• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 1383)
شنبه 23/9/1392 - 23:3 -0 تشکر 675788
سلام بر خورشیدهای بر نیزه!










ایستادم، برادر؛ همان‏گونه که سزاوار خواهر چون تویی است. ایستادم؛ سربلند، در اوج شکستگی...

سلام بر ستاره ‏های سوخته بر اندام دشت!
سلام بر بدن‏های چاک چاک!

سلام بر خورشیدهای بر نیزه!

سلام بر مظلومیت بر خاک مانده.

سلام بر اربعین!

سلام بر لحظه‏ های غریب وصال!

سلام بر لحظه‏ای که تو را از عطر خوش بهشتی‏ات باز شناختم!

سلام بر پیراهنی که بوی غربت مادر را می‏دهد!

سلام بر اجساد مطهری که غریب، بر خاک رها شدند!

سلام بر حنجره خشک و تشنه علی اصغر!

سلام بر خیمه‏ های سوخته، بر بدن‏های جدا شده از سر، معصومیت خاکستر شده،

 سلام بر تو برادر!

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

شنبه 23/9/1392 - 23:4 - 0 تشکر 675789


چهل وادی دویدم منازل صبر را.

چهل وادی کشیدم بر دوش خود رنج را.

چهل وادی فرو خوردم بغض را.

چهل وادی ویران شدم در خویشتن؛

خراب گشتم برادر، در خرابه‏ های شام.

فرو ریختم برادر، در گریه‏ های شبانه سه ساله.

زینت پدر را زیر خنده‏ های خویش به تاراج بردند.

حرمت فرزندانت را نادیده گرفتند.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

شنبه 23/9/1392 - 23:4 - 0 تشکر 675790



ایستادم، برادر؛ همان‏گونه که سزاوار خواهر چون تویی است.

 ایستادم؛ سربلند، در اوج شکستگی.

ایستادم و یک به یک پرده‏های نیرنگشان را چون تار عنکبوتی سست، پاره کردم.

ایستادم و مصیبت حنجره‏های خشک را به گوش‏های غفلت‏زده رساندم.

 ایستادم و چشم‏های کور را به سوختگی خیام، باز کردم

ایستادم و انگشت‏های ظلم را در جام‏های به خون آلوده شکستم

چهل وادی صبر کردم، برادر! صبر کردم؛ صبری جمیل برادر؛ «ما رأیت إلاّ جمیلا».

پروانه‏ سان سوختم بر گرد خیمه سجاد.

شعله‏ ها را درآویختم تا جگرگوشه‏ات را از هیمه آتش بیرون کشیدم.

ذره ذره آب شدم تا کودک هراسانت را از تاریکی‏ها بیرون کشیدم.

هزاران بار مرگ چشیدم تا ضجه‏های داغ‏دیده طفلان را آرام کردم.

هزاران بار بغض فرو خوردم تا از پس دروازه‏های نامردی گذشتم.

ایستادم، برادر؛ همان‏گونه که سزاوار خواهر چون تویی است.

ایستادم؛ سربلند، در اوج شکستگی.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

شنبه 23/9/1392 - 23:5 - 0 تشکر 675791



ایستادم و یک به یک پرده‏های نیرنگشان را چون تار عنکبوتی سست، پاره کردم.

ایستادم و مصیبت حنجره‏های خشک را به گوش‏های غفلت‏زده رساندم.

 ایستادم و چشم‏های کور را به سوختگی خیام، باز کردم.

ایستادم و انگشت‏های ظلم را در جام‏های به خون آلوده شکستم.

چه کسی می‏توانست بعد از این همه رسوایی، صدای حقیقت را بر خاک ترک‏خورده کربلا نشنود؟!

چه کسی می‏توانست بعد از این رسوایی تظلم را نبیند؟!

چه کسی می‏توانست بعد از این، مظلومیت تو را انکار کند؟!

من آمدم برادر؛ با یک دنیا حرف‏های ناگفته، با کمری شکسته و گیسوانی به سپیدی نشسته.

من آمدم؛ با دلی داغ‏دیده و اندوهی فراوان و با قلبی سوخته.

