• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 1174)
دوشنبه 15/7/1392 - 22:55 -0 تشکر 665158
بصیرت در کلام رهبر (1)





بصیرت در کلام رهبر(1)

 
بصیرت همچون دیگر صفات و ویژگیهای انسانی -که به ضمیر و دل او مربوط می شوند -اگر فعال و درخشنده و بی کدورت ظاهر شود، آثار و نتایج درخشانی از خود در هدایت و کمال و سعادت انسان و جامعه به جای می گذارد.شناخت حق و جبهه حقیقت، شناخت ولایت و مصداق آن، شناخت دشمن و روشها و توطئه های آنان، استقامت و ایستادگی در برابر وسوسه ها و کجراهه ها، و رساندن جامعه به سرانجام نیکو و حل تمامی مشکلات آنها، از جمله این آثار است که از افراد بصیر و صاحب تحلیل صحیح عاید می گردد.
اگر بصیرت، غیر فعال، پوشیده در زیر آواز دنیا طلبی وعشرت گرایی، بی مایه از ایمان و عبادت با نشاط ، باشد جبهه باطل را به جای جبهه حق می گیرد و بازو و توان خود را در اختیار او قرار می دهد، زود فریب می خورد و تبلیغات رنگین و متنوع دشمن، او را به کجراهه می کشاند و در اختیار خود می گیرد و به میدان مقابله و ستیز با حقیقت می فرستد.بصیرت، چنین جایگاه و آثاری دارد و تقویت آن و توأم ساختنش با ایمان و صبر، آن را به عامل نجات بخش و سعادت انسان و جامعه تبدیل می کند.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 15/7/1392 - 22:56 - 0 تشکر 665163



بصیرت، لازمه پایداری در مسیر حق و ولایت


گاهی اوقات دنیا طلبی، اوضاع گوناگون و جلوه های دنیا، آن چنان اثرهایی می گذارد، آن چنان تغییرهایی در برخی از شخصیتها به وجود می آورد که انسان نسبت به خواص هم گاهی اوقات دچار اشکال می شود؛ چه برسد برای مردم عامی بنابراین، آن روز واقعا سخت بود.آنهایی که دور و بر امیرالمؤمنین بودند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند؛ که بنده بارها از امیرالمؤمنین نقل کرده ام که فرمود:«لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر».در درجه اول، بصیرت لازم است.معلوم است که با وجود چنین درگیریهایی، مشکلات امیرالمؤمنین چگونه بود.یا آن کج رفتارهایی که با تکیه بر ادعای اسلام، با امیرالمؤمنین می جنگیدند و حرفهای غلط می زدند.صدر اسلام، افکار غلط خیلی مطرح می شد؛ اما آیه ی قرآن نازل می شد و صریحا آن افکار را رد می کرد؛ چه در دوران مکه و چه در دوران مدینه.


شما بببینید سوره ی بقره که یک سوره مدنی است، وقتی انسان نگاه می کند، می بیند که عمدتا شرح چالشها و درگیریهای گوناگون پیامبر با منافقین و با یهود است؛ به جزییات هم می پردازیم؛ حتی روشهایی که یهود مدینه در آن روز برای اذیت روانی پیامبر به کار می بردند، آنها را هم در قرآن ذکر می کند؛ «لا تقولوا راعنا»، و از این قبیل.و باز سوره ی مبارکه ی اعراف -که سوره یی مکی است -فصل مشبعی را ذکر می کند و با خرافات می جنگد؛


این مسأله ی حرام و حلال کردن گوشتها و انواع گوشتها که اینها را نسبت به محرمات واقعی، محرمات دروغین و محرمات پوچ تلقی می کردند؛ «قل انما حرم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن».حرام اینهاست، نه آنهایی که شما رفتید «سائبه»و «بحیره»و فلان و فلان را برای خودتان حرام درست کردید.قرآن با این گونه افکار صریحا مبارزه می کرد؛ اما در زمان امیرالمؤمنین، همان مخالفان هم از قرآن استفاده می کردند؛ همانها هم از آیات قرآن بهره می بردند؛ لذا کار امیرالمؤمنین به مراتب از این جهت دشوارتر بود.امیرالمؤمنین دوران حکومت کوتاه خود را با این سختیها گذراند.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 15/7/1392 - 22:56 - 0 تشکر 665165


