• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 630)
يکشنبه 8/10/1392 - 23:4 -0 تشکر 678204
تنهاترین سردار

تنهاترین سردار


در آن صبح زیبا وقتی كه آفتاب از لابه لای كوه ها و صخره ها و نخلستان ها عبور كرد و بر فراز آن خانه رسید ـ خانه ای كه مركز تمامی خلقت بود ـ دانست كه از برای محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مقصد خلقت از آغوش علی (علیه السّلام) و دامان فاطمه (سلام الله علیها) غنچه ای نو شكفته رسیده است .
آفتاب دسته ای از زیباترین شعاع هایش را چیده شده در سبدی از نسیم با طراوت امید و آرزو از لابه لای ملائك كه بر گرداگرد آن خانه طواف می كردند گذراند و بر درگه آن خانه نشاند و تقدیم آن غنچه آسمانی كرد. آفتاب جبرئیل را دید كه فرود می آمد تا نام آسمانی آن غنچه را بر قلب محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نشاند :
« حسن » چه نیكو نامی ! اینك تمامی خوبان از ابتدای تاریخ چشم به حسن (علیه السّلام) دوخته بودند. بشارت این چهارمین تن از آل عبا را نیز همه انبیا و اوصیا از ابتدا داده اند.

در روایتی از امام علی بن الحسین (علیه السّلام) آمده است :
« ... چون آدم اشباح ما را در عرش دید پرسید : پروردگارا این اشباح چیست »
خداوند فرمود : « ای آدم این ها شبح های بهترین مخلوقات و آفریده های من هستند .»
ای آدم ! این محمد است و منم حمید محمود در هر كار كه كنم برای او نامی از نام های خود را اشتقاق كردم .
این علی است و منم علی عظیم اشتقاق كردم برای او نامی از نام های خود.
و این فاطمه است و منم فاطر و از نو پدید آورنده آسمان و زمین و فاطمه جدا كننده دشمنان من است از رحمت من در روز قیامت و فاطمه جدا كننده دوستان من است از هر عیب و بدی پس برای او نامی از نام های خود را مشتق نمودم .

و اینان حسن و حسین اند و منم محسن و مجمل پس از نام خود برای آن دو نامهایشان را مشتق كردم پس اینان برگزیدگان از میان خلایق من هستند و گرامی ترین بندگان من می باشند. به واسطه ایشان طاعات را قبول می كنم و به سبب ایشان گناهان را می بخشم و به خاطر ایشان عقاب می كنم و به واسطه ایشان ثواب می دهم .

پس ای آدم ! به ایشان متوسل شو به سوی من و اگر گرفتاری برای تو پدید آید ایشان را در درگاه من شفیع گردان كه من به خودم قسم خورده ام قسم حقی كه هیچ امیدواری به ایشان را ناامید نگردانم و هیچ سائلی را كه با شفاعت اینان درخواست كند رد ننمایم » (1).

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 8/10/1392 - 23:4 - 0 تشکر 678205


چشمان زمان كه وسعت دیدش از ابتدای تاریخ گسترده بود و تحقق وعده های الهی را یكی پس از دیگری دیده بود اینك قدم های امام حسن (علیه السلام) را دنبال كرد او آینه ای بود كه نور محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) را باز می تاباند. كرامتش صداقتش شرافتش نجابتش علمش حلمش ... همان كرامت و شرافت و صداقت و نجابت و علم و حلم پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود.
روایت شده كه حضرت دوبار و طبق روایتی سه بار اموال خود را بین فقرا تقسیم نمود و بیست و پنج مرتبه پیاده به حج رفت .
و نیز آمده روزی كنیزی شاخه گلی برای امام حسن (علیه السّلام) هدیه آورد امام حسن (علیه السّلام) به او فرمود : تو در راه خدا آزادی .
به ایشان عرض شد : آیا به جهت یك شاخه گل او را آزاد نمودی
امام فرمود : خداوند متعال ما را چنین تربیت نموده است آنجا كه می فرماید : هرگاه به شما تحیت گفته شد پاسخ آن را بهتر از آن بدهید.
پس نیكوتر از هدیه آن دختر آزادی او در راه خدا بود(2)

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 8/10/1392 - 23:5 - 0 تشکر 678206


