• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 1068)
شنبه 20/7/1392 - 17:24 -0 تشکر 666309
قول دختر دانشجو به شهید زین‌الدین

 

دختر دانشجو وقتی زندگینامه شهید زین‌الدین را خواند قول داد تا با رعایت حجاب خود خون شهدا را پاس بدارد.
این دختر دانشجو كه محدثه خلف خانی نام دارد، توضیح داد كه چگونه با خواندن زندگینامه شهید زین‌الدین زندگی‌اش متحول شده است. او به خبرنگار ما گفت: من از كودكی دختر لجباز و كنجكاوی بودم. از دوران نوجوانی تا جایی كه به یاد دارم پوشش اسلامی را رعایت نمی‌كردم. مادرم اما همیشه سعی می‌كرد تا مرا متقاعد به داشتن حجاب برتر كند اما دوست داشتم خودم مسیر زندگی‌ام را انتخاب كنم. دختر درس‌خوانی بودم و در دانشگاه رشته مهندسی كامپیوتر قبول شدم. سال 89 در كلاس با یكی از همكلاسی‌هایم كه دختری بسیجی بود، آشنا شدم. البته او خودش را به من نزدیك كرد و خیلی زود فهمیدم كه می‌خواهد به خاطر پوششی كه دارم ارشادم كند. حدسم درست بود و بعد از كمی حرف زدن تا مدت‌ها از رعایت حجاب حرف می‌زد. دختر جوان ادامه داد: دوست تازه‌ام یك روز یك جلد كتاب و یك مقنعه به من هدیه داد. اسم كتاب «نیمه پنهان» درباره زندگی شهید چمران بود. راستش را بخواهید از گرفتن هدیه ناراحت شدم و حس كردم به من توهین شده به خاطر همین هدیه‌اش را پس دادم و گفتم دوست ندارم كسی برایم تكلیف مشخص كند. همكلاسی‌ام بدون اینكه ناراحت شود هدیه را پس گرفت. چند روز بعد دوباره كتاب را به من هدیه داد و من بار دیگر هدیه‌اش را پس دادم. این كار بارها تكرار شد تا اینكه سرانجام هدیه را قبول كردم اما تأكید كردم كه هرگز آن را ورق نخواهم زد.
دختر دانشجو ادامه داد: مدتی بعد نمایشگاه كتابی در مصلای اراك برگزار شد. آن روز همراه مادرم برای خرید راهی نمایشگاه شدم. كتاب هایی كه می‌خواستم را خریدم تا اینكه به غرفه كتاب شهدا رسیدم و در آن جا چشمم به كتاب نیمه پنهان ماه افتاد. بدون اختیار به كتاب خیره شدم. متوجه شدم كه مادرم با تعجب دارد به من نگاه می‌كند. همان‌جا حس عجیبی داشتم. به جلد كتاب‌های دیگر هم نگاه كردم. روایت زندگی شهدا از زبان همسرانشان كنجكاوی‌ام را بیشتر كرد. از مسئول غرفه سری كامل كتاب‌ها را خریدم. اولین كتاب زندگینامه شهید زین الدین بود كه اصلاً او را نمی‌شناختم اما همان لحظه اول حس كردم برایم آشناست و به من نزدیك است. وقتی كتاب را خواندم یك دل سیر گریه كرده بودم. وقتی خواندن كتاب تمام شد، تصمیم گرفتم به زیارت قبرش بروم. وقتی به پدرم گفتم كه مرا به زیارت قبر شهید زین الدین ببرد، فهمیدم كه پدرم مدتی همرزم شهید بود. آن روز راهی شهر قم شدیم و به مزار شهدا رفتیم. وقتی كنار قبرش نشستم و قرآن را بازكردم از خودم خجالت كشیدم با آن سر و وضعی كه داشتم اما همانجا به شهید زین الدین قول دادم تا با حفظ حجاب و شئونات اسلامی خون شهدا را پاس بدارم. سوره محمد (ص) را كنار مزارش خواندم و با چشمانی گریان از او تشكر كردم كه اینگونه مرا هدایت و زندگی‌ام را متحول كرد. وی در پایان گفت: از دوران نوجوانی مادرم اصرار داشت تا با او به زیارت امام حسین بروم اما همیشه با خودم می‌گفتم كه چگونه امام حسین(ع) مرا قبول می‌كند اما آن روز به شهید زین الدین قول دادم تا به زودی به زیارت امام حسین (ع ) بروم و به امید خدا تا چند روز آینده با مادرم عازم كربلا هستیم.
منبع : روزنامه جوان

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.