• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 1420)
سه شنبه 21/8/1392 - 21:8 -0 تشکر 671371
راه های تبدیل بدبینی به خوش بینی

 
 

ریشه‌های بدبینی گاهی به عدم شناخت و درک صحیح است، مثلاً به خاطر اینکه صفات خدا، حکمت، علم و قدرت خدا را نمی‌شناسد به خالق هستی بدگمان می‌شود و دنیا، ‌آخرت و اعمال عبادی را بیهوده می‌شمارد گاهی به خاطر هوس و شهوات است که شیطان هم از فرصت استفاده می‌کند و به تزئین گناهان می‌پردازد و انسان به خاطر ضعف نفس مطیع هوی و هوس و شیطان می‌شود .
 

سوء ظن بدبینی
تعریف بدبین:
کسی که در امری یا در همه امور به نظر سوء ظن بنگرد و چشم به عیوب دیگران می‌دوزد و فقط بدی‌ها را می‌بیند در اصطلاح فلسفه به فردی گفته می‌شود که آفرینش را پر از یأس، حرمان و بدبختی بداند[1] و به حالتی که فرد بدبین دارد بدبینی گویند.
 
 
تعریف خوش‌بین:
آن که همیشه به همه کارها به نظر خوب بنگرد و جهت خوب امور و مردم را مورد توجه قرار دهد[2] و به قول معروف همیشه به جای تمرکز به نیمه خالی لیوان (بدی‌ها) به نیمه دیگر پر لیوان (خوبی‌ها) توجه داشته باشد، حالتی که نتیجه این صفت است را خوش بینی گویند.
در کل، ‌در روایات و آیات ما مستقیم و غیرمستقیم به این دو صفت اشاره شده و مضرات بدگمانی و آثار بد فردی و اجتماعی آن گوشزد شده است و نسبت به خوش گمانی ترغیب و تشویق شده و آثار خوب فردی و اجتماعی آن شمرده شده است.
مراد از بدگمانی: گمان بد اگر تنها در دل خطور کند، گناه نیست. چون که یک امر غیرارادی است و انسان نسبت به چنین امور غیرارادی تکلیفی ندارد ولی اگر فرد به آن ترتیب اثر دهد و در دل میل به تغییر محبت به دشمنی و نفرت پیدا کند و در رفتار و معاشرت با دیگران برخلاف گذشته عمل کند، گناه و حرام است.[3]
 
سؤال: آیا بدگمانی همیشه ناپسند و حرام است؟
در حدیثی از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم اگر خیر و صلاح در جامعه‌ای غالب بود و کسی به دیگری که بدی از او آشکار نشده بدگمان شود ستم کرده است، ‌امّا اگر فساد و نادرستی بر روزگار و اهل آن چیره شود، پس با نیکو گرداندن گمان به دیگری خود را در معرض هلاکت انداخته است. پس به خاطر فساد، جرم، تقلب، جعل و خیانت‌های زیاد انسان می‌تواند در کارهای خود محکم کاری کند. یعنی بدبین نباشد ولی خوش‌بین هم نباشد و برای اینکه مشکلی پیش نیاید، برای وسایل خود مدرک تهیه کند. سند داشته باشد، بر پولی که می‌دهد گواه بگیرد و...[4]
بدبین همیشه تنهاست، چون او مردم را خیانتکار و ناپایدار در دوستی می‌پندارد. امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: بدگمانی به هر کسی چیره شود صلح و صفائی که بین او و دوستانش بود به هم می‌زند، دیگر اینکه او از ترس اینکه شرّ دیگران به او می‌رسد خود را از برکات ارتباط با مسلمانان محروم می‌کند
 
 
ریشه‌های بدبینی گاهی به عدم شناخت و درک صحیح است، مثلاً به خاطر اینکه صفات خدا، حکمت، علم و قدرت خدا را نمی‌شناسد به خالق هستی بدگمان می‌شود و دنیا، ‌آخرت و اعمال عبادی را بیهوده می‌شمارد گاهی به خاطر هوس و شهوات است که شیطان هم از فرصت استفاده می‌کند و به تزئین گناهان می‌پردازد و انسان به خاطر ضعف نفس مطیع هوی و هوس و شیطان می‌شود و زمانی هم بدگمانی از ترس سرچشمه می‌گیرد. در روایات به برخی ریشه‌های این صفت خبیث اشاره شده مثل سوء تفاهم، در محل تهمت بودن فرد .
 
