تبیان، دستیار زندگی

توجه                                          توجه

از این زمان دیگر هیچ شورشی حق ورود به جشنواره من را ندارد .

جشنواره هم تا پایان محاكمه شورشیان تعطیل می باشد .

سلام بی سلام (نیست، چون دلم نمیاد.... خیلی سلام)

مجتبی باز هم كه یه طرفه به قاضی رفتی من همیشه صلح طلبم درسته كه من در جشنواره رو به روی شورشی ها بستم اما هیچ وقت منظورم تو نبودی من خوب می دونم كه تو یه بچه بی گناه هستی كه گولت زدن تازه این كه مش ممد راهت داد به خاطر این بود كه من بهش گفتم مجتبی رو راه بده.

راستی سفارشتو پیش فرمانده هم كردم گفت اگه خودش بیاد خودش رو معرفی كنه مجازاتش نمی كنم.

بیا تو دادگاه خودت رو معرفی كن و من رو هم رو سفید كن.

سلام فال نیك حالت چطوره زودباش بگو 123 123 123 ؟

بابا عیدم اومد به ما كه عیدی ندادی این شتر مرغتم كه نگه داشتی برای خودت سریع تكلیفشو مشخص كن بدبخت داره می میره

حالا پادگان ما رو تخته می كنید یه پوستی از سرت من بكنم كه نگو

من شتر مرغم رو به هر كی بدم به تو نمی دم زود باش از جشنواره من برو بیرون 123 123 123

سلام سلام سو نیمه شب و عصر و بعد ازظهر و پیش ازظهرو صبح و سحر و باز شب و ... بخیر و خوشی ...

بالاخره این فرمانده طهوری یافت شد... بابا کجایی اینا پدر ما رو پیاده کردن دارن تنظیم موتور میکنن... بیا و توبه کن تا حداقل ما رو اذیت نکنن، خودت که نیستی و رفته بودی مسافرت... بیا و یه گلی به این کله کچل ما بگیر...

و اما فالنیک، حالا شترمرغت هیچ، رحم به اون تخم مرغ های شترمرغت نمیکنی؟؟؟ عید بشه ملت میرن عیددیدنی و بعدش اونا می مونن و حوض بی آب، یعنی گندیده میشن حیفه بخدا... بیا ببخشش به من، مثل معدم ازشون نگهداری میکنم ...

ببین خواستی بفرستی با پست پیشتاز بفرست... منتظرم هاااا

راستی اینبار از دست مش ممد در رفتم، بنده خدا چیزی نفهمیده، کار بکارش نداشته باشین

مجتبی

سلام !‌بابا چقدر رفتید تو حاشیه ! یه ذره از جانی دپ یاد بگیرید ! نامزد اسكار شد ولی بی حاشیه ترین بازیگر دنیاست ! فال نیك جون ! اصلا نگران نباش ! خودم تا تهش پشتتم !‌ اصلا هم مهم نیست جایزه ات شتر مرغ باشه یا مرغ یا فقط تخم مرغ ! خودم هم آمادگیم رو برای حضور در هیئت داوران اعلام می كنم !

نمی دونم این جا جای مناسبیه یا نه !‌ ولی اگه نگم دیوونه می شم ! امروز با دوستم رفتیم سر مزار مرحوم آیدین ! از همه ی دوستانی كه براشون مقدوره خواهش می كنم حتما یه سری به اونجا بزنن ! یه چیزی كه خیلی هر دوتامون رو ناراحت كرد این بود كه هنوز سنگ قبر خوبی بعد از سه ماه براش نذاشتن ! قطعه 225 ، ردیف 50 ، شماره ی 12 .
آتنا ***

سلام ادیسه جان خوبی عزیز؟ چطوری؟

عزیزم اینجا كه فقط یه جشنواره نیست اینجا جاییه كه هر كس هر چی دلش خواست و نمی دونست كجا باید بگه بیاد بگه تو هم هر وقت چیزی خواستی بگی بیا پیش خودم.

بابا داور اصلا بهتر از تو نمی تونستم داور پیدا كنم .

ولی خودمونیم ادیسه برگشتی اونم چه برگشتنی ها هر جا دستت اومده نظر گذاشتی دستت درد نكنه مرام كشم كردی

خجالت زده مون نكن دیگه فال نیك جون ! به هر حال دست پرورده ی شماییم دیگه !‌چه می شود كرد ! امیدوارم من رو هم دوستان تو جمع خودشون بپذیرن ! آتنا ***