سروده امهیثم
امهیثم بنت اسود نخعی از بانوان بابصیرت و فرزانه اردوگاه امام علی(ع) بود. وی در زندگی امام علی همواره با زبان و دست و جان و دل جانبدار وصی پیامبر بود.
امهیثم در رثای امام سرودههای غمانگیز و پرمغزی دارد. برخی از تاریخپژوهان این سخنان را به ابوالاسود دئلی نسبت دادهاند علامه سیدمحسن امین، برآن است که سروده امهیثم با سوگنامه ابوالاسود جداست و به دلیل شباهت در وزن و قافیه برخی گمان بردهاند هر دو قصیده، یکی است. علامه امین هر دو سروده را نقل کرده و اختلاف آن را روشن ساخته است. نشانهها و قرائنی در این قصیده وجود دارد که درستی سخن علامه امین و انتساب آن را به امهیثم اثبات میکند از جمله آنکه در سروده امهیثم به سپید شدن گیسوی امام اشاره شده و امامه همسر علی(ع) مخاطب قرار گرفته که فرهنگ عرب به زبان آوردن آنها را از یک مرد و از ابیالاسود بعید میشمرد. این سوگنامه انفجار آتش درون و غمهای پنهان و شعلهور شدن سوزدل و اندوه بیپایان این زن رنجدیده و امامشناس است. امهیثم با مرثیهسرائی، مردم کوفه را به عزای علی(ع) فرا میخواند و احساسات پاک آنان را با برشمردن فضائل علی(ع) برمیانگیزاند و آنان را هوشیار میسازد که شخصیت برجستهای را از دست دادهاند
بانوان سخنور با سرودن شعرهایی غمانگیز در رثای پیشوای پارسایان، افزون بر ابراز علاقه به امام و تسلیبخشی به دلهای رنجدیده، فضائل و مناقب آن حضرت را بیان میکردند، آنان همچنین با یادآوری رادمردیها و دادگریها و یتیمنوازیهای پرچمدار بزرگ اسلام، تودههای مردم را به ادامه راه آن حضرت فرا میخواندند و به صراحت اعلام میکردند که دوستی و وفاداری به علی در پیروی راه او نهفته است.
که جبران آن به سادگی ممکن نیست. به خون خفتن امام قرآنشناس، پرچمدار دین، امامی که دریای دانش بود. و همگان را از دانش خود بهرهمند میساخت. امام عدالتپرور که دستان دزدان و غارتگران را از دست یازیدن به بیتالمال کوتاه میکرد و نابکاران در حکومت او جایی نداشتند.
این تربیتشده مکتب علی(ع)، در بخش دیگر این غمنامه مردم را به امامت امام حسن(ع) توجه میدهد که او جانشین پیامبر(ص) است و به برکت او جمع پراکنده امت گرد خواهد آمد.
ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین سروده (امهیثم) را روایت کرده است. از آنجا که این سروده در بردارنده نکتههای سودمند فراوانی است آن را ذکر و ترجمه میکنیم.
«الا یا عین و یحک فاسعدینا* الا تبکی امیر المؤمنینا
رزینا خیر من رکب المطایا* و حبسها و من رکب السفینا
و من لبس النعال و من حذاها* و من قرأالمثانی و المئینا
کنا قبل مقتله بخیر * نری مولی رسولاللّه فینا
یقیم الدین لا یرتاب فیه * و بقضی بالفرائض مستبینا
و یدعو اللجماعة من عصاه * وینهک قطع أیدی السارقینا
و لیس بکاتم علما لدیه * و لم یخلق من المتجبرینا
لعمر أبی لقد أصحاب مصر * علی طول الصحابة أوجعونا
و غرونا بأنهم عکوف * و لیس کذاک فعل العاکفینا
فی شهر الصیام فجعتمونا * بخیر الناس طرا أجمعینا
و من بعد النبی فخیر نفس * أبوحسن و خیر الصالحینا
و کا ن الناس إذ فقدوا علیا * نعام جال فی بلد سنینا
ولو انا سئلنا المال فیه * بذلنا المال فیه والبنینا
أشاب ذؤابتی و أطال حزنی * امامة، حین فارفت القرینا
تطوف به لحاجتها الیه * فلما استیاست رفعت رنینا
و عبرة أم کلثوم إلیها * تجاوبها و قد رأت الیقینا
فلا تشمت معاویة بنحرب * فان بقیة الخلفاء فینا
واجمعنا الامارة عن تراض * إلی ابن نبینا و الی أخینا
فلا نعطی زمام الامر فینا * سواه الدهر آخر ما بقینا
وان سراتنا و ذوی حجانا * تواصوا ان نجیب إذا دعینا
بکل مهند عضب و جرد * علیهن الکماة مسومینا»
توجه دادن مردم به امامت امام حسنمجتبی(ع) از خطوط برجسته سوگنامههاست. در ضمن این عزانامهها مردم هوشیار میشدند که چپ و راست نرفته و از وصی و جانشین علی(ع)، جانبداری کنند و دشمن نیز میفهمید که این مردم به حال خود رها نشدهاند و در پناه رهبر جدید هستند و به دفاع از اهلبیت(ع) در مقابل دشمنان کمر همت بستهاند.