وقتی كه جسم علی (علیه السّلام) را در محراب عبادت پرپر كردند زمان آهی كشید آهی از ژرفای سینه اش و نگران چشم بر حسن (علیه السّلام) دوخت . دیگر نه « سلمانی » بود و نه « میثم » و نه « مقداد » و گرداگرد حسن (علیه السّلام) پر از ناجوانمردی پر از دنیاپرستی و كوردلی . آن قدر امام زمانشان ـآن یادگار مقصود خلقت او كه تمامی آفرینش بر شانه هایش تكیه زده بودـ را تنها گذاشتند و به دنبال هوس های تو خالی دویدند تالله
در آن هنگام كه جانشین بر حق پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مولی الموحدین امیرالمومنین علی (علیه السّلام) شهد شهادت نوشیده و در جوار رحمت پروردگار جای گرفته بود و لاجرم پرچم ولایت از جانب خداوند بر دوش فرزند ارشد آن حضرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) قرار می گرفت آورده اند كه عبدالله ابن عباس برخاست و گفت : ای گروه مردم ! این فرزند پیامبر شماست و وصی امام شماست با او بیعت كنید.
در ادامه آمده مردم نیز برخاستند و در حالی كه می گفتند او چه بسیار نزد ما محبوب است و حق او بر ما واجب می باشد و ... به سوی آن حضرت شتافته و بیعت كردند. 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 8/10/1392 - 23:5 - 0 تشکر 678207


پس امام حسن مجتبی (علیه السّلام) با بیان این شرط كه شما باید تسلیم من باشید و با هر كس كه من صلح می كنم شما نیز صلح كرده و با هر كس من جنگیدم شما نیز جنگ كنید با آن مردم بیعت نمود.
لیك دشمن غدار این خاندان ـ معاویه ـ چشم طمع به مقام و جایگاهی كه خداوند تنها برای اینان مخصوص داشته بود دوخته و با مكر و فریب و زر و تزویر سعی در سست نمودن پایه های خلافت داشت .


هنگامه آزمایشی عجیب پدید آمده بود مردمی كه كرامت ها و فضیلت های مولای خویش را به چشم دیده و میثاق یاری و پشتیبانی او را از یاد نبرده بودند اكنون در معرض وسوسه كیسه های زری قرار می گرفتند كه معاویه برای خریدن این پیمان ها و نادیده گرفتن آن كرامت ها پیش كش می كرد و آنچه برق فریبنده این زرها و طعم اشتها برانگیز آسایش دنیا با دل ها می كرد دیدنی بود.


نوشته اند كه آن روزها معاویه لشكری گران تجهیز نموده و به نبرد با آن بزرگوار گسیل داشت . پس امام (علیه السّلام) بر منبر رفته و مردم را از اقدام معاویه آگاه نموده و از آنان طلب یاری كرد. از میان انبوه جمعیت جوابی برنخاست . پس یكی از اصحاب روی به آنان نمود و ندا در داد كه : ای مردم ! چه بد گروهی هستید شما. این امام شما فرزند پیامبر شماست كه شما را به جهاد با دشمن خداوند فرا می خواند آیا چنین ساكت نشسته و پاسخ نمی گویید 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 8/10/1392 - 23:5 - 0 تشکر 678208


كجا رفتند شجاعان شما آیا از غضب الهی نمی ترسید و از ننگ و عار پروا ندارید
همهمه ای در میان جمعیت در گرفت و سرها از شرم فرو افتاد. ناگزیر برخاسته و اظهار آمادگی نمودند.
امام حسن (علیه السّلام) فرمودند : اگر راست می گویند به سوی لشگرگاه من در « نخیله » رفته و منتظر آمدنم باشند.

اگر چه من می دانم كه شما به من وفا نخواهید كرد كما اینكه به كسی كه بهتر از من بود وفا نكردید چگونه بر گفته های شما اعتماد كنم حال آنكه دیدم با پدرم چه كردید.

سرانجام زمان معهود فرا رسید. امام به سوی لشگرگاه حركت نمود چون به آنجا رسید جز اندكی بقیه مردان عهد پیمان شكسته و به وعده گاه نیامده بودند لاجرم امام (علیه السّلام) همین تعداد را به فرماندهی مردی به نام « حكم » به سراغ معاویه فرستاد تا راه را بر او ببندند.

چون این لشكر به شهر « انبار » رسید پیكی از معاویه به سراغ « حكم » آمد و گفت معاویه برای تو پانصد هزار درهم پول فرستاده و نیز وعده نمود كه حكومت یكی از ولایات شام را نیز به تو بسپارد. پس دعوت معاویه را اجابت نما. آن مرد امام خویش را به كیسه های زر معاویه فروخت و همراه دوستان و خویشاوندانش به او ملحق گشت .

امام چون عهد شكنی سردار لشكر خویش را دیدند فرمودند : من می دانستم كه به وفای شما اعتمادی نیست زیرا همه شما بنده دنیایید لیكن با این همه یكی دیگر از شما را به فرماندهی روانه می سازم و یقین دارم كه او نیز خیانت خواهد نمود. 

