در اینکه این روزها فرزندآوری پروژه عظیمی شده است که تصمیم بر آن آنقدر برای خانواده مهم و از هر لحاظ پرهزینه محسوب میشود که فکرها به بیش از یکی دوتا بیشتر قد نمیدهد شکی نیست اما با این حال هیچ چیز باعث نمیشود که ما خود را مجاز بدانیم به لم دادن بر مسند قضاوت یا اظهار نظر و حتی دلسوزیکردن از نگاه خودمان. مثال فرضی من بارداری دوم و سوم که ممکن بود طرفدار داشته باشد نبود تا محک مناسبی باشد. اگرچه این اتفاق این روزها برای همان بارداری دوم هم زیاد میفتد.
من علتش را نمیدانم اما آنچه میبینم اینست که تقریبا همهی خانمها خود را در مقابل بارداری دیگری، ملزم به اظهار نظر میدانند و در بهترین حالت میگویند که آدم خجستهایست که در این روزگار به بیش از یک یا دو بچه فکر میکند. باور کنیم خیلی وقتها آدمها اگر دیگران بگذارند با تصمیمات خودشان هرچقدر هم که سخت و مشقتبار به نظر برسد، خوشند یا اگر خوشحال نباشند حداقل با خودشان کنار میآیند اما این همه علامت خطر و اظهار فضل و نظر و دلسوزاندن جز وحشت از راهی که دارند میروند نتیجه ی دیگری ندارند.
همهی عقلانیات مساله یک طرف٫ برایم قابل هضم نیست که چطور ما زنان خودمان به خودمان رحم نمیکنیم؟ ما که بارداری را از سر گذارندهایم، ما که نازکدلی ها و زودرنجیهای این دوران را٫ مرارتهای بارداری را کشیدهایم چطور میتوانیم یک زن باردار را بگذاریم جلوی رویمان و تمام نظرات یا حتی دغدغههای شخصی که خودمان هم توی سرمان با آن در جدلیم را رنگ و بوی درستترین نظر دنیا ببخشیم و بار شانههای روح نحیفش کنیم؟
میدانم که تکفرزند ها هم بینصیب از این دست اظهار فضلها -از نوع آنور بامش- نیستند اما لااقل آنها باردار و شکننده نیستند.”
منبع:چارقد