• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 7283)
دوشنبه 21/11/1387 - 23:20 -0 تشکر 89109
گزارش همایش بزرگ کاربران تبیان

بنام خدا

امروز همایش کاربران تبیان در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزارشد.

حضور شرکت کنندگان واقعاً چشمگیر بود. برنامه های جالبی اجراشد.

دوستان عزیز هرکی بیاد و اینجا راجع به برگزاری این همایش صحبت کنه و نظرشو بنویسه.

افضل العبادة انتظار الفرج‏

یاران همه رفتند جامانده ام من           ازکاروان عشق وامانده ام من

سه شنبه 22/11/1387 - 19:50 - 0 تشکر 89342

به نام خدایی که همین نزدیکی هاست

سلام

عبدالله جان، شما کاربر رسمی کلاس نجوم هستی، هروقت اومدی کلاس نجوم،‌ میتونی آشنا بشی با کاربران.

الکی که برترین ها افتخار آشنایی نمیدن که D:!!!

سربلند و پیروز باشین...

التماس دعا

كار ما نیست شناسائی "راز" گل سرخ
كار ما شاید این است
كه در "افسون" گل سرخ شناور باشیم...
سه شنبه 22/11/1387 - 20:16 - 0 تشکر 89351

ممل جان فکر کنم تنها مدیر و کاربری که سکرته من باشم چون اصلا کسی خبر نداره من کیم بهتره تو همین سکرت بودنمون بمونیم چون خیلی حال میده؟؟loooooooool ولی خیلی حیف شد مــــــــــــــــــــــــــــــنم میخواستم بیام چرا دیر خبر دااااااااااااااااااااااااااااااادنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
سه شنبه 22/11/1387 - 20:36 - 0 تشکر 89355

جا دارد اینجا از تمامی دست اندرکاران این همایش کمال تشکر را داشته باشم.

همایش عالی ای بود.

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

چهارشنبه 23/11/1387 - 2:2 - 0 تشکر 89424

سلااااااااااااااام و صد ها سلام خدمت دوستان گل تبیانی

همینجوری شکلک لپ قرمزی

 چیلیک چیلیک عرق شرم که داره میریزه ، اصلاً تیردراپ شد یه قطره آب.

خجالت میدین به خدا 

 من که لایق این همه تعریف و تمجید دوستان نبودم

(اینا همش افعال معکوسه ها)

هرچی هست خوبیه شماس که باعث شده مارو خوب ببینید.

آشنایی با بچه های گل تبیان و اسه من افتخاربزرگیه که هرگز فراموشش نمیکنم.

دوستانی که دیدمشون و دوستانی که سعادت دیدارشونو نداشتم (نخسوزن صاحب شیرینی)

دوستانی که دورادور رؤیت شدن، اونایی که از نزدیک رصد شدن.

تازه خانم گل جونم .. من شمارو دیدم

ولی متأسفانه نمیدونم چرا اون لحظه اصلاً مغزم کمپلت تعطیل شده بود

 و یه لحظه هم به ذهنم خطور نکرد که این دخملی که اینجا وایساده خانوم گله.

موقعی که داشتیم از در مجموعه خارج میشدیم

تازه ییهو یه لامپ 200 و ات بالاسرم روشن شد

و من هی فریادزدم یافتم یافتم!

ولی دیگه نشد که بشه و سعادت آشنایی شمارو از دست دادم.

عینکتون هم خیلی بهتون میاد

 تازه خانم احمدی هم از شما قدش بلندتره! (درست گفتم؟ خودتون بودیددیگه)

میدونید من تو ذهنم فکر میکردم مدیرسیستم

 یه خانم جاافتاده با هیکل درشت و اخمای آویزونه ()

ولی اونچه که اونجا دیدم زمین تا آسمون باتصوراتم فرق میکرد.