در مقابل اینها، جبهه ی خود علی است؛ یک جبهه ی حقیقتا قوی.کسانی مثل عمار، مثل مالک اشتر، مثل عبدالله بن عباس، مثل محمد بن ابی بکر، مثل میثم تمار، مثل حجرین عدی بودند؛ شخصیتهای مؤمن و بصیر و آگاهی که در هدایت افکار مردم چه قدر نقش داشتند.یکی از بخشهای زیبای دوران امیرالمؤمنین -البته زیبا از جهت تلاش هنرمندانه ی این بزرگان، اما در عین حال تلخ از جهت رنجها و شکنجه هایی که اینها کشیدند -این منظره ی حرکت اینها به کوفه و بصره است.وقتی که صالحه و زبیر و امثال اینها آمدند صف آرایی کردند و بصره را گرفتند و سراغ کوفه رفتند، حضرت، امام حسن و بعضی از این اصحاب را فرستاد.

مذاکراتی که آنها با مردم کردند، حرفهایی که آنها در مسجد گفتند، محاجه هایی که آنها کردند، یکی از آن بخشهای پرهیجان و زیبا و پرمغز تاریخ صدر اسلام است؛ لذا شما می بینید که عمده ی تهاجم های دشمنان امیرالمؤمنین هم متوجه همینها بود.علیه مالک اشتر، بیشترین توطئه ها بود؛ علیه عمار یاسر، بیشترین توطئه ها بود؛ علیه محمد بن ابی بکر، توطئه بود.علیه همه ی آن کسانی که از اول کار در ماجرای امیرالمؤمنین امتحانی داده بودند و نشان داده بودند که چه ایمانهای مستحکم و استوار و چه بصیرتی دارند، از طرف دشمنان، انواع و اقسام سهام تهمت پرتاب می شد و به جان آنها سوء قصد می شد و لذا اغلبشان هم شهید می شدند.عمار در جنگ شهید شد، لیکن محمد بن ابی بکر با حیله ی شامی ها شهید شد.مالک اشتر با حیله ی شامی ها شهید شد.بعضی هم ماندند، اما بعدها به نحوی شدید ی به شهادت رسیدند، این وضع زندگی و حکومت امیرالمؤمنین است.(1)


خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 15/7/1392 - 22:56 - 0 تشکر 665166

بصیرت، ازویژگیهای ممتاز ابالفضل(ع)


در این زیارات و کلماتی که از ائمه (ع)راجع به ابالفضل العباس رسیده است، روی دو جمله تأکید شده است:یکی بصیرت، یکی وفا.بصیرت اباالفضل العباس کجاست؟ همه ی اینها صاحبان بصیرت بودند؛ اما او بصیرت را بیشتر نشان داد.در روز تاسوعا، مثل امروز عصری، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات بدهد؛ یعنی آمدند به او پیشنهاد تسلیم و امان نامه کردند و گفتند ما تو را امان می دهیم؛ آن چنان برخورد جوانمردانه یی کرد که دشمن را پشیمان نمود؛ من از حسین جدا بشوم؟!وای بر شما!اف بر شما و امان نامه ی شما!نمونه ی دیگر بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند؛ تا این که به شهادت رسیدند.

