سلام جناب سید
چه بحث جالبی باعث شد که یه مروری در ذهنم کنم.. و فیلم ها رو یادم بیارم
دفعات معدودی که با مدرسه رفتیم سینما برعکس بچه های دیگه کلاسمون که زودی اشکشون در می آمد، من خیلی اهل گریه سر فیلم نبودم و حتی می خندیدم بهشون... حالا چرا ؟... چون سر این فیلم الکی های که دختر یا پسری شکست عشقی می خورد زار زار گریه می کردند و من هی می خندیدم هیییی :)
اما فیلم هایی که خودم بغض کردم:
تو فیلم طلا و مس بعضی سکانس ها واقعن اشکم رو در آورد ...
فیلم جدایی نارد از سیمین هم همین طور ... چون به شدت واقع گرا بود و خوب بازی شده بود ... سکانس های زیادی از این فیلم هم بود که انگار گلوی آدم رو می فشرن ...
فیلم های مذهبی که داشتیم ... فیلم محمد رسول الله ... قسمت های آخر فیلم امام علی و فیلم امام رضا که اسمش یادم رفته ...
دوتا فیلم سینمایی تلویزیونی هم دیدم که دوست داشتم کسی پیشم نباشه و زار زار گریه کنم :
یکی نامه های خیس نمی دونم ساخته چه کسی بود :(
و دومی که همین چند روز پیش نشون داد: سپیده : داستان زن و شوهر عاشقی که زمان بچه دار شدنشون می فهمن که خانم مشکلی داره که احتمالا زنده نخواهد موند. خیلی تاثیرگذار بود ...دیالوگ های واقعن فوق العاده ای که این مادر با فرزند به دنیا نیامده اش داشت ...
همراهی شوهرش تا پشت اتاق عمل و آخرین خداحافظی ...
دوست دارم یه دفعه دیگه هم ببینم ...
و فیلم هایی ک از ته دل خندیدم:
دختر شیرینی فروش ... بازی خیلی قشنگ آقای جبلی =))
یه سری از طنز های تلویزیونی
الان که فک می کنم فیلم خوب هم زیاد داشتیم هآ =)