 غلبة تباهی و فساد در جامعه سرشت بدفرد و مجالست با بدان. از طرف دیگر روایات با بیان ریشه‌های خوش‌بینی ما را تشویق می‌کنند تا به آن صفات خوب آراسته شویم مثل اینکه گفته‌اند خوش‌بینی ریشه در خوف و خشیت خدا، عبادت خوب و خالص، نیکی و احسان به مردم و تحمل دارد و از همه مهمتر اینکه خوش‌بین به خاطر قوت نفسی که دارد، در وسوسه را بر شیطان و هوس بسته است و به هر احتمالی جواب نمی‌دهد.
اقسام بدگمانی و خوش‌گمانی: فرد به فرد،‌ فرد به جامعه، جامعه به فرد و جامعه به جامعه.
به عنوان مثال: بدگمانی جامعه به جامعه مثل بدگمانی برخی از اهل تسنن به شیعه که بدون تحقیق نسبت ناروا می‌دهند و می‌گویند آنها به خدا با ساختن حرم برای اهل بیت یا بوسیدن ضریح، یا سجده بر مهر شریک قائلند. این بدگمانی منشأ فساد، تفرقه، تجاوز و دشمنی است.
 
درمان بدگمانی به خدا:[5]
1. تفکر در صفات و افعال خدا (نه در ذات خدا)؛ 2. کمک گرفتن از اساتید عقائد و رشته کلام؛ 3. تدبر در جهان آفرینش و قرآن؛ 4. خود را بنده بداند، یعنی حق اعتراضی ندارد، خدا عالم و عادل و حکیم است و احاطه دارد؛ 5. خود را غرق در انعام خدا ببیند و توجه به آن نعمت‌ها بکند؛ 6. متوجه باشدکه خدا به مصالح او احاطه دارد و خلاف عدل و حکمت کاری نمی‌کند (تأخیر استجابت دعا به صلاح ماست، بلاها لازمه جهان مادی است)؛ 7. آرزوهای خیالی را کوتاه کنیم؛ 8. خدا را صادق بدانیم و اینکه به وعده‌ها و وعیدهایش عمل می‌کند (عقاب و پاداش)؛ 9. یأس نسبت به رحمت خدا که بزرگ‌ترین گناه است را کنار بگذارد و بداندکه او توبه‌پذیر است و...
 
سوء ظن بدبینی
راه‌های عملی تقویت خوش‌بینی و ترک بدبینی
الف. توجه به روایاتی که بدگمانی را مذمت کرده و خوش گمانی را تشویق کرده است و تمرکز فکری و عملی پیدا کردن روی ریشه‌های خوش بینی (خوف و خشیت از خدا، عبودیت خالص، احسان و تکریم مردم، تحمل و...).
ب. توجه به فوائد خوش بینی[6] که در روایات به آن اشاره شده و علم پزشکی و روان شناسان روز هم مؤید آن است
ج. توجه به گناهانی که در بستر بدبینی می‌روید مثل حسد، غیبت، کینه، و گناهان دیگر.[7]
د. از جملات مثبت تأکیدی زیادی استفاده کنید، من خوش‌بین هستم، مردم دوست داشتنی‌اند. زندگانی زیباست، گاز باید زد با پوست.
و. ریشه‌کن کردن علل بدبینی. عدم آگاهی و شناخت (با تفکر و مشورت) واقع شدن در محلی که در معرض تهمت هستیم، ترک امر به معروف و نهی از منکر، ترک مجالست با علما و خوبان و همنشینی با بدان و بدگمان‌ها.
ز. گرامی‌داشتن و اطمینان به طرفی که به او بدگمان شده‌ایم (بیش‌تر از پیش). دعا کردن به او و مأیوس کردن شیطان از وسوسه (چون قوه خیال پذیرای هر احتمال است و شیطان دقیقاً از همین کانال وارد می‌شود و به احتمالات رنگ بد و وسوسه شیطانی می‌زند و با تکرار آن در ذهن سبب عملی شدن افکار بد می‌شود[8] و با تکرار به شکل عادت در می‌آید.
ح. تقویت نفس و اراده با انجام دستورات الهی و ترک محرمات تا حسن ظن به تدریج ملکه او شود و بدگمانی که عادت شده ریشه‌اش از بین برود.
ط. باید به جنگ بدبینی زمانی برویم که هنوز فکر است و گمان، چون اگر به عمل آید و ریشه دواند سخت می‌شود با آن مبارزه کرد چون روان شناسان اعتقاد دارند که هر فکر و اندیشه‌ای تمایل دارد که به عمل تبدیل شود (هر چه از راه ذهن وارد شود از راه عضله خارج می‌شود).
هـ . بدبین همیشه تنهاست، چون او مردم را خیانتکار و ناپایدار در دوستی می‌پندارد. امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ فرمودند: بدگمانی به هر کسی چیره شود صلح و صفائی که بین او و دوستانش بود به هم می‌زند، دیگر اینکه او از ترس اینکه شرّ دیگران به او می‌رسد خود را از برکات ارتباط با مسلمانان محروم می‌کند.[9]
س. به بدبینی دیگران کمک نکنیم و ترحم بر بندگان خداوند کنیم[10]، حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند هر که خود را در معرض تهمت( و بدبینی) قرار دهد کسی را جز خود ملامت نکند .
برخی از بدگمانی‌ها ریشه در بیماری‌های شدید روانی دارند که نیاز است به مشاوره‌های روان شناسی و روان پزشکی رجوع شود. گاهی انسان متوجه این صفت زشت خود (بدبینی) شده و درصدد رفع آن است
 
