بعد از برداشتن بیعت
هلال از خواص اصحاب و از یاران نزدیک امام بود. نقل کردهاند که امام حسین علیه السلام در یکی از شبها برای بررسی موقعیت میدان نبرد، تنها از خیمه بیرون رفت. همین که هلال متوجه شد، شمشیر خود را برداشت و در پی حضرت روان گردید. امام علیه السلام از او پرسید: چرا همراه من آمدی؟ گفت: ترسیدم در این تاریکی شب گزندی از دشمن به شما برسد.
فرمود: آیا دوست داری راه میان این دو کوه را در پیشگیری و خود را نجات دهی؟
هلال خود را روی پاهای مبارک امام انداخت و بار دیگر اظهار وفاداری نمود.
بعد از نگرانی اهل بیت امام حسین (ع)
او هنگامی که احساس کرد اهل بیت امام حسین علیه السلام نگران وفاداری و استقامت اصحاب خود هستند، نزد حبیب بن مظاهر آمد و با مشورت او، اصحاب را در یک جا جمع کرد و آنان با شمشیرهای کشیده و یک صدا به امام و اهل بیت او اطمینان دادند که تا آخرین قطره خون از ایشان دفاع خواهند کرد.
آوردن آب در کربلا
پس از اینکه سپاه پسر سعد، آب را بر اردوگاه امام حسین علیه السلام بست و تشنگی بر یاران امام علیه السلام چیره شد، آن حضرت برادرش عباس علیه السلام را فراخواند و همراه سی تن از اصحاب، از جمله هلال بن نافع، در دل شب برای آوردن آب، روانه کرد.
برای دریافت تصویرسازی در ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید