همیشه همه چیز آنطور كه میخواهیم پیش نمیرود
اگر چه زیبا بروفه کارش در دنیای بازیگری را با فیلم سینمایی «شب روباه» همایون اسعدیان آغاز کرد و سینما را با فیلم هاییچون «مانی و ندا»، «پر پرواز»، «بی همتا»، «دوشیزه»، «احضار شدگان»، «پرتقال خونی» و... ادامه داد، اما بازیگر سریالهای «موج و صخره»، «ریحانه»، «طلسمشدگان»، و... بخش عمدهای از جایگاه امروزش را مدیون تلویزیون است.
معصومه سریال «مجید دلبندم» یکی از ماندگارترین تجربههای تلویزیونی او در ژانر کودک بود که دیگر تکرار نشد، نه برای او و نه برای تلویزیون...
او که این روزها سریال «رخنه» را به کارگردانی حسین تبریزی روی آنتن دارد، اگر چه خیلی اهل گفت و گونیست،مهمانیکفنجانچای«بانیفیلم»شدتاازاین سریال، شخصیت معصومه، دغدغههای امروز و فعالیتهای این روزهایش بگوید.
از معصومه «مجید دلبندم» تا معصومه «رخنه»... دوست دارید این دو كاراكتر و حال و هوای بازیگرش را در طول این سالها با هم مقایسه كنیم؟ زیبا بروفه از آن زمان تا امروز چقدر در حرفه اش تغییر نگاه داده است؟
ـ یك راه طولانی شانزده ساله است. خب زمانیكه معصومه «مجید دلبندم» را كار كردم، تازه شروع كارم بود و اتفاقی كه در مورد آن كار برایم افتاد، هرگز فراموش شدنی نیست.
چرا كه در واقع با آن كار به عالم سینما و تلویزیون معرفی شدم و شروع جدی فعالیت حرفه ای من محسوب میشد. چه آن زمان و چه الان كه سالها از آن موقع گذشته، هنوز خیلیها من را به اسم معصومه یاد میكنند.
شاید نقطه اشتراك دیگر این دو كار جدا از اسم معصومه این باشد كه كاراكتر معصومه در هر دو كار یك احساس را در من ایجاد میكرد. وقتى قصه «رخنه» را خواندم، احساس كردم همان معصومه دلبندم دوباره برگشته در شرایط دیگر، اما همانقدر دوستش داشتم كه انگار میشناختم اش و بخشى از گذشته تجربه شده بود؛
از جنس زن ایرانى. چیزى كه برایم جالب است این بود كه معمولا وقتى اولین كارت را بازى میكنى به خاطر كم تجربگى یا عدم شناخت تكنیكها، كمتر بازى میكنى و بیشتر واقعى هستى، ولى با تجربه هاى بیشتر به این نتیجه رسیدم كه بهتر است باز از همان متد واقعى بودن و زندگى كردن بدون لحاظ تكنیك هاى بازیگرى جلو رفت. در سریال «رخنه» هم سعى كردم این را اجرا كنم.
در این چند وقت اخیر خیلی پر كار نبودید، علت چیست؟ پیشنهادها چشمگیر نبوده یا با وسواس انتخاب می كنید؟
ـ شاید بشود گفت هردو. وقتى پیشنهادها را دوست نداشته باشى یا توقع بالاترى داشته باشى، قطعا در انتخاب دچار وسواس میشوى. من همیشه سعى كردهام كارهایى را انتخاب كنم كه هم خودم آنها را دوست داشته باشم هم مردم و هم وقتى همكارانم میبینند آن كار را قابل قبول بدانند.
طبیعی است كه هر آدمى كه عاشق كارش است و دوست دارد كارش را به بهترین شكل ممكن انجام دهد. این بخشی است كه مربوط به خودت می شود، ولى بقیه شرایط از دست تو خارج است. این است كه گاهى مجبورى از بین بد و بدتر یكى را انتخاب كنى یا كار نكنى كه بیشتر وقتها من كار نكردن را انتخاب كردم.
از مسیری كه در طول فعالیت حرفه ای تان طی كردید راضی هستید؟ آیا توقعی كه در زمان آغاز از خودتان داشتید امروز برآورده می بینید؟
ـ همیشه همه چیز آنطور كه ما میخواهیم پیش نمیرود، به نظر من مهم این است كه هدف یادت نرود و تلاش كنی. من كارم را با عشق شروع كردم و همینطور هم ادامه میدهم. همیشه امیدواربه وقوع اتفاقات خوب توی زندگی هستم.البته منكر این نیستم كه گاهی كم كاری یا شاید اضافه كاری ممكن است مسیر را طولانیتر كند، ولی اتفاقاتی كه باید بیفتد حتماً میافتد.
