کاریکلماتور یعنی کاریکاتوری که با کلمات به ثبت می رسد . کاریکلماتور نامی است که احمد شاملو بر نوشتههای پرویز شاپور گذاشت. این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجله خوشه به سردبیری شاملو به کاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست.
حالا نوبت شما دوستان گرامی است که کاریکاتورهای خود را با کلمه بیان کنید.
سایت گنجینه دانلودهای رویایی
فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....
کل آیتم ها 226
حیف که گرسنگی شکم با کلمات شیرین برطرف نمی شود .
ننگ است که روشنایی دیدگان در ظلمات اندیشه غرق شود.
مهربانی را در کودکی یافتم که آبنباتش را به دریاچه نمک انداخت تا شیرین شود
انقدر برای غربت تک دانه موی سفیدم غصه خوردم که تمام موهایم سفید شد
آرزو می كنم در سال جدید حتی اتوموبیلها هم با محور صداقت كار كنند.
پارو فروش برای ادامه تحصیل به قطب می رود.
در قطب زمستان به آرامش ابدی می رسد.
مرگ مرا به همه چیز امیدوار کرده است. - مرگم را از چشم تولدم می بینم. - بر مزار موجودی که به مرگ غیر طبیعی مرده بود،دسته گل کاغذی نهادم.
- مرگم را از چشم تولدم می بینم.
- بر مزار موجودی که به مرگ غیر طبیعی مرده بود،دسته گل کاغذی نهادم.
- خدا سایه مرگ را از زندگی ام کم نکند. - مرگ در قبر پایکوبی می کرد. - انسان در طول زندگی اش شانس مردن دارد.
- خدا سایه مرگ را از زندگی ام کم نکند.
- مرگ در قبر پایکوبی می کرد.
- انسان در طول زندگی اش شانس مردن دارد.
- چون حوصله خودکشی ندارم، زندگی می کنم. - برای مردن باید یک عمر صبر کرد. - به مرگ بیشتر از زندگی مدیونم.
- چون حوصله خودکشی ندارم، زندگی می کنم.
- برای مردن باید یک عمر صبر کرد.
- به مرگ بیشتر از زندگی مدیونم.
- روی پل صراط پوست موز می اندازم. - تا از عزراییل دستمزد نگیرم خودکشی نمی کنم. - حاضرم مرگم را بین دوستانم سرشکن کنم.
- روی پل صراط پوست موز می اندازم.
- تا از عزراییل دستمزد نگیرم خودکشی نمی کنم.
- حاضرم مرگم را بین دوستانم سرشکن کنم.
- روحم هنگام صعود به آسمان جیب جسمم را زد. - سنگ قبرم به چاپ دهم رسیده است. - با هفت تیر متصدی آسانسور را مجبور کردم به آسمان هفتم برود.
- روحم هنگام صعود به آسمان جیب جسمم را زد.
- سنگ قبرم به چاپ دهم رسیده است.
- با هفت تیر متصدی آسانسور را مجبور کردم به آسمان هفتم برود.
- به اندازه ای به مرگ امیدوارم که هرگز دست به خودکشی نمی زنم. - مرگ فرصت نداد بقیه آرزوهایم بر باد رود.
- به اندازه ای به مرگ امیدوارم که هرگز دست به خودکشی نمی زنم.
- مرگ فرصت نداد بقیه آرزوهایم بر باد رود.
- سراب کاریکاتور آب است. - به نگاهم خوش آمدی. - اگر مقصد کوی یار باشد،امکان دارد همسفر رقیب از کار در بیاید.
- سراب کاریکاتور آب است.
- به نگاهم خوش آمدی.
- اگر مقصد کوی یار باشد،امکان دارد همسفر رقیب از کار در بیاید.
- سلام در ورودی گفتگو است. - ساز شکسته را در دستگاه سکوت کوک می کنم. - عمر آدم تنبل صرف شنیدن صدای پای این و آن می شود.
- سلام در ورودی گفتگو است.
- ساز شکسته را در دستگاه سکوت کوک می کنم.
- عمر آدم تنبل صرف شنیدن صدای پای این و آن می شود.