می دانید که اینها چهار برادر از یک مادر بودند:ابالفضل العباس -برادر بزرگتر -جعفر، عبدالله و عثمان.انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای حسین بن علی قربانی بکند؛ به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید حالا یکی از برادران برود تا این که مادرم دلخوش باشد؛ به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که در مدینه هستند؛ این همان بصیرت است.وفاداری حضرت اباالفضل العباس هم از همه جا بیشتر در همین قضیه ی وارد شدن در شریعه ی فرات و ننوشیدن آب است.البته نقل معروفی در همه ی دهانها هست که امام حسین (ع)حضرت ابوالفضل را برای آوردن آب فرستادند؛ اما آنچه که من در نقلهای معتبر -مثل «ارشاد»مفید و «لهوف»ابن طاووس -دیدم اندکی با این نقل تفاوت دارد؛ که شاید اهمیت حادثه را هم بیشتر می کند.(2)

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 15/7/1392 - 22:56 - 0 تشکر 665169



جایگاه ویژه بصیرت


وضع امیرالمؤمنین، حقیقتا هم خیلی مشکل بوده است.زمان پیامبر، جنگها، صف کشیها و جناح بندیها، جناح بندیهای واضحی بود؛ کفر بود و و ایمان ،شرک بود و توحید.شرک واضح بود، منافقانی هم که بود، منافقان شناخته شده یی بودند، پیامبر منافقان خودش را هم می شناخت؛ منافقانی که در مدینه بودند، منافقانی که از مدینه فرار کردند و به طرف مکه رفتند؛ «فمالکم فی المنافقین فئتین و الله أرکسهم و بنا کسبوا»(3).انواع و اقسام منافقان در زمان پیامبر بودند؛ منافقانی که تا اشتباهی می کردند، درباره شان آیه یی نازل می شد و حقایق روشن می گردید؛ پیامبر بیان می کرد، همه می فهمیدند؛ اشتباهی در کار نمی ماند.اما در زمان امیرالمؤمنین، بزرگترین مشکل، وجود یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همه ی شعارهای اسلامی، اما در اساسی ترین مسأله ی دین منحرف بود؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 15/7/1392 - 22:57 - 0 تشکر 665172



شناخت ولایت، عامل به ثمر نشستن عبادتها و تلاشها


اساسی ترین مسأله ی دین، مسأله ی ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایه ی توحید است.ولایت، یعنی حکومت؛ چیزی است که در جامعه ی اسلامی متعلق به خداست، و از خدای متعال به پیامبر، و از او به ولی مؤمنین می رسد.آنها در این نکته شک داشتند، دچار انحراف بودند و حقیقت را نمی فهمیدند؛ هر چند ممکن بود سجده های طولانی هم بکنند!همان کسانی که در جنگ صفین از امیرالمؤمنین رو برگرداندند و رفتند به عنوان مرزبانی در خراسان و مناطق دیگر ساکن شدند، سجده های طولانی یک شب یا ساعتهای متمادی می کردند؛ اما فایده اش چه بود که انسان امیرالمؤمنین را نشناسد، خط صحیح را -که خط توحید ولایت است -نفهمد و برود مشغول سجده بشود!این سجده چه ارزشی دارد؟
بعضی از روایات باب ولایت نشان می دهد که این طور افرادی اگر همه ی عمرشان را عبادت بکنند، اما ولی خدا را نشناسند، تا به دلالت او حرکت بکنند و مسیر را با انگشت اشاره ی او معلوم نمایند، این چه فایده یی دارد؟ «ولم یعرف ولایتة ولی الله فیو الیه و یکون جمیع اعماله بدلالته»(4).این، چه طور عبادتی است؟!امیرالمؤمنین با اینها درگیر بود.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 15/7/1392 - 22:58 - 0 تشکر 665173



دستی که به اراده ی شیطان حرکت کند، باید قطعش کرد


این جمله یی که امیرالمؤمنین فرمودند، چیز عجیبی است:«ایها الناس إن احق الناس بهذا الأمر أقواهم علیه و أعلمهم بآمر الله فیه فان شغب شاغب استعتب»(5)؛اگر کسی در مقابل این مسیر صحیحی که من در پیش گرفته ام، فتنه گری و آشوبگری بکند، نصیحتش می کنیم که برمی گردد؛اما اگر ابا کرد، رویش شمشیر می کشیم؛ «فإن أبی قوتل»(6).اگرکسی از این طریق تخطی بکند، با شمشیر علوی مواجه می شود.