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 8/10/1392 - 23:6 - 0 تشکر 678209


پس این بار مردی از بنی مراد را انتخاب نمود و او را پند و اندرز داده و عهد و پیمان اكید بست كه او دیگر مكر و غدر پیشه نكند لیكن چون به شهر « انبار » رسید پیك معاویه با پنج هزار درهم و وعده حكومت به سراغش رفته و او را فریفت .
اكنون دیگر صحنه های امتحان یكی پس از دیگری پشت سر نهاده و دست های نفاق و كفر و شرك یك به یك رو شده بود وقت آن رسیده بود كه امام خطبه ای دیگر ایراد نماید.
« ...هان ای مردم ! آنچه شما برای اجتماع مسلمانان بد می دانید بهتر است از آنچه می پسندید و صلاح خود را در آن می دانید پس امروز مخالفت ننموده و رای مرا رد نكنید . »


آیا به یاد دارید بعد از آن خطبه مردم با مولا و مقتدا و امام زمان خود چه كردند
منافقان نقاب از چهره برداشته و شمشیر عداوت را از رو بستند. آنها با فریاد « هر آینه این مرد به خدا كافر شده » به خیمه امام حمله برده هر آنچه بود غارت نموده سجاده حضرت را از زیر پای ایشان كشیده و ردای را از دوش حضرت ربودند. حضرت بر اسب سوار شده راه مدائن پیش گرفت . خوارج بار دیگر فریاد زدند.
« ای حسن كافر شدی همانگونه كه پدرت كافر شد » سپس با خنجر مسموم به او هجوم آورده زخمی عمیق و كشنده بر ران آن حضرت ایجاد نمودند و خواستند كه ایشان را با همان وضع و حال به معاویه بسپارند لیكن یاران حضرت او را نجات داده و به مدائن بردند . (3)

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 8/10/1392 - 23:6 - 0 تشکر 678210


و آن روز مردم چه امتحان عجیبی را پشت سر نهادند. چگونه در آن بازار پر زرق و برق فریب و خیانت در یك سو آخرت و سعادت ابدی و در سوی دیگر آسایش طلبی و دنیا دوستی را میان دو كفه تراز و نهادند.
چگونه در تلاطم وسوسه ها و جوشش احساسات دنیا طلبانه پای تجارتی حیرت انگیز حاضر شده و معامله ای چنین دشوار و سنگین را به انجام رسانیدند و اینگونه امام زمان خویش را فروختند.
امامی را كه محور خلقت به شمار آمده و عصاره هستی بود. امامی كه او را همراه برادر بر زانوی پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دیده بودند در حالی كه می فرمود : « این دو فرزندم امامند خواه بپاخیزند خواه بر جای نشینند » .
همان امامی را كه مصداق « بموالاتكم علمنا الله معالم دیننا » (بولایت شما خداوند دستوارات دین را به ما آموخت ) بود.
و « بموالاتكم تقبل الطاعه المفترضه » (به قبول ولایت شما اعمال واجبات ما مورد پذیرش قبول می گیرد) است

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 8/10/1392 - 23:6 - 0 تشکر 678211

همان امامی كه خداوند با آیه « اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منكم » اطاعتش را همپایه اطاعت از خود و رسولش قرار داد.
اما ما چطور ! ما با امام خویش معامله كرده ایم !
آری همین ما كه آن یگانه پیشوای زمان آخرین منار تابناك هدایت را در تلاطم امواج زندگی به جریان فراموشی سپرده ایم .
ما كه در مسیر روزمره زندگی هیچگونه جایگاهی برای مولایمان در نظر نگرفته و نقش و اهمیتی برای او قایل نگشته ایم .
ما كه كسب و كار و شغل و مقام و مدرك و رتبه و تعاملات زندگی اجتماعی آنچنان در تارو پود خود اسیرمان ساخته كه حضور روشن او را در چند قدمی خود حس نمی كنیم .
ما كه هیچگونه وظیفه ای در مورد او برای خود سراغ نداریم .
ما كه میثاق ها و پیمان های محكم پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در غدیرخم و سفارش های موكد آن حضرت در حدیث ثقلین را پشت سرافكنده و مدت هاست كه دست تمسك و توسل خود را از آستان مقدس او ترك گفته ایم .

پی نوشت :


1 ـ حیات القلوب ج 1
2 ـ بحارالانوار ج 43 ص 343
3 ـ منتهی الامال ص 273


منبع:سایت مرکز اسلامی واشنگتن
نویسنده : سوسن جوادیه

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.