معجزات و کرامات امام (ع)
پیشوایان معصوم علیهم السلام با توجه به مقام امامت و عصمتی که داشتند از ارتباط ویژه ای با خدای متعال و جهان غیب برخوردار بودند و مانند پیامبران الهی معجزات و کراماتی داشتند که در مواقع لازم نمونه هایی از آنها را بروز می دادند تا دلیلی آشکار بر حقانیتشان باشد و موجب پرورش و اطمینان خاطر پیروانشان گردد.از پیشوای هشتم (ع) نیز معجزات و کرامات بسیاری بروز کرد که در کتب حدیث و تاریخ ثبت شده است. اینک چند نمونه:1- یکی از همراهان امام رضا (ع) در سفر خراسان می گوید:
در بین راه به بیابان خشک و بی آبی رسیدیم و نزدیک بود همه ی ما با چارپایانمان هلاک شویم. حضرت رضا (ع) فرمود: بروید در فلان محل، در آنجا آب خواهید یافت. ما بدانجا رفتیم و با چشمه ی آبی مواجه شدیم. همگی از آن آب نوشیدیم و حیواناتمان را نیز سیراب کردیم.هنگام کوچ از آن منزل، امام (ع) فرمودند: بار دیگر کنار آن چشمه بروید. چون بدان سوی رفتیم اثری از چشمه ندیدیم.(27)2- «عبدالله بن مغیره» می گوید:
من واقفی بودم، در سفر مکه دست بر پرده ی «کعبه» آویختم و گفتم: بار خدایا! تو خواسته ی مرا می دانی، مرا به بهترین دینها راهنمایی کن.پس از مراجعت به مدینه به ذهنم رسید که خدمت امام رضا (ع) برسم. وقتی به حضور آن حضرت رسیدم فرمود: خداوند خواسته ات را اجابت فرمود و تو را به دینش راهنمایی کرد. گفتم: گواهی می دهم که تو حجت و امین خدا بر بندگانش هستی.(28)3- «احمد بن محمد بزنطی» نقل می کند:
من با سه نفر دیگر خدمت امام (ع) شرفیاب شدیم. هنگام بازگشت امام (ع) به من فرمود: ای احمد! تو بنشین... چون پاسی از شب گذشت خواستم مرخص شوم. فرمود: می روی یا می مانی؟ عرض کردم: بستگی به نظر شما دارد. فرمود: بمان و این هم رختخواب. آنگاه امام برخاست و به اتاق خود رفت. من از شوق به سجده افتادم و با خود گفتم: سپاس خدای را که حجت او و وارث علوم انبیاء از میان ما چند نفر به من تا این حد لطف و عنایت فرمود.هنوز در سجده بودم که امام (ع) بازگشت، برخاستم. حضرت دست مرا گرفت و فشرد و فرمود: ای احمد! امیرمؤمنان به عیادت «صعصعه بن صوحان» رفت؛ به هنگام بازگشت فرمود: ای صعصعه! از اینکه به عیادت تو آمده ام به برادران خود افتخار مکن؛ از خدا بترس و پرهیزکار باش.(29)امام (ع) ضمن اعلام آگاهی از نیت احمد، به وی هشدار داد که این عنایت و لطف نباید وسیله ای برای فخر و مباهات و احساس برتری نسبت به دیگران گردد. بلکه آنچه عامل برتری انسان می گردد «تقوی» است.پی نوشت :
1. بحارالانوار، ج 49، ص 9، به نقل از مصباح کفعمی.
2. کشف الغمه، ج 3، ص 50.
3. عیون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 14.
4. عیون اخبار الرضا ج 1، ص 12. ولی بر اساس برخی از روایات دیگر، خود امام کاظم (ع) آن کنیز را خریداری کرد. (همان مدرک، ص 14).
5. همان مدرک، ج 1، ص 12 ـ 13.
6. همان مدرک.
7. عیون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 12 ـ 13.
8. همان مدرک، ص 19.
9. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 21 ـ 22.
10. مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 360.
11. مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 360.
12. بحارالانوار، ج 49، ص 91.
13. بحارالانوار، ج 49، ص 91 ـ 95.
14. همان مدرک، ص 95.
15. کافی، ج 8، ص 230.
16. مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 362.
17. بحارالانوار، ج 49، ص 102.
18. مناقب، ج 4، ص 360.
19. بحارالانوار، ج 49، ص 100.
20. بحارالانوار، ج 49، ص 101.
21. بحارالانوار، ج 49، ص 55 ـ 56 با اختصار.
22. امام رضا (ع) در یکی از گفتگوهای خود با مأمون به این هدف شوم خلیفه اشاره می کند و می فرماید: «تو می خواهی مردم بگویند علی بن موسی الرضا از دنیا روی گردان نیست. این دنیاست که بر او اقبال نکرده است. مگر نمی بینید چگونه به طمع خلافت، ولایتعهدی را پذیرفته است» (ر.ک. مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 363).
23. بحارالانوار، ج 49، ص 155.
24. الارشاد، شیخ مفید، ص 315.
25. بحارالانوار، ج 49، ص 102.
26. عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 182 ـ 183.
27. عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 218.
28. عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 220 ـ 221.
29. رجال کشی، جزء 6، ص 587 ـ 588 با اختصار.
منبع:کتاب تاریخ اسلام در عصر امامت امام رضا و امام جواد علیهماالسلام