پیشبینی میشد شما در سینما هم بتوانید در این سالها حضور پر رنگ و موفقی داشته باشید، چرا حضور شما در سینما مستمر نبود؟ این روزها دیگر به سینما فكر میكنید؟ افت كیفی و كمی تولیدات سینمایی در این مسئله چقدر دخیل بود؟
ـ واقعیت این است كه شاید بزرگترین دلیلش این بوده كه خود خواسته مدتى دور بودم. لازمه كار ما براى ماندن این است كه مستمر در جریان باشى و من نبودم. در کل خیلى اهل رفتن به مجامع و دفاتر مختلف و مصاحبه و «من هم هستم» نیستم. شاید این به نوعى كم كارى از طرف من محسوب شود.
شما تلویزیون را با نقش های متفاوتی تجربه كردید تا رسیدید به معصومه سریال «رخنه». همكاریتان با حسین تبریزی چگونه اتفاق افتاد؟
ـ حسین تبریزى را از خیلى سال پیش میشناختم و همیشه كارهایش را دوست داشتم. اولین تله فیلمى كه از ایشان دیدم، آنقدر كار را دوست داشتم كه تلفن آقای تبریزی را پیدا كردم، به او زنگ زدم و احساسم را نسبت به كارشان گفتم.
براى آقاى تبریزى هم این كار من غافلگیركننده بود، شاید چون كمتر چنین اتفاقاتى در دنیاى حرفه اى میافتد.
من فقط میخواستم آدمی كه آن موقع اصلا نمیشناختماش بداند كه از نظر من بازیگر، چقدر كارش دلنشین و تاثیرگذار بوده است. در این سالها به هر دلیلى نشد كه باهم كار كنیم تا سریال «رخنه».
سادگی های «معصومه» شباهت زیادی به زنان جوان ایرانی دارد؛ پس قاعدتاً در اجرای این نقش به دنبال نزدیك شدن به زندگی در اجرا بودید، اینطور نیست؟
ـ بله دقیقا. معصومه یك زن ایرانى از جنسی كه همه میشناسیم است، ساده و بى ریا به دور از همه حواشى و اتفاقات روزمره. بنابراین هر نوع زیاده روى در اجرا به نظر من به شخصیتاش لطمه میزد و باید سادگیاش به همان زبان ساده بیان میشد.
معصومه در دنیای شخصیاش به زیباییهای دنیا فكر میكند و در ادامه، سیاهیهای زندگی را در كنار زیباییهایش لمس میكند. این پاساژ حسی در اجرا چگونه درآمد؟
ـ فكر میكنم وجه تشابه معصومه و زیبا بروفه میتواند این باشد كه هر دو زندگی را از دریچه زیبایش میبینند. میشود به یك اتفاق خوب، تلخ نگاه كرد، میشود یك اتفاق تلخ را پذیرفت و با آرامش ادامه داد.
تلخی و شیرینی، غم و شادی، موفقیت و شكست در زندگی همه وجود دارد با نپذیرفتنشان چیزی عوض نمیشود، پس باید آنها را به عنوان اجزای زندگی پذیرفت و عبور كرد. من میخواستم نگاه معصومه این باشد و چون خودم به آن معتقدم، سعی كردم نگاه معصومه را هم اینطوری تعریف كنم.
چقدر این معصومه را از جامعه گرفتید و چقدر برای ایفای چنین نقشی به اجتماع نزدیكتان رجوع كردید؟
ـ معصومه را از قبل میشناختم و آدمهای شبیه معصومه دور و برم زیاد دیدهام. ضمن اینكه اكثر لوكیشنهای این سریال در مناطقی بود كه آدمهای شبیه معصومه آنجا كم نبودند.
راستی شما پس از حضور موفق در سریال «مجید دلبندم» می توانستید در ژانر كودك نیز حضور موفق داشته باشید، اما این اتفاق رخ نداد چرا؟
ـ خب «مجید دلبندم» شروع كار من بود و بعد از آن كار من پیشنهادهای زیادی در این ژانر داشتم، دلم میخواست ژانرهای مختلف را تجربه كنم، بنابراین پیشنهادهایم را رد میكردم،
ولی متأسفانه در سینمای ما كافی است تو در یك كار یا ژانر خاص پذیرفته شوی، دیگر یادشان میرود كه میتوانی در نقشها و ژانرهای دیگر هم موفق باشی. بخصوص وقتی كه قبلا این را ثابت كرده باشی.