حالا منم و تو و رنج چهل روز اسارت که بیش از چهل سال، مرا در هم شکست.

آرام بخواب، برادر! در آرامشی ابدی که خون سرخ تو و یارانت، تا قیامت بر صحنه تاریخ نقش بسته است.

باران رضایی

منبع: باشگاه خبرنگاران

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 24/9/1392 - 15:27 - 0 تشکر 675897

به نام خدا و سلام
" خورشید را بر نیزه دیدن سهمگین است "

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

شنبه 30/9/1392 - 22:14 - 0 تشکر 676891

کاروان حسینی در حالی به کربلا نزدیک می شود که داغدار روزهایی است که به اهل بیت رسول خدا سخت ترین روزها و ساعات بود.هنگامی که از امام سجاد (ع) سؤال کردند در این سفر کجا از همه بیشتر به شما سخت گذشت. امام فرمودند : الشام ، الشام ، الشام. (سوگنامه آل محمد، ص408؛ ناسخ التواریخ، ص304)



برای دریافت تصویرسازی در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید


خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

شنبه 30/9/1392 - 22:14 - 0 تشکر 676892


باید شکوه نام تو را زندگی کنیم
ای سبز سرخ ! مثل شما زندگی کنیم
یک قبله اقتدا به خلوص شما کنیم
فارغ ز « من » ، برای خدا زندگی کنیم
تا مثل کوفه سجده به شیطان نیاوریم
باید کنار قبله نما ، زندگی کنیم
چون «حر» به راه عشق تو ثابت قدم شویم
فارغ ز بوی چون و چرا، زندگی کنیم
هرگز مباد بهر تمنای مُلک « ری »
همرنگ « شمر» و « حرمله » ها ، زندگی کنیم
باید چو لاله همسر داغ شما شویم
استاده بر چکاد بلا ، زندگی کنیم
بی منت تبسُم مرهم ، به قاف تیغ
باید قیام سرخ تو را ، زندگی کنیم
کرب و بلا ، بهشت هنوز و همیشه است
باید به بوی کرب و بلا ، زندگی کنیم
رضا اسماعیلی

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

يکشنبه 1/10/1392 - 11:16 - 0 تشکر 676956

اربعین حسینی رو تسلیت میگم 
خدایا ما را پیرو واقعی امام حسین علیه السلام قرار بده 


خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 1/10/1392 - 11:34 - 0 تشکر 676964

اربعین

اسلام را عاشورا حفظ می کند و عاشورا را اربعین نگه می دارد.


چهل روز گذشت از آنچه بر آل الله گذشت چهل روز از عاشورا گذشت چهل روز از غربت و اسارت گذشت چهل روز از رفتن حسین فاطمه(س) گذشت.


چهل روز است که دستان جدا شده ی ابوالفضل برای برپایی خیمه ها حرکتی نمی کند.


چهل روز است که صدای علی اکبر(ع) نمی آید.


چهل روز است که گریه شیرخوار کربلا شنیده نمی شود.


اما آنچه در این روزها با گوش  دل شنیده می شود صدای غل و زنجیر است صدای عمه ای است که برای حفظ نازدانه های برادر و برای محافظت از هاشمیات شنیده می شود.


صدای رباب است صدای سکینه بنت الحسین است صدای رقیه بنت الحسین است که از خرابه شام می آید.


صدای کاروان اسرا است که گفته شده اربعین از شام به قصد مدینه حرکت کرده اند.


صدای جابر است که از کربلا شنیده می شود او که توفیق یافت اولین زائر حسین(ع) شود و نامش را برای همیشه در تاریخ ماندگار کند.


«عطیّه عوفی» می گوید:


من با جابر بن عبداللّه انصاری به زیارت قبر حسین علیه السلام رفتم. وقتی به كربلا رسیدیم، جابر نزدیك شط فرات رفت، غسل كرد. قطیفه ای به كمر بست و قطیفه ای دیگر بر دوش افكند. سپس كیسه ای كه همراهش بود، گشود و از آن آرد «سعد» (ریشه خوشبوی كوفی) برون آرود و خود را خوشبو كرد. سپس به طرف مرقد شریف امام حسین علیه السلام حركت كرد؛ در حالی كه مشغول ذكر خدا بود، خود را نزدیك قبور رساند و گفت: مرا به قبر حسین علیه السلام برسان تا آن را لمس كنم.[1]


دستش را گرفتم و به قبر رساندم. هنگامی كه دستش به خاك مرقد حسین علیه السلام رسید، از شدت اندوه بیهوش شد و به روی قبر افتاد.


