1. آب: تالس پس از تعمق فراوان و به دلیل فراوانی آب بر روی کره زمین، آب را عنصر سازنده جهان می دانست.
2. آپیرون [Apeiron]: انکسیمندروس شاگرد تالس بود. او وقتی تنوع خاص موجودات جهان را مشاهده کرد دریافت که هیچ ماده ای نیست که این خواص متناقض را با هم داشته باشد، و این عقیده را پیدا کرد که عنصر اصلی جهان باید چیز مرموزی باشد که انسان با آن آشنایی ندارد و آن را «آپیرون» نامید.
3. هوا: هوا همه چیز را در برگرفته است، این مسئله باعث شد انکسیمانوس، هوا را به عنوان عنصر سازنده جهان معرفی کند.
4. آتش: تغییرات دائمی که در عالم در حال انجام است، هراکلیتوس را برآن داشت تا آتش را عنصر اصلی جهان پندارد. (1)
5. ذرات مخفی: «لویست» و «دموکریت» مکتب اتمی را پایه گذاری کردند و گفتند: خلاء جهان، آکنده از ذرات مخفی است که به چشم نمی آید و این ذرات ازلی هستند و جوهر آن تغییرناپذیر است و آسمان ها و زمین از آنها پدید آمده اند.
6. بخارهای متراکم: «هراکلیت» می گفت: اصل ستارگان که ما می بینیم بخارهایی است که متراکم و سنگ شده است. (2)
7. عناصر چهارگانه: انباذقلس از شاگردان مکتب فیثاغورث بود، او برای توجیه مواد گوناگون، قایل به نظریه چند عنصری شد. او به این نتیجه رسید که عناصر، باید چهار عنصر باشند: 1. خاک؛ 2. آب؛ 3. هوا؛ 4. آتش، که به ترتیب نشان دهنده ی جامد بودن، مایع بودن، بخار بودن و قابلیت تغییر داشتن است. این نظریه به زودی مورد توجه فلاسفه یونانی قرار گرفت و بعدها توسط ارسطو بسط داده شد.
8. عناصر پنج گانه: ارسطو عناصر چهارگانه انباذ قلس را عناصر تشکیل دهنده ی موجودات زمینی می دانست، ولی برای اجرام آسمانی و هر آنچه در خارج از زمین است، عنصر پنجمی معرفی کرد و آن را «اثیر» [Aether] نامید. و این به خاطر ثابت و جاویدان پنداشتن ستارگان بود. (3)