چقده علاقمندشدم به خانم احمدی گل

از شمام خیلی خوشم اومد نمیدونم چرا ولی

همینجوری خیلی به دلم نشستین

خب مام که تقریباً قبل از شروع مراسم رسیدیم اونجا

و به محض ورود سه تفنگدار معروفو شناسایی کردیم

آخه سه تاشون ردیفی کنار دیوار وایساده بودن، 

ولی من به خاطر بلورهای کریستالی موجود در خونم (همون شیشه خورده خودمون)

اصلاً به روی خودم نیاوردم و گفتم بذار یه خورده نوا رو اذیت کنم.

 واسه همینم پکیجامونو گرفتیمو رفتیم تو سالن

 رفتیم اون جلو نشستیم و شروع کردیم به شناسایی.

 خیلی هم خوب پیش رفتیم.

بعدشم مسیج بازی با نوا که تو کجایی من اینجام و یه خورده که اذیتش کردم

 بالاخره خودمو بهش نشون دادم

(جالب بود که من داشتم می دیدمش بعد وقتی واسش مسیج میفرستادم

و واکنششو میدیدم کلی این جلو میخندیدم).

خیلی خوشحال شدم که دخملای خوبمو دیدم

واقعاً همونجوری بودن که فکر میکردم

سه تا خانوم به معنای واقعی.

راستی ماندگاری جان تو کجا دررفتی؟

من تازه میخواستم بیام تورو پیدا کنم

کجا پیچوندی رفتی؟

جایزه ات مبارکت باشه واقعاً که شایسته این عنوان و جایزه هستی خانومی.

اما از همه غافلگیرکننده تر رصد جناب شاین مونث بود که من

همینجوری مااااااااااااااااااااا موندم توسالن(الان دهنم دومتر وازه)

اول فکر کردم همراه جناب جعفر اومده

ولی وقتی که گفت من شاین مونث هستم اینقذه جاخوردم که نگو

ای علیرضای ....... تو این همه وقت اینجابودی و ما نمیدونستیم؟

آقا سوء تفاهم نشه ها..  این شاین مونث گرامی از وقتی قد نخودفرنگی بود

من میشناختمش، با اون روپوش سرمه ای و کیفش هرروز میرفت مدرسه

فقط من موندم که کی بزرگ شد این علیرضا!!

(حتماً برا خودت اسفند دود کن.. من چشام شورنیستا محض احتیاط گفتم)

بعدشم که همینجوری به ترتیب کاربر بود که لو میرفت

جنابان: مکلارن- رضا آنلاین- جعفر- محسن خسرو- ممل 92- میکرو

جهان آرامش- شاه شوریده سران- حامدعشقی- حاج رسول الله- حیات طیبه

 مینی من- پارسازاهد- مهدی 313 

یادم رفت اسمای بقیه رو

خانمها هم که آنشرلی- نوا- آرسو- فرمانده نیکادل- ماندگاری

خانوم تیردراپ- دخترای گلش اِه چیزه اشتباه شد دچار جو گرفتگی شدم

نه که همه همین جمله رو نوشتن منم فکر کردم باید بنویسم.

سرکارخانوم احمدی - خانم گل عزیز

همینجوری ماه بود که پشت سرهم تو سالن همایش

رخ مینمود.

بعدشم که همه به سمت محل صرف شام حرکت کردیم.

راستی چرا هیچ کس از شام چیزی ننوشت؟

بابا شااااااااااااااام دادن دیگه.. هایدا بود یا آیدا؟

راستی خانوم احمدی جان سری بعدی میشه بگید تو مقوا بپیچن

دیشب تو کاغذ بود من سیر نشدم

دست آخرهم اینکه من دیشب از اول تا آخرش اینجوری بودم

موقع اجرای حسین رفیعی هم که اینجوری  بلکه هم شدیدتر!!

یه باردیگه هم از همه دست اندرکارای زحمتکش همایش تشکر میکنم

و به همه اونایی که برتر شدن تبریک میگم

مخصوصاً نخسوزن

نه ببخشین نخسوزن جناب مکلارن و جعفر که واقعاً برازنده

عنوانی که بهشون دادن بودن و هستن.