 
به همین جهت بود که وقتی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با همسرش صفیه از محلی عبور می‌کردند مردی از کنار آنها گذشت، حضرت به او گفتند: این زن صفیه همسرم است. مرد گفت: نیازی نبود بگوئید من به شما بدگمان نیستم، حضرت فرمودند: شیطان در رگ و خون بنی‌آدم جا دارد، ترسیدم بر شما نفوذ کند و باعث هلاکت شما شود. اگر این امر در جامعه‌ای شیوع پیدا کند مردم به هم دلسوز شوند، در صد بدگمان خیلی پایین می‌آید.[11]
 
ح. برخی از بدگمانی‌ها ریشه در بیماری‌های شدید روانی دارند که نیاز است به مشاوره‌های روان شناسی و روان پزشکی رجوع شود. گاهی انسان متوجه این صفت زشت خود (بدبینی) شده و درصدد رفع آن است. در زیر برخی از راه‌های علاج را ذکر می‌کنیم:
1. گاهی انسان به این حالت شرطی شده و به خاطر تکرار آن عادت کرده مثلاً وقتی که بدبینی خودش را به دیگران گفته آنها با حرف‌های خود، لبخند و تأیید فرد بدبین را تقویت و تشویق می‌کنند و او بر این کار گرم‌تر و مصّرتر شده است به گونه‌ای که از این کار لذت می‌برد. این فرد می‌تواند با چندین راه از این صفت بد فاصله بگیرد یک: بیشتر با افرادی بنشیند که او را تشویق به این کار نکنند. دو: ‌برای کار زشت خود جریمه در نظر بگیرد، ‌مثلاً می‌تواند به فردی که نسبت به او بدبینی کرده، رجوع کند و از او معذرت خواهی کند، چون عذرخواهی برای فرد سخت است سعی کند بار دیگر مرتکب نشود،‌ یا اینکه می‌تواند یک چیز باارزشی از خودش را در نظر بگیرد و عهد و یا نذر کند که اگر به او بدگمان و بدبین شدم این شیء باارزشم را به او می‌دهم (چون دل کندن از آن برایش سخت است سعی می‌کند از بدبینی فاصله بگیرد. از جملات مثبت زیاد استفاده کند. من دیگران را دوست دارم، من خوش‌بین هستم.
ی. بدبینی و بدگمانی را مخالفت با امر خدا بدانیم، در قرآن آیاتی وجود دارد که به ما دستور داده از گمان‌های بد پرهیز کنیم چون باعث گناه می‌شوند. بدبینی گناه است و گناه زمانی انجام می‌گردد که انسان مؤمن غافل است، پس با ذکر خدا، ‌دعا، قرآن حالت مراقبت را از نفس خود تقویت کنیم تا در مرداب گناه نیفتیم. توجه داشته باشیم که مؤمن نزد خدا عزیز و محترم است و حفظ آبروی او از طرف خدا بسیار سفارش شده است. حتی عزت او از کعبه زیادتر بیان شده، پس با حفظ آبروی مؤمن خداوند را خشنود کنیم و شیطان را مأیوس و بدانیم که اگر بدبینی ما خلاف واقع درآید، جبران آن (برگرداندن آبروی رفته) مشکل است.
نکته پایانی، با توجه به مطالب ذکر شده باید گفت که برای اینکه انسان به صفت خوبی آراسته شود، و صفت‌ بداخلاقی‌ای را از خانة دلش بیرون کند، لازم است همیشه در حال مراقبه (یاد خدا) باشد و دیگر اینکه بر غفلت خود سخت‌گیری کند، (مثلاً عذرخواهی از طرفی که به او بدگمان شده‌ایم) نکته دیگر اینکه در بحث فعلی، ما باید دو کار کنیم، با فرشته خوش‌گمانی (به خدا و به مردم) دیو بدگمانی را از کشور دلمان بیرون برانیم و دیگر اینکه با توجه به کلیه راهبردهای گفته شده تمرین کنیم، تمرین کنیم، تمرین کنیم.
 
پی نوشت ها :
 [1] . فرهنگ دهخدا، ر.ک: بدبین.
[2] . همان، ر.ک: خوش بین.
[3] . علم اخلاق اسلامی، ترجمه جامع السعادات، مولا مهدی نراقی، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ص 343، با کمی تغییر.
[4] . قلب سلیم، حضرت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب شیرازی، دار الکتب الاسلامیه، ص 607، با کمی تغییر.
[5] . همان، ص 574.
[6] . پرورش روح، ج اول، سید محمد، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، 1370، ص 159، خلاصه.
[7] . قلب سلیم، ص 568.
 [8] . علم اخلاق اسلامی، ص 344.
[9] . قلب سلیم، ص 599.
[10] . همان، ص 605.
[11] . معراج السعاده، ملا احمد نراقی، چاپخانه هما، ص 175، اقتباس.
فراوری: محمدی 
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
 

 
منبع : پایگاه اندیشه قم

سه شنبه 21/8/1392 - 21:9 - 0 تشکر 671372

رابطه مثبت اندیشی با محو گناهان! 



ذهن انسان حالت ذره‌بین دارد؛ اگر فردی بر مشکلات و جنبه‌های منفی زندگی متمرکز شود، این مشکلات و کاستی‌ها آن قدر در نظر فرد بزرگ جلوه می‌کنند که او زندگی خود را در سیاهی تعمیم‌یافته می‌بیند؛ اما اگر ذهن و توجه انسان بر جنبه‌های خوشایند، رضایت‌بخش، موفقیت‌ها، زیبایی‌ها، امکانات و فرصت‌ها متمرکز شود، رضایت و شادمانی را در زندگی خود احساس می‌کند.

مثبت


در این تفسیر، خوش‌بینی و بدبینی با مسأله توجه گزینشی ارتباط پیدا می‌کند. توجه گزینشی به این واقعیت اشاره دارد که انسان در یک لحظه از زمان، با محرک‌ها، تفسیرها، اطلاعات، افکار و احساسات زیادی سروکار دارد، ولی از آنجا که ظرفیت پردازش در انسان محدود است و نمی‌تواند به همة این محر‌ک‌ها در یک زمان توجه كند، بلكه باید از بین آنها موردی را گزینش كند. بر اساس این گزینش است که افراد خوش‌بین و بدبین از یکدیگر متفاوت می‌شوند. هنگامی که انسان در امور خویش و در زندگی خود بدبین می شود نسبت به نعمات الهی هم بدبین شده و منفی بافی و بدبینی عادت او می شود بعضی بیماری های اخلاقی در انسان ها وجود دارد که به واسطه همین نگرش منفی بروز پیدا کرده و سعادت دنیا و آخرت انسان را متزلزل می کند. لذا در این مجال برآنیم که چند مورد از بیماری های اخلاقی را نام ببریم و یکی از راههای درمانی آن را که از مسیر نگرش مثبت و حسن ظن می گذرد را بیان کنیم.( بررسی رابطه بین خوش‌بینی سرشتی و خوش‌بینی از دیدگاه اسلام با رضایت‌مندی از زندگی / نجیب‌الله نوری/ ناصر سقای بی‌ریا)



آزمندی و حرص

پیدایش حرص در بین انسان‌ها به دلیل بدگمانی نسبت به روزی دهی و رزاقیت خداوند عزّوجل است.

امام علی (علیه السلام) می‌فرماید:

«ِ فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّه»

(مكاتیب الأئمة علیهم السلام‏، ج1، ص481)

بخل و ترس و آز سرشت هایى جدا جداست كه فراهم آورنده آنها بدگمانى به خداست.



افراد بدبین بیشترین نقش را در گسترش افكار مسموم، ناامیدكننده و دلسردكننده دارند؛ همان‏گونه كه روی كاستی‏ها، معایب و بدی‏ها توجه دارند، آنها را مطرح نموده و مكرر بازگو می‏كنند و با افراد مختلف در میان می‏گذارند و از این طریق بدبینی به امور گوناگون را نشر می‏دهند و موجب گسترش بدبینی در جامعه می‏شوند





و کسی‌که به روزی‌رسانی پروردگار که دارنده همه صفات کمال است بدگمان باشد، به بندگان ناتوان نیز بدگمان خواهد بود. در این نگرش، تعامل و همبستگی او با دیگران به واگرایی و ارتباطی ناهنجار خواهد انجامید، چنان‌ که او بر اساس این گمان ناروا، به زیر دستان و ناتوانان کمک مالی نخواهد کرد، زیرا بیم آن دارد که دچار تنگدستی شود؛ ایثار و از خود گذشتن به پندار او بی‌ارزش می‌شود و در نتیجه روح تعاون و کمک به از‌پا‌افتادگان جای خود را به اهمال و سنگدلی، حرص و ... می‌دهد و بر اساس ارتباط شبکه‌وار گناهان، بسیاری از ارزش‌های اجتماعی در پای حرص برخاسته از بدگمانی قربانی می‌شود.


غیبت

هنگامی‌که انسان‌ها توان‌مندی نگرش مثبت به یکدیگر را در خود پرورش دهند از مبتلا شدن به غیبت که یکی از رذائل اخلاقی است و در زمره گناهان کبیره نیز محسوب می‌شود در امان می‌ماند. بدگمانی مقدمه‌ای است که انسان بدگمان را ناخودآگاه به ارتکاب امور ناپسند از جمله غیبت می‌کشاند. شاید به همین دلیل است که خداوند متعال در قرآن کریم پرهیز ازبدگمانی را بر تجسس و غیبت مقدم کرد. زیرا انسان در مرحله اول سوء ظن پیدا می‌کند، سپس برای اثبات و احراز آن به غیبت مبتلا می‌شود.



هنگامی‌که انسان‌ها توان‌مندی نگرش مثبت به یکدیگر را در خود پرورش دهند از مبتلا شدن به غیبت که یکی از رذائل اخلاقی است و در زمره گناهان کبیره نیز محسوب می‌شود در امان می‌ماند. بدگمانی مقدمه‌ای است که انسان بدگمان را ناخودآگاه به ارتکاب امور ناپسند از جمله غیبت می‌کشاند





(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضا).

حجرات/ 12؛ ترجمه: اى كسانى‌كه ایمان آورده‏اید، از بسیارى از گمانها بپرهیزید كه پاره‏اى از گمانها گناه است، و جاسوسى مكنید، و بعضى از شما غیبت بعضى نكند.

بنابراین نتیجه حُسن ظن وارد نشدن در بسیاری از گناهان است. از این ‌رو امام علی (علیه السلام) آن را باعث سلامت دین دانسته و فرموده‌اند:

«حُسْنُ الظَّنِّ رَاحَةُ الْقَلْبِ‏ وَ سَلَامَةُ الدِّینِ» ؛ (غررالحکم و دررالکلم، ج 344)

و سوء ظن را فسادگر امور و برانگیزاننده بر شرور معرفی کرده و فرموده‌اند:

«سُوءُ الظَّنِّ یُفْسِدُ الْأُمُورَ وَ یَبْعَثُ عَلَى الشُّرُورِ». (شرح آقا جمال خوانسارى ج 7، ص 227)امام علی (علیه السلام) رابطه‌ای تنگاتنگ بین غیبت از دیگران و بدبینی به آن‌ها می‌دانند و می‌فرماید:

«من‏ كثرت‏ ریبته‏ كثرت غیبته» (همان، ج 5، ص 226)

