الحق من ربک فلا تکن من الممترین ، فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لّعنت الله علی الکذبین .
هرگاه بعد از علم و دانشی كه (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) كسانی با تو به محاجه و سجده برخیزند، به آنها)! بگو: «بیت ما فرزندان خود را دعوت كنیم؟! شما هم فرزندان خود را; ما زنان) خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان) خود را; ما از نفوس خود دعوت كنیم؟! شما هم از نفوس خود; آنگونه مباهله كنیم; و لعنتی خدا را بر دروغگویانند! قرار دهیم.
نكته اول:
«الحق من ربك» یعنى حق از خداى سبحان نشأت مىگیرد خواه در جریان عیسى و آدم علیهما السلام و خواه در جریان اصل نبوت و رسالت و خواه در مسائل دیگر. آنگاه «فمن حاجك فیه» یعنى اگر كسى با تو در این حق كه مصداقش در جریان مباهله، عیساى مسیح و نبوت و رسالت توست، احتجاج كرد، مىتوانى با او مباهله كنى. از این آیه كریمه مىتوان استفاده كرد كه مباهله معجزه باقیه پیغمبر خاتم است و اختصاصى به ترسایان نجران ندارد بلكه هر شأنى از شئون دین كه حق محض است اگر در نشئه صدور و ظهور مورد انكار كسى قرار گیرد راه مباهله همچنان باز است. بنابراین اگر ضمیر «فیه» به عیسىعلیه السلام برنگردد بلكه به حق بازگردد، چه این كه مرجع در این فرض نزدیكتر است، مباهله به عنوان معجزه خالد تثبیت مىگردد. (1)