ای دیده وای بر تو، ما را به گریه یاری کن! چرا بر امیرالمؤمنین گریه نمیکنی
برترین کسی که سوار اسبان رهوار میشد و رامکننده آن و برترین کسی که بر کشتی سوار میشد را از دست دادیم.
آن کسی که نعلین میپوشید و آن را میبخشید و آیات مثانی و مئین را میخواند
ما پیش از کشته شدن او در خوبی بودیم، جانشین پیامبر را در میان خود میدیدیم.
او بدون هیچ تردید شرائع دین را اجراء میکرد و واجبات را به روشنی ادا میکرد.
افراد جماعتگریز را به جمع مسلمانان فرا میخواند و دست دزدان را جدا میساخت.
او دانشی را از ما پنهان نمیساخت، و برای تجبر و گردنکشی آفریده نشده بود.
به جان پدرم که این مردم با همه طول صحبت دل ما را به درد آوردند.
آنان (خوارج) ما را با عبادت خود گول زدند و حال آنکه رفتار عبادتگران چنین نیست.
آیا در ماه رمضان ما را به ماتم نشاندید؟ آن هم به مصیبت بهترین همه مردم؟
او بهترین مردم پس از پیامبر بود؛ ابوالحسن و بهترین صالحان و نیکوکاران.
مردم در فقدان علی چونان شترمرغانی آواره در سرزمین خشک و بیآب و علفاند ...
اگر ما از او مالی میخواستیم او مال و فرزندان خود را به ما میبخشید.
ای امامه(7)، وقتی همسرت را از دست دادی، گیسوهایم سفید شد و اندوهم بیپایان گردید.
امامه او را میجوید و چون از بودنش ناامید میشود فریاد به گریه بلند میکند.
گریه امکلثوم نیز او را به سوی او میکشاند که مرگ پدر را به چشم دیده است.
ای معاویه فرزند حرب ما را شماتت نکن که جانشین خلفای پیامبر در میان ماست
ما به امارت او خرسندیم؛ فرزند پیامبر(ص) و برادرزاده ما
ما تا آخرین نفر که زندهایم زمام امور خلافت را به معاویه وانمیگذاریم
فرزانگان و خردمندانمان ما را سفارش کردهاند، در هنگامه نیاز دعوت او را پاسخ گوییم.
با شمشیر تیز و برهنه و نشانهدار.
شبیه این سرودهها به امکلثوم دختر امیرمؤمنان(ع) نیز نسبت داده شده و در آن به نیایشها و نماز و مجاهدتها و امهیثم با مرثیهسرائی، مردم کوفه را به عزای علی(ع) فرا میخواند و احساسات پاک آنان را با برشمردن فضائل علی(ع) برمیانگیزاند و آنان را هوشیار میسازد که شخصیت برجستهای را از دست دادهاند که جبران آن به سادگی ممکن نیست. به خون خفتن امام قرآنشناس، پرچمدار دین، امامی که دریای دانش بود. و همگان را از دانش خود بهرهمند میساخت. امام عدالتپرور که دستان دزدان و غارتگران را از دست یازیدن به بیتالمال کوتاه میکرد و نابکاران در حکومت او جایی نداشتند.