افراد بدبین بیشترین نقش را در گسترش افكار مسموم، ناامیدكننده و دلسردكننده دارند؛ همان‏گونه كه روی كاستی‏ها، معایب و بدی‏ها توجه دارند، آنها را مطرح نموده و مكرر بازگو می‏كنند و با افراد مختلف در میان می‏گذارند و از این طریق بدبینی به امور گوناگون را نشر می‏دهند و موجب گسترش بدبینی در جامعه می‏شوند.لذا در  دین اسلام به افراد دستور داده است، همواره حٌسن ظن داشته باشند تا هر سخنی را به زبان نیاورند و با تأمّل و تدبّر سخن بگویند. 


فاطمه زین الدینی    

بخش نهج البلاغه تبیان

سه شنبه 21/8/1392 - 21:10 - 0 تشکر 671373



کسی که همه باید به او بدبین باشیم




حضرت علی علیه السلام می فرماید:"المۆمن لایمسی و لا یصبح الا ونفسه ظنون عنده"مۆمن خصلتش این است: صبحی را به شام نمی برد و شبی را به صبح نمی آورد مگر اینکه نفسش مورد بدگمانی اوست، همیشه با یک نوع بدگمانی به نفس خود نگاه می کند، مثل آدمی که همسایه خائنی داشته باشد که به او اعتماد ندارد و دائما در فکر این است که این همسایه خیانتی نکند.







نفس


خداوند متعال درباره اجتناب از نفس اماره که به اصطلاح امروزى همان « خود طبیعى » یا « خود حیوانى » است ، با اشکال متنوع ، دستوراتى صادر فرموده است. در اسلام برترین جهاد، جهاد با نفس است، که در حدیث معروف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جهاد اکبر خوانده شده یعنى برتر از جهاد با دشمن که جهاد اصغر نام دارد، اصولا تا جهاد اکبر به معنى واقعى در انسان پیاده نشود در جهاد با دشمن پیروز نخواهد شد.





نفس امّاره


نفس اماره عبارتست از حالت نازله نفس؛زیرا همواره انسان را امر به اعمال و رفتاری می کند که سقوط و انحطاط را در پی دارد.


حضرت علی علیه السلام می فرماید: "المۆمن لایمسی و لا یصبح الا ونفسه ظنون عنده"(1) مۆمن خصلتش این است: صبحی را به شام نمی برد و شبی را به صبح نمی آورد مگر اینکه نفسش مورد بدگمانی اوست، همیشه با یک نوع بدگمانی به نفس خود نگاه می کند، مثل آدمی که همسایه خائنی داشته باشد که به او اعتماد ندارد و دائما در فکر این است که این همسایه خیانتی نکند.


اولیاء خدا و آنانکه قلوبشان لبریز از محبت و عشق به پروردگارشان است به خاطر ارتباط نزدیک با خدا خود را در همه حوادث و طوفانهای نفسانی به او می سپارند.


پیروى از نفس اماره چنان فورى و چنان روشن نیست که انسان با چشیدن طعم تلخ آن در برابر آن دشمن مقاومت بورزد .


و متاسفانه، چند جهت باعث مى‏شود که ما در مقابل این نفس، هیچ اهمیتى به دفاع از شخصیت انسانى خود قائل نشویم :


1 نامحسوس بودن این دشمن خطرناک .


2 انعطاف‏پذیرى شگفت‏انگیزى که در نیرنگ‏بازى‏هاى خود دارد .


3 لذت‏گرایى افراطى که قواى مقاومت را از ما مى‏گیرد و در برابر آن ، ما را به زانو در مى‏آورد .


4 فورى نبودن نتائج پیروى از آن دشمن خطرناک


امام على(علیه السلام) رفتارهاى برخاسته از نفس امّاره را به اسبانى چموش تشبیه نموده که افسارگسیخته سوار خود را هرجا که بخواهد مى بردند تا آنکه او را به آتش دوزخ افکند و انسان هایى که نفس امّاره خویش را کنترل و تعدیل و مهار نموده اند مانند کسانى هستند که سوار بر مرکب راهوار و رام شده و سوارش مهار را به دست گرفته و سرانجام او را وارد بهشت مى نماید. (2)




