."

بله! بنده هم تعریف کردم! بنده نام کاربری را تعریف کردم و گفتم هر کسی معین نعمتی بود انسان نیست.

خب... همه ی انسان های دنیا باید منطق من را بپذیرند و کسی نباید ایراد بگیرد.هر کسی ایراد بگیرد منظور من را نفهمیده...تعاریف من مطلقا درست هستند...هرکسی نمیتواند منطق مرا قبول کند متحجر است و افکار مدرن و پست مدرن و غرب گرایانه او را احاطه کرده و تحت تاثیر تبلیغات است...

خب بنده هم مثل شما رفتار کردم!

دوست عزیز؛

اول با منطق قابل قبول برای همه؛حقانیت و درست بودن تعابیرتان را برای ما اثبات کنید سپس بحث را ادامه دهید.اگر ما تعاریف شما را قبول نداشته باشیم چطور میتوانیم با شما بحث کنیم؟

حرف همه ی دوستان این است که عاشق و ... که از ذهن شما بیرون آمده اند چه دلیلی بر موجه بودن دارند؟چرا درست هستند؟چرا؟

یا علی.


 

 

سه شنبه 22/5/1387 - 8:29 - 0 تشکر 51877

با سلام

به به جناب نعمتی تشریف فرما شدید . خوبید ؟ خوشید ؟ سلامتید ؟


در مورد فرمایشتون یه نکته ای واقعا بهم برخورد!! در واقع حرفهای من که خدا رو شکر از طرف شما به هیچ عنوان بهش اشاره نشده بود ولی میگید جواب دادید  ؟! و اگر خاطرتون نرفته باشه از من توضیح خواستید که بنده تا حدودی عرض کردم ولی حتما پاسخی نداشتید برای اونها !!
دوم اینکه میشه بگید کدوم یکی از ماها با اسلام دلیل اوردیم که شما میگید تعصب های بیجا ؟؟!!

اما اصل مطلب .... دوستان صحبتهایی داشتند که واقعا تکان دهنده بود . از دوست عزیزمون forums کمال تشکر و قدردانی رو دارم و امیدوارم که در همه مباحث معارف ما رو تنها نذارند و بتونیم از سوادشون استفاده کنیم (تنها دوست عزیز لطفا مطالب بلند خودتون رو در چند پست کوچکتر بنویسید که هنگام باز شدن صفحه زودتر لود بشه ) ... اما مطلب من در مورد "عنوان و قسمتی از تنه اصلی متنتون " اینه :

من میگم عقل من دینه منه و دین من عقل منه ! پس هر چی عقل بگه همونه که دین من گفته و هر چی دین من بگه همونه که عقل تصدیق میکنه !!! ایا اگر از اسلام دلیل بیارم با عقل من منافات داره ؟؟؟؟ این یک

دو اینکه شما میگید منطق! ایا منطق این رو نمیگه که وقتی اکثریت حرفی رو میزنند باید قبول کرد ؟(بر خلاف اسلام ... چون اسلام همیشه حق رو به اکثریت نمیده ) ولی منطق چی ؟ ایا منطق نمیگه وقتی اکثریت حرفی رو میزنند باید قبول کرد ؟؟؟

سه اینکه(مهمترین حرف من اینه ) ....شما میگید برای اثبات هر چیزی نمیشه از خود اون استفاده کرد ! یعنی عقل محض !! ما هم قبول داریم . اما شما هم دقت داشته باشید موقعی میتونید از حرفتون دفاع کنید که به خود اون مورد تکیه نکنید !!!!!!!!

یعنی در اصل شما دارید از مطلبی دم میزنید که به خود اون هم استناد میکنید !! و این نقض صریح مطلب خودتون هست !! موقعی میشه چنین ادعایی کرد که فکر و ذهن از هر گونه مطلب و عقیده کاملا پاک پاک باشه و اون موقع به عقل خودش استناد کنه . موقعی میتونید از عقل محض دلیل بیارید که خالی از هرگونه عقیده ، مطلب و روش باشه !!

