آن وقت حضرت آدم دست به دعا برداشت و از عمل خود ابراز ندامت و پشیمانی کرد، و خدای مهربان از سر تقصیراتش گذشت. آنگاه می فرماید:
«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ».
ای اهل زمین اگر خواستار زندگی سالم هستید، باید راه سالم و درستی را پیش گیرید و از دشمنی بپرهیزید و از چیزی اطاعت کنید که حقوق همه بر اساس آن تضمین شده است، و آن قانون است. باید قانون را اطاعت کنید و به آن ملتزم باشید. قانون یعنی این که برای هر چیز حد و مرز قائل شدن، و به آزادی یکدیگر احترام گذاشتن. این قانون به ارسال رسولان نام یافت و شکل گرفت. یعنی اساساً انبیا برای قانونگذاری آمدند، برای تفکیک صواب از ناصواب، و نیز برای رفع اختلافات؛ یعنی قانون آوردند. آمدند تا حقوق هر انسانی مشخص شود. فرستادگان خدا گفتند: ای انسان حق داری از جنگل، معادن، انرژی زمین و زندگی در یک چارچوب خاص بهره گیری. این چارچوب و بایدها و نبایدها را قانون نامید. اگر انسان در این چارچوب راه پیمود و از متاع دنیا بهره برد، هیچ گاه دچار سردرگمی و اختلاف نخواهد شد. پس خداوند انبیا و شریعتها و قوانین متعدّدی را فرستاد که آنها مرزبندیها را مشخّص کنند. به عبارت خلاصه تر می توان گفت خدای حکیم با ارسال رسولان حدود و ثغوری را در حدّ کتابهای آسمانی فرو فرستاد، تا از آن سرمشق گیرند و به آن پایبند بمانند و در زیر لوای آن از هرج و مرج در امان باشند.از این رو می فرماید: «فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى (14) فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ» وقتی شریعت و قانون خدا آمد و حاکمیّت یافت، در سایه ی آن اختلاف و رویارویی جای خود را به آرامش و امنیت واگذار می کند؛ پس خوف و حُزنی وجود نخواهد داشت.