• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 490)
دوشنبه 25/6/1392 - 23:0 -0 تشکر 646603
جوانیکه توسط امام رضا خوشبخت شد!

ناگاه در بین زیارت چشمم بدخترى افتاد كه با مادر خود بزیارت آمده بود.چون چشمم بآن دختر افتاد منقلب و فریفته او شدم و عشق او در دلم جاگیر شد بقسمى كه پریشان حال شدم سپس نزد ضریح آمدم و شروع بگریه كردم....
 مرحوم میرزا على نقى قزوینى فرمود:

روز عید نوروزى هنگام تحویل سال من در حرم مطهر حضرت رضا (ع) مشرف بودم و معلوم است كه هر سال براى وقت تحویل سال بنحوى در حرم مطهر از كثرت جمعیت جاى بر مردم تنگ مى شود كه خوف تلف شدن است. من در آنروز در حال سختى و تنگى مكان در پهلوى خود جوانى را دیدم كه بزحمت نشسته و به من گفت هر چه مى خواهى از این بزرگوار بخواه .

من چون او را جوان متجددى دیدم خیال كردم از روى استهزاء این سخن را مى گوید. گویا خیال مرا فهمید، و گفت خیال نكنى كه من از روى بى اعتقادى گفتم بلكه حقیقت امر چنین است زیرا كه من از این بزرگوار معجزه بزرگى دیده ام .

من اصلا اهل كاشمرم و در آنجا كه بودم پدرم به من كم مرحمتى مى نمود لذا من بى اجازه او پاى پیاده بقصد زیارت این بزرگوار به مشهد مقدس ‍ آمدم .

جائى را نمى دانستم و كسى را نمى شناختم یكسره مشرف بحرم مطهر شدم و زیارت نمودم . ناگاه در بین زیارت چشمم بدخترى افتاد كه با مادر خود بزیارت آمده بود.چون چشمم بآن دختر افتاد منقلب و فریفته او شدم و عشق او در دلم جاگیر شد بقسمى كه پریشان حال شدم سپس نزد ضریح آمدم و شروع بگریه كردم و عرض كردم اى آقا حال كه من گرفتار این دختر شده ام همین دختر را از شما مى خواهم .

گریه و تضرع زیادى نمودم بقسمى كه بیحال شدم و چون بخود آمدم دیدم چراغهاى حرم روشن شده و وقت نماز مغرب است لذا نماز خواندم و با همان پریشانى حال باز نزد ضریح مطهر آمدم و شروع بگریه و زارى كردم . و عرض كردم :

اى آقاى من دست از شما بر نمى دارم تا به مطلب برسم و به همین حال گریه و زارى بودم تا وقت خلوت كردن حرم رسید و صداى جار بلند شد كه ایّهاالمؤمنون (فى امان اللّه)...

منهم چون دیدم حرم شریف خلوت شده و مردم رفته اند ناچار بیرون آمدم . چون به كفشدارى رسیدم كه كفش خود را بگیرم دیدم یك نفر در آنجا نشسته است و به غیر از كفش من كفش دیگرى هم نیست .

آن نفر مرا كه دید گفت نصرالله كاشمرى توئى ؟

گفتم بلى !!

گفت بیا برویم كه ترا خواسته اند. من با او روانه شدم ولى خیال كردم كه چون من از كاشمر بدون اذن پدر خود آمده ام شاید پدرم به یك نفر از دوستان خود نوشته است كه مرا پیدا كند و به كاشمر برگرداند.

بالجمله مرا بیك خانه بسیار خوبى برد. پس از ورود مرا دلالت بحجره اى كرد. وقتى كه وارد حجره شدم . شخص محترمى را در آنجا دیدم نشسته است.

مرا كه دید احترام كرد و من نشستم آنگاه به من گفت میرزا نصرالله كاشمرى توئى ؟ گفتم بلى .

گفت : بسیار خوب ، آنگاه به نوكر گفت : برو برادر زن مرا بگو بیاید كه باو كارى دارم چون او رفت و قدرى گذشت برادرزنش آمد و نشست .

سپس آن مرد به برادرزن خود گفت حقیقت مطلب این است كه من امروز بعدازظهر خوابیده بودم و همشیره تو با دخترش بحرم براى زیارت رفته بودند، ناگاه در عالم خواب دیدم یك نفرى درب منزل آمد و فرمود حضرت رضا (ع ) تو را مى خواهد.

من فورا برخواسته و رفتم و تا میان ایوان طلا رسیدم ، دیدم آن بزرگوار در ایوان روى یك قالیچه اى نشسته چون مرا دید صورت مبارك خود را بطرف من نمود و فرمود این میرزا نصرالله دختر تو را دیده و او را از من مى خواهد.حال تو دخترت را باو ترویج كن (و كسى را روانه كن كه در فلان وقت شب در فلان كفشدارى او بیاورد) از خواب بیدار شدم و آدم خود را فرستادم درب كفشدارى تا او را پیدا كند و بیاورد و حال او را پیدا كرده و آورده اینك اینجا نشسته و اكنون تو را طلبیدم كه در این باب چه راى دارى؟

گفت جائى كه امام فرموده است من چه بگویم .

آن جوان گفت من چون این سخنان را شنیدم شروع به گریه كردم الحاصل دختر را به من تزویج كردند و من به مرحمت حضرت رضا (علیه السلام) بحاجب خود كه وصل آن دختر بود رسیدم و خیالم راحت شد این است كه مى گویم هرچه مى خواهى از این بزرگوار بخواه كه حاجات از در خانه او برآورده مى شود.

كرامات الرضویه معجزات على بن موسى الرضا(علیه السلام) بعد از شهادت / على میرخلف زاده

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.