امیدوارم که هممون از جمله جناب نعمتی و بقیه دوستان مثل اقا رسول جهان ارامش  بیشتر بتونیم از صحبتهای یکدیگر استفاده کنیم

 یا علی

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
سه شنبه 22/5/1387 - 18:29 - 0 تشکر 51960

سلام دوستان

دوست عزیز وقتی سوالی رو میپرسید لطفا تا آخرش هم باشید تا قانع بشید یا قانع کنید . مدتها پیش سوالاتی ازتون پرسیدم ولی پاسخ ندادید . شاید جوابی برای گفتن نداشتید شاید هم سوالات من واضح نبوده که فکر نمیکنم این طور بوده باشه .

برداشتی که از سوال شما کردم اینه که هر کسی دوست داره به یه جایی برسه هر کسی یه چیزی رو دوست داره پس چرا خدا اجازه نمیده به اون برسه . درسته؟ خوب اگه سوالتون این باشه دیگه این هدف پابرجا و نمیدونم این تعاریف ساختگی ذهن شما بی مفهومه و ربطی به مسئله نداره . شما بچه ها رو درگیر این تعاریفتون کردید و از اصل مسئله غافل کردید البته اگه منظورتون رو درست گرفته باشم.اگه شما خدا رو به عنوان خالقتون که بدون عیب و نقصه و محدودیت زمان و مکان نداره و عالم به آینده و حال و گذشته است و ....قبول داشته باشید باید این رو هم بدونید که شاید اون عاشق یا اون شهوتران (که فکر کنم طبق تعریف شما این دو تا یکی حساب میشن ) یه چیزی رو بخواد ولی نتونه بهش برسه ولی خدایی که خالقشه میدونه که این به صلاحش نیست که بهش بده . متاسفانه ما آدمها خیلی حریصیم و صلاح و مصلحت سرمون نمیشه میگیم همین چیزی که من میخوام باید بشه در صورتیکه شاید اگه آینده این درخواستمون رو بدونیم عمرا اون رو طلب کنیم و اون عشق یا هر چیز دیگه اصلا ازکله مون میپره . یه مثال بزنم هر چند قابل تشابه نیست ولی برا نزدیکی ذهن خوبه . شما ببینید یه ماهی که دریک آکواریوم خفه و بسته است دوست داره بپره بیرون . تو اون آکواریوم داره زندگی میکنه و اگه بپره بیرون میمیره ولی اون خودش صلاحش رو این میدونه که بپره بیرون میگه مثلا میرم به یه دریا میرسم در حالیکه آگاه نیست که اگه بپره بیرون چی میشه ولی شما دارید با دید وسیع تری اون رو میبینید و بیرون اون آکواریوم یا آینده اون ماهی رو میبینید ولی خودش نه . خدا هم از دریچه خیلی وسیع تر از من و شما ، ما رو میبینه و به صلاحمون آگاهه در حالیکه ما در این فضای بسته فقط الان رو میبینیم که مثلا از این وضعیت رها شیم بعدش مثل ماهیه میریم در پی دریا . خوب کدوممون درست میبینیم ما یا خدا؟ البته این به هیچ وجه قابل مقایسه نیست . خدا میدونه که اگه این عاشق یا شهوتران به قول شما به هدفش برسه چی میشه . این خوب و بدی که شما تعریف میکنید درسته که برای انسانها متفاوته ولی همون خوب و بد ذهنشون نیست .شاید خوبی فردی تو غیر از راهی باشه که خودش بهش فکر میکنه . خدا بهتر از خودش میدونه که خوبی اون فرد چیه. البته همه این حرفا در صورتی قابل قبول است که شما خدا رو به عنوان خالق خود و عالم به همه چیز بدانید در غیر این صورت اول باید خدا به معنای واقعی اش برای شما اثبات بشه .

منتظر پاسختون هستم.

كاش معشوق ز عاشق طلب جان میكرد

تا كه هر بی سر و پایی نشود یار كسی

کد بازاریاب :424322

چهارشنبه 23/5/1387 - 1:16 - 0 تشکر 52035

شششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش

 

 

چهارشنبه 23/5/1387 - 1:58 - 0 تشکر 52036

شششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش

 

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.