نفس امّاره راه نفوذ شیطان در درون آدمى است؛به بیان دیگر نفس امّاره پذیراى وسوسه گرى شیطان و اجراکننده دستورات او در نفس آدمى است، بنابراین شیطان به عنوان عامل بیرونى و نفس اماره به عنوان عاملِ درونى موجب گمراهى و شقاوت انسان مى شوند. تنها عاملى که مى تواند در برابر سرکشی ها و تجاوزهاى نفس امّاره ایستادگى کرده و آن را مهار نماید قدرت ایمان به خداوند و تقویت اراده و عقل است





امیر مۆمنان على (علیه السلام) در دعاى صباح چه زیبا مى فرماید:"و ان خذلنى نصرک عند محاربة النفس و الشیطان فقد وکلنى خذلانک الى حیث النصب و الحرمان"؛ اگر به هنگام مبارزه با نفس و شیطان از یارى تو محروم بمانم این محرومیت مرا به رنج و حرمان مى سپارد و امیدى به نجات من نیست.


على (علیه السلام) مى فرماید: المجاهد من جاهد نفسه؛(3) مجاهد حقیقى کسى است که با هوسهاى سرکش نفس بجنگد . و از امام صادق (علیه السلام) نقل شده:"من ملک نفسه اذا رغب، و اذا رهب، و اذا اشتهى، و اذا غضب، و اذا رضى، حرم الله جسده على النار"(4)؛ کسى که برخویشتن در چند حالت مسلط باشد به هنگام تمایل، و به هنگام ترس و به هنگام شهوت و به هنگام غضب و به هنگام رضایت و خشنودى از کسى (آنچنان بر اراده خویش مسلط باشد که این امور، او را از فرمان خدا منحرف نسازد)خداوند جسد او را بر آتش حرام مى کند. "




امیر مۆمنان على (علیه السلام) در دعاى صباح چه زیبا مى فرماید:"و ان خذلنى نصرک عند محاربة النفس و الشیطان فقد وکلنى خذلانک الى حیث النصب و الحرمان"؛ اگر به هنگام مبارزه با نفس و شیطان از یارى تو محروم بمانم این محرومیت مرا به رنج و حرمان مى سپارد و امیدى به نجات من نیست





علی علیه السلام در وصیت نامه ای که به فرزند بزرگوارش امام مجتبی علیه السلام می نویسد، می فرماید:


اکرم نفسک من کل دنیه و ان ساقتک الی الرغائب فإنک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا (5)؛ پسرکم! نفس خود را گرامی و محترم بدار از این که به یک پستی دچار بشود، زیرا اگر از نفس خود چیزی را باختی و از دست دادی، دیگر هیچ چیز نمی تواند جای آن را پر کند. اگر بدنت را از دست بدهی جایش پرشدنی است، تا چه رسد که مال و ثروتت را از دست بدهی. هر چه را از دست بدهی چیز دیگری می تواند جای آن را پر کند اما یک چیز است که اگر آن را از دست بدهی دیگر جا پر کن ندارد (و آن نفس خودت است). فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا)؛ اگر از خود خود، از خویشتن خود چیزی را از دست بدهی، عوض برایش پیدا نمی کنی.


اغلب کسانی که غلام حلقه به گوش نفس اماره هستند معمولا مال حرام خور و غافل از انجام واجبات و فرائض خویش می باشند و با کمال جرأت آداب و سنن الهی را زیر پا گذاشته و از انجام هر نوع شهوات و لهو باکی ندارند.



کلام آخر:


نفس امّاره راه نفوذ شیطان در درون آدمى است؛به بیان دیگر نفس امّاره پذیراى وسوسه گرى شیطان و اجراکننده دستورات او در نفس آدمى است، بنابراین شیطان به عنوان عامل بیرونى و نفس اماره به عنوان عاملِ درونى موجب گمراهى و شقاوت انسان مى شوند. تنها عاملى که مى تواند در برابر سرکشی ها و تجاوزهاى نفس امّاره ایستادگى کرده و آن را مهار نماید قدرت ایمان به خداوند و تقویت اراده و عقل است. 



پی نوشت ها:


1- نهج البلاغه، خطبه 176


2- همان، خطبه 16


3-وسائل الشیعه،ج15،ص163


4-من لایحضره الفقیه،ج4،ص400


5-نهج البلاغه، نامه 31


 زهرا انصاری نسب  


بخش نهج البلاغه تبیان





برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.