من بر وی آب پاشیدم. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: یاحسین! یاحسین! یاحسین!


سپس گفت: «حبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ»


آیا دوست جواب دوستش را نمی دهد؟!


بعد گفت: چگونه جواب دهی كه خون از رگهای گلویت برسینه و شانه ات فرو ریخته و میان سرو بدنت جدایی افتاده است! من گواهی می دهم تو فرزند بهترین پیامبران و سرور مؤمنان و اسوه تقوا و پرهیزكاری و زاده هادیان و رهبران، و پنجمین تن از اصحاب كسا، فرزند بزرگترین نقبا(علی علیه السلام ) و فرزند سرور زنانی. چرا چنین نباشی كه دست سید المرسلین تو را پروراند، در دامن پرهیزكاری بودی از پستان ایمان شیر خوردی، با اسلام از شیر باز گرفته شدی و در زندگی و هنگام مرگ پاك بودی.


قلب مؤمنان، از فراقت سوخت. آنها شك ندارند كه تو زنده ای، سلام و خشنودی خدا بر تو باد. گواهی می دهم داستان تو مانند جریان شهادت حضرت یحیی بن زكریّا بود. (كه طاغوت زمان سر از پیكرش جدا كرد.)


عطیه عوفی[2] می گوید: سپس جابر، به اطراف قبر امام حسین علیه السلام متوجه شد و سایر شهیدان كربلا را چنین زیارت كرد:


«درود و سلام بر شما ارواحی كه در محور قبر امام حسین علیه السلام جای گزیدید. و شتر خود را در آستان او خوابانیدید. گواهی می دهم شما نماز را به پا داشتید و زكات را ادا كردید و امر به معروف و نهی از منكر انجام دادید و با منحرفان و ملحدان جنگیدید. شما خدا را عبادت كردید تا مرگتان فرا رسید. سوگند به خدایی كه محمد صلی الله علیه و آله را به راستی فرستاد، ما با شما در آنچه بدان وارد شدید، شریك بودیم.


عطیّه عوفی می گوید: از او پرسیدم: ما چگونه در جهاد و پیكار آنها (شهیدان كربلا) شركت داریم؟ ما در فراز و نشیب همراه آنها نبودیم و شمشیر نكشیدیم؛ ولی این شهیدان جانبازی كردند، به گونه ای كه سرهایشان از بدنشان جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه گشتند؟!


جابر در پاسخ گفت: ای عطیّه، از حبیب خود رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم كه می گفت: هركس قومی را دوست بدارد، با آنها محشور می شود و هر كس عمل قومی را دوست بدارد، در آن عمل با آنها شریك است. سوگند به خداوندی كه محمد صلی الله علیه و آله را به راستی فرستاد، نیت من و اصحابم همان نیت امام حسین علیه السلام و اصحاب اوست؛ نیتی كه بر اساس آن به شهادت رسیدند.[3]





[1] - این سخن حاكی است كه جابر در این وقت، علاوه بر ضعف پیری، نابینا هم بوده است.


[2] - «عطیّه» فرزند «سعد بن جناده» و كنیه اش «ابوالحسن» است. وی از تابعان و از بزرگان محدثان امامیه است. و در متون اسلامی احادیث بسیار از وی نقل نقل شده است. وقتی او به دنیا آمد، از حضرت علی(ع) خواسته شد برایش نامی انتخاب كند. حضرت فرمود: «هذا عطیّةُ اللّه» این فرزند از عطای خداست. از این رو اورا عطیه می خواندند. از توفیقات عطیّه رابطه علمی و معنوی او با جابر است.


[3] - نفس المهموم، ص 322؛ منتهی الآمال، ج 1، ص 321.





منبع: سایت امام رئوف

خدا در همین نزدیکی است
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.