(من عجیب به این هست و است آلرژی پیدا کردما!!)

    

خنجر آب‌دیده را زنگ عوض نمی‌کند
چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند
بگوی با منافقین به کوری دو چشمتان
پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند

چهارشنبه 23/11/1387 - 4:35 - 0 تشکر 89428

بنام خدا

با سلام و عرض ادب

راستی موندم چی بنویسم و چی جواب بدم، زبان الکن و  قلم قاصر است،از این همه محبت و بزرگواری که من اصلا خودمو لایق این همه محبت شما نمی بینم،این از خوبی و بزرگواری خودتان است.

آقا مهدی گل واقعا از دیشب تا حالا که پاسخها و گزارش قشنگ شما و دوستان رو که میبینم همینجوری دارم از خجالت آب میشم و وزن کم می کنم،منم اون چیزی رو که فکر میکردم خیلی بیشترشو دیدم ،خوبی و محبت و ادب و اخلاق نیکو که به خاطرش منتخب شده اید،از افتخار آشنایی با شما و بقیه دوستان واقعا خوشحال شدم و شب زیبایی بود،ضمنا برای نرگس جونم شب بی نظیری بود و حسابی کیف کرد و دیدید که از در و دیوار داشت بالا میرفت،تازه اول که بچه ها رو بردند بالا خجالت کشید و نرفت و بعدش میگفت بابا من میخوام برم بالای سن...

.من همچی که پامو تو سالن گذاشتم و یکدفعه آقای رفیعی اسم پسرم رو صدا کرد و ایشان در قرعه کشی برنده شده بود  و خانم تیردراپ به من گفتند شما بروید و جایزه رو بگیرید منم مونده بودم چیکار کنم و آقای مجری گفتند اگر نیایید میسوزه بالاخره رفتم و به ایشون گفتم که محمد حسین نیستند و ایشون گفتند عیبی نداره و جایزه رو گرفتم(پیش خودم گفتم شاید یک توطئه بود تا منو بسوزانند و زود شناخته بشم)

تبریک به تمامی مدیران منتخب و کاربران منتخب و نمونه تبریک عرض میکنم و امیدوارم که همیشه موفق و موید باشید

جنابان مک لارن، میکرو، ممل 92، جعفر، آنشرلی، رضا آنلاین64، ماندگاری و بقیه دوستانی که اسمشون از قلم افتاد

جناب محسن خسرو منم مشتاق زیارت شما بودم و همانطور که خانم تیردراپ اشاره فرمودند در زندگی دوستان بسیار زیادی برای خودم پیدا کردم چه از بچه های دوره جنگ و دوران ورزشی ام و غیره و همشونو دوست دارم و شایدم در این بعد بخاطر دوست داشتن و علاقه زیاد ینمه افراطم کرده باشم و در اینجا هم دوستان جدیدی پیدا کردم که خیلی خوشحالم.

اما دوستان اینقدر محبت داشتند و میومدن با ابراز محبت خودشونو معرفی میکردند،علیرضا(شاین مونث) هم که نقش معرفی بعضی از دوستان بعهده گرفته بود و مسئولیت دوستان در انجمن ها را میگفت و تازه یه چیز خنده دار از این توداریی علیرضا که ما سالها با هم همسایه دیوار به دیوار بودیم  و تو هیئتم همدیگرو میدیدیم خودشو تا اون شب لو نداده بود .