كار با حسین تبریزی و حاصل سریال «رخنه» برایتان رضایتبخش بوده است؟
ـ بله خیلی زیاد، كار كردن با یك گروه خوب و قصههایى كه دوستشان داری، همیشه برای من دلچسب است.
در سریال «خانهای روی تپه» مجدداً جلوی دوربین داریوش یاری رفتید. از نقش و اپیزودی كه در آن سریال ایفا كردید هم صحبت كنید؟
ـ این همكارى سوم من با داریوش یارى بود. دو تله فیلم خوب با آقاى یارى كار كردم كه از نتیجه هر دو راضىام.
بنابراین وقتى براى یك اپیزود در سریال «خانه اى روى تپه» به من پیشنهاد دادند، پذیرفتم. با اینكه شخصا بازى در سریالهاى اپیزودیك را دوست ندارم. در مورد نقشم باید بگویم كه به هر حال براى من باز هم تجربه اى جدید و نقشى متفاوت بود
با جایگاهی كه امروز در آن قرار دارید، پیشنهاد چه نقشی و در چه ژانری برایتان ایده آل است؟
ـ برایم فرقى نمیكند كه چه ژانرى باشد، مهم این است كه نقش را دوست داشته باشم.
برخی بازیگران در دورهای از فعالیت حرفهای شان یا در انتخاب وسواسی می شوندیانه،تنهاحضورپررنگبرایشانكافیاست نه بیشتر، شما به آن روزهای بازیگری هرگز فكر میكنید؟
ـ اگر منظورتان از حضور پر رنگ حضور تاثیرگذار است بله برام مهم است. من فكر میكنم اتفاقات و تصمیم گیرى در مورد آنها در هر برهه از زمان در همان مقطع معلوم میشود، بنابر این پیشاپیش قضاوت كردن كار درستى به نظر نمیآید.
شاید یك روز معیار شما نقش خوب باشد یا حضور پررنگ و یا شاید یك زمان فقط صرف حضور كافى باشد.
البته میشود به انتخاب و حضورپررنگ یك گزینه دیگر اضافه كرد، چون در این سالها خیلى از بازیگرهاى خوب را در كارهایى دیدیم كه معلوم است نه انتخابى در میان بوده نه حضور پررنگ و برایمان سوال پیش آمده كه چرا؟ غافل از اینكه غم نان هم جاى خود را دارد، به همین سادگى.
شنیدهام پس از مدتها در این سالهای اخیر پیشنهادهایی در تئاتر هم داشتهاید؟ چرا هیچ گاه فرصت تجربه صحنه را به خود ندادید؟
ـ البته همیشه جسته گریخته پیشنهاد كار تئاتر بوده، ولی شاید باور نكنید كه هیچ وقت نتوانستم وقتم را هماهنگ كنم، یا سر كار بودم یا سفر یا متن را دوست نداشتم، به هرحال امیدوارم به بهترین شكل ممكن این اتفاق برای من بیفتد،
یك كار نمایشنامهخوانی به كارگردانی شایسته ایرانی هم انجام دادم كه خیلی دوستش داشتم. البته كمی متفاوت تر از آنچه كه مرسوم است. تقریباً یك چیزی بین اجرا و نمایشنامه خوانی.
برنامه بعدیتان چه خواهد بود؟قرارداد یا احیاناً پیشنهاد ...؟
ـ فعلأ خواندن فیلمنامه. هنوز قرارداد برای كاری نبستم، ضمن اینكه تصویربرداری سریال «رخنه» یك هفته است كه تمام شده.
یادم هست مدتی به بحث تهیه و تولید هم به همراه همسرتان وارد شدید، چرا ادامه پیدا نكرد؟
ـ خیلی كار سادهای نیست، بخش تولید یك طرف، به سرانجام رساندن و تسویه حساب از طرف دیگر واقعأ انرژی آدم را میگیرد
و در کل با روحیه من سازگار نیست، ولی پیام همچنان پیگیر و مصمم ادامه میدهد و قرار است كه تا اخر امسال یك كار جدید شروع كند، به امید خدا.
اگر صحبتی مانده...
ـ ممنونم از شما، خیلی اهل مصاحبه نیستم، ولی همیشه از صحبت با روزنامه شما لذت میبرم، برایتان آرزوی موفقیت بیشتر میكنم، دلتان شاد، یا علی.
منبع : سایت تبیان زنجان