در همین خطبه می فرماید:«ألا و إنی أقاتل رجلین»(7)؛ من با دو کس می جنگم:«رجلا أدعی ما لیس له و اخر منع الذی علیه»(8)؛ یکی آن کسی که چیزی را که متعلق به او نیست -مالی را، مقامی را، حقی را که به او تعلق ندارد -بخواهد دست بیندازد و بگیرد؛ نفر دوم کسی است که حقی را که برگردن اوست و باید ادا بکند، ادا نکند.مثلا باید به جهاد برود، اما نرود؛ باید ادای مال بکند، اما نکند؛ باید در اجتماع مسلمین شرکت کند، اما نکند؛ او قاطعانه این مطالب را می فرمود.«و قد فتح باب الحرب بینکم و بین أهل القبلة و لا یحمل هذا العلم إلا أهل البصر و الصبر»(9)؛ باب جنگ با اهل قبله بر روی شما باز شد.زمان پیامبر، چه موقع چنین چیزی بود؟

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 15/7/1392 - 22:58 - 0 تشکر 665174


عمار یاسر در جنگ صفین ملتفت شد که در یک گوشه ی لشکر همهمه است.خودش را رساند، دید یک نفر آمد و وسوسه کرده که شما با چه کسانی دارید می جنگید؛ طرف شما مسلمانند و نماز می خوانند و جماعت دارند!
یادتان است که در جنگ تحمیلی،وقتی بچه های ما می رفتند سنگرها دشمن را می گرفتند و آنها را اسیر می کردند و به داخل سنگر می آوردند، وقتی جیبهایشان را می گشتند، مهر و تسبیح پیدا می کردند!آنها جوانان مسلمان شیعه ی عراقی بودند که مهر و تسبیح در جیبشان بود؛ اما طاغوت و شیطان از آنها استفاده می کرد.این دست مسلمان تا وقتی ارزش دارد و دست مسلمان است، که به اراده ی خدا حرکت کند.اگر این دست به اراده ی شیطان حرکت کرد، همان دستی می شود که باید قطعش کرد.این را امیرالمؤمنین خوب تشخیص می داد.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 15/7/1392 - 22:58 - 0 تشکر 665175



بصیرت، بسیار مهم است


علی ای حال، این وسوسه را چند بار در لشکر صفین به وجود آوردند و هر دفعه هم به گمانم عمار بود که خودش را رساند و فتنه را افشا کرد.عمار جمله یی با این مضمون گفت که جنجال نکنید، حقیقت را بشناسید.این پرچمی که در مقابل شماست، من دیدم که به جنگ پیامبر آمد و زیر این پرچم، همان کسانی ایستاده بودند که الان ایستاده اند؛ و پرچمی را دیدم -اشاره به پرچم امیرالمؤمنین -که در مقابل آن پرچم بود و زیر آن پیامبر و همان کسانی که امروز ایستاده اند -یعنی امیرالمومنین -بودند؛ چرا اشتباه می کنید؟ چرا حقیقت را نمی شناسید؟
این، بصیرت عمار را نشان می دهد.بصیرت، چیز خیلی مهمی است.من در تاریخ هرچه نگاه کردم.این نقش را در عمار یاسر دیدم.مواردی را که عمار یاسر خودش را برای روشنگری رسانده بود، من در جایی یادداشت کرده ام؛ اما دم دستم نبود که بخواهم پیدا کنم و در این جا مطرح نمایم.خدای متعال، این مرد را از زمان پیامبر برای زمان امیرالمؤمنین ذخیره کرد، تا در این مدت به روشنگری و بیان حقایق بپردازد.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 15/7/1392 - 22:58 - 0 تشکر 665176