منم خیلی چشم انداختم ولی شما رو ندیدم،آقا محسن حالا که رک حرف زدید منم به خاطر یک مسئله حقیقتش ناراحت شده بودم ،آقا مهدی عزیز فرمودند تشریف بیاورید تا همچی تموم بشه،تازه ما به رسم ادب با جناب حیات طیبه هم چاق سلامتی کردیم ،منظورم اینه اگه بخوایم کدورتها برطرف بشه باید گذشت کنیم و من انتظارم این بود هر کسی اشتباهی کرده اگه بیاید و عذر خواهی کنه کوچیک نمیشه بلکه بزرگم میشه.هر چه بود گذشت ،ما باید تو خوبیها از هم سبقت بگیریم،واستبقو الخیرات

آقا محسن از این حرفتان خوشم نیومد چه ترسی، برای چی باید از همدیگه فرار کنیم، من در حدود شرعی بین زن و مرد یک مقدار سختگیرم و شوخی بین زن و مرد رو نمی پسندم و بعضی از دوستان میگن اینجا مجازیه،من میگم نه عزیزه من بیشتر مدیران و کاربران در این همایشها همدیگرو میشناسندپس شوخی بین اونها مثل اینه که دارند از پشت تلفن با هم شوخی میکنند و اینو اصلا نمی پسندم(حرف زیاد دارم باشه برای بعد)

افضل العبادة انتظار الفرج‏

یاران همه رفتند جامانده ام من           ازکاروان عشق وامانده ام من

چهارشنبه 23/11/1387 - 13:8 - 0 تشکر 89501

به نام خدا

سلام دوستان

می بینم که خیلی خوش خوشونتون شده.

منم خوشحالم از خوشحالیتون.

پذیرایی خوب بود؟شیرینی چی؟نخسوز بود؟(مخصوص)

جاتون خالی مام اینجا دل جیگر کباب شده ی نخسوز داشتیم.

نخسوزن اینکه دل جیگرا مال خودمون بود.

خلاصه نیستین که ببینین از دلم چه دود و دمی راه افتاده.

هووووو!همه جلوی خونمون صف...فکر کردن کبابی زدیم تقاضای دل و جیگر نخسوز میکردن.

آقا مام دل رحم.نه دلمون میومد خودمون بخوریم نه بدیم مردم بخورن.

گذاشتمش یخچال فاسد نشه....

البت به جمعیت گفتم یه سر بیان انجمنای تبیان، شاید اونجا کسی حاضر شه دل کباب شده ی نخسوزشو بده ملت بخورن.

سر جمع اینکه خوب کباب کردین دلمونو اساسیااااااااا (موج دار بکشین)

راستی این فَ فَ ...ببخشیییییییند!! حسین جان رفیعی

(دوستان منو حسین از بچگی با هم بزرگ شدیم.شما یه وقت زود پسرخاله نشینااا

البته حسین جان تو تلویزیون بودن منم تو خونمون.ابنجوریاس دیگه)

خب این حسین جان، شمالی که صحبت نکرد؟ها؟

چون بهش گفتیم اگه بازم شمالی صحبت کنه مجبور میشیم حسابی از خجالت اراکی های عزیز در بیایم

همه ی گزارشاتتونو خوندم. خیلی خوب نوشتین .خوب بود.

دیگه اینکه...هیچی دیگه.

فقط سعی کردم شکلک زیاد استفاده کنم یه وقت فکر نکنین ناراحتم.

دیگه ناراحتی براش شییی.شمام که به این خوبی ما رو تو شادیتون سهیم کردین.

دستتون درد مکنه.

جامونم که میگین خالی کردین بصورت نخسوز

(یه جوونمرد بیاد این نخ سوزنو از زبون من ورداره.می ترسم تو جمع یه وقت بگم رسوا شم)

داش یادم میرفت.

به همه ی مدیرایی هم که به عناوین مختلف برگزیده شدن یه تبریک نخسوز میگم.

(تیکه ننداختماااا.خدایش همشون مدیر بودن دیگه)

(اینجا رو با چشمه بسته بخونین:

یه دوستی میگفت، نیست خانوم احمدی سالی یه بار بیشتر به انجمنا سر نمی زنه

برای همین فقط مدیرا رو میشناسه.

من فقط نقل و قول کردم. وگرنه این گردن من از مو هم باریک تره.

اصلا تا شر نشده من برم تو تایپیکم )

بازم تشکر بابت تسهیم شادیتون

 

  «همانا این دل ها همانند بدن ها افسرده می شوند، پس برای شادابی دل ها، سخنان زیبای حکمت آمیز را بجویید»

 

حکمت91.نهج البلاغه.امام علی (ع)

 

 

اگر در این روزگار مُردم، بگویید به او بگویند:

*مادرانه ها*

چهارشنبه 23/11/1387 - 17:41 - 0 تشکر 89603

اللهم انت السّلام و منک السّلام

و لک السّلام و الیک یعود السّلام

ای ماه خدا! در تقویم دل ما خاطره هیچ ماهی به سرخی تو نیست!

 سلام خدا بر تو و بر ستارگانی که بر گردت حلقه زده‎اند!

سلاااااااااام

*******

مامان تیردراپ ... من فرار نکردم ... من از اون شب غصه ... من از اون شب دپسرده ...

کم سعادتی ماست دیگه مامانی ...

ممنوووووووون از لطفتون .... بزرگوارید ...

اللهم عجل لولیک الفرج

ماندگار باشید

یا حق

اللهم ‌ارزقنا توفیق‌الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

همراه شما در انجمن سیاسی anjoman.siasi@tebyan.org

و انجمن ورزش و تندرستی anjoman.varzesh@tebyan.org

چهارشنبه 23/11/1387 - 17:53 - 0 تشکر 89610

به نام او...

سلام

آرهههههه...آرههههه...یکی بگیره این دخمل رو... من همین جا از پشت همین تریبون اعلام میکنم که شخص شخیص خانووووم(م ساکن!) ماندگاری

بعد از دریافت جایزه به سرعت از محل متواری شد....حتی نموند خدافظی کنه دختر... به تو میگن خاله مریم؟ نهههههههه ....هیچ کس هیچی نگه

سرتو بگیر بالا... آهان...میبخشمت...اگه این بار آخرت باشه....

بی شوخی میگم ها...ماها همه بعد همایش موندیم الا تو... زشته دخخترم... از همه مهم تر... "پدر":D اومد دنبالمون.....

خب میموندی میرسوندیمت....

یا حق

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
چهارشنبه 23/11/1387 - 18:3 - 0 تشکر 89613

اللهم انت السّلام و منک السّلام

و لک السّلام و الیک یعود السّلام

ای ماه خدا! در تقویم دل ما خاطره هیچ ماهی به سرخی تو نیست!

 سلام خدا بر تو و بر ستارگانی که بر گردت حلقه زده‎اند!

سلاااااااااام

*******

من بازم ناراحت .... بال آخلمه .. راست میگم ...

ولی جدای از شوخی واقعا از خودم ناراحتم ... من گریه ....

اللهم عجل لولیک الفرج

ماندگار باشید

یا حق

اللهم ‌ارزقنا توفیق‌الشهادة فی سبیلك تحت لواء ولیك

همراه شما در انجمن سیاسی anjoman.siasi@tebyan.org

و انجمن ورزش و تندرستی anjoman.varzesh@tebyan.org

چهارشنبه 23/11/1387 - 21:14 - 0 تشکر 89674

ضمن عرض سلام وخسته نباشید به شما عزیزان

من چون از اصفهان آمده بودم برای شرکت در همایش به همین دلیل دیر رسیدم (هدیه تبیان به من نرسید ) و مجبور هم بودم زودتر بروم

مهمانانی که دعوت کرده بودید برنامه های شاد ی را اجرا کردند (چه خوب بود حرمت ماه صفر هم رعایت می شد) البته به همه اصفهانی ها می گویم که ناراحت نباشند همایش اصفهان چیز دیگری بود  باز هم به تبیانی ها به خاطر زحماتی که می کشند خدا قوت می گم

rezaei
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.