بصیرت و صبر، عوامل گم نکردن شاخص


من از سابق مکرر گفته ام که اگر ملتی قدرت تحلیل خودش را از دست بدهد، فریب و شکست خواهد خورد .اصحاب امام حسن، قدرت تحلیل نداشتند؛ نمی توانستند بفهمند که قضیه چیست و چه دارد می گذرد.اصحاب امیرالمؤمنین، آنهایی که دل او را خون کردند، همه مغرض نبودند؛ اما خیلی ازآنها -قدرت تحلیل نداشتند.قدرت تحلیل خوارج ضعیف بود .یک آدم ناباب، یک آدم بدجنس، یک آدم زبان دار پیدا می شد و مردم را به یک طرف می کشاند؛ شاخص را گم می کردند.در جاده، همیشه باید شاخص مورد نظر باشد، اگر شاخص را گم کردید، زود اشتباه می کنید، امیرالمؤمنین می فرمود:«ولا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر»(10)؛ اول، بصیرت، هوشمندی، بینایی، قدرت فهم و تحلیل، و بعد صبر و مقاومت و ایستادگی.از آنچه که پیش می آید، انسان زود دلش آب نشود.راه حق، راه دشواری است.


تمام قدرتمندان و ستمگران عالم آمدند، بر تل باطل چیزی افزودند.همه ی شیطان صفتان در طول تاریخ و در زمان ما آمدند، بر این سد باطل -که مقابل راه امیرالمؤمنین و بندگان خدا را می گیرد -چیزی اضافه کردند.حق می خواهد این تل را از سر راه بردارد و این سد را بشکافد؛ کار آسانی نیست، کار سختی است.تحمل و صبر و ظرفیت و رجوع به قدرت نفسانی و جوشندگی از درون لازم دارد، تا انسان بتواند راه حق را برود.البته وقتی که انسان توانست راه حق را هموار کند، آن وقت زندگی، زندگی لذتبخشی است.زندگی یی که در آن ظلم نباشد، زندگی یی که در آن زورگویی نباشد، زندگی یی که در آن تحمیل نباشد، زندگی یی که در آن شیطان بر اعمال و افکار انسان مسلط نباشد، زندگی بسیار روحانی و معنوی یی است.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 15/7/1392 - 22:59 - 0 تشکر 665177



بینش تنگ نظرانه و غلط، ریشه گم کردن حقیقت


من درباره ی این خوارج، خیلی حساسم.در سابق، روی تاریخ و زندگی اینها، خیلی هم مطالعه کردم.در زبان معروف، خوارج را به مقدسهای متحجر تشبیه می کنند؛ اما اشتباه است.مسأله ی خوارج، اصلا این طور نیست.مقدس متحجر گوشه گیری که به کسی کاری ندارد و حرف نو را هم قبول نمی کند، این کجا، خوارج کجا؟ خوارج می رفتند سرراه می گرفتند، می کشتند، می دریدند و می دزدیدند؛ این حرفها چیست؟ اگر اینها آدمهایی بودند که یک گوشه نشسته بودند و عبا را بر سر کشیده بودند، امیرالمؤمنین که با اینها کاری نداشت.عده یی از اصحاب عبدالله بم مسعود در جنگ گفتند:«لالک و لاعلیک».حالا خدا عالم است که آیا عبدالله بن مسعود جزو اینها بود، یا نبود؛ اختلاف است.من در ذهنم این است که خود عبدالله بن مسعود هم متأسفانه جزو همین عده بوده است.اصحاب عبدالله بن مسعود، مقدس مآبها بودند، به امیرالمؤمنین گفتند:در جنگی که تو بخواهی بروی با کفار و مردم روم و سایر جاها بجنگی، ما با تو می آییم.در خدمتت هستیم؛ اما اگر بخواهی با مسلمانان بجنگی -با اهل بصره و اهل شام -ما در کنار تو نمی جنگیم؛ نه با تو می جنگیم، نه بر تو می جنگیم.حالا امیرالمؤمنین اینها را چه کار کند؟
آیا امیرالمؤمنین اینها را کشت؟ ابدا، حتی بداخلاقی هم نکرد.خودشان گفتند ما را به مرزبانی بفرست.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.