• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 2937)
چهارشنبه 11/10/1392 - 10:53 -0 تشکر 678417
بهترین شعرهای عاشقانه معاصر

برگزیده از وبلاگ adama231.blogfa.com/cat-1.aspx

یک نفر باید زلیخا را بیاندازد به چاه

با من برنو به دوش یاغی مشروطه خواه

عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه

 

بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟

با من تنها تر از ستارخان بی سپاه

 

موی من مانند یال اسب مغرورم سپید

روزگار من شبیه کتری چوپان سیاه

 

هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق

کنده ی پیر بلوطی سوخت نه یک مشت کاه

 

 کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود

یک نفر باید زلیخا را بیاندازد به چاه

 

 آدمیزادست و عشق و دل به هر کاری زدن

آدم ست و سیب خوردن، آدم است و اشتباه

 

شعر از حامد عسگری

چهارشنبه 11/10/1392 - 10:53 - 0 تشکر 678418

آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب


تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است
زندگی در دوستی با مرگ عالی تر شده است

هر نگاهی می تواند خلوتم را بشكند
كوزه‌ی تنهایی روحم سفالی تر شده است

آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب
ماهِ در مرداب این شب ها هلالی تر شده است

گفت تا كی صبر باید كرد؟ گفتم چاره چیست؟!
دیدم این پاسخ، از آن پرسش سؤالی تر شده است

زندگی را خواب می دانستم اما بعد از آن
تازه می بینم حقیقت ها خیالی تر شده است

ماهی كم طاقتم! یک روز دیگر صبر كن
تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است


شعر از فاضل نظری


چهارشنبه 11/10/1392 - 10:54 - 0 تشکر 678421

از گریه گر گرفته به گهواره کودکم 


قلبم به شوق توست که دلتنگ می زند


این طفل بی زبا ن چه کند چون که گرسنه است


 بر سینه های مادر خود چنگ می زند



هرآرزو که سر بکشد در سرشت من


 سرخورده اراده من می شود ولی


هرگاه قصد فتح نگاه تو میکنم


 تیمور وار پای دلم لنگ می زند



ای مو به موی زلف تو در پیچ و تاب عشق


 بی تو سیاه چشم سیاه است سرنوشت


چون منشاء سیاه و سفید است چشم تو


 کی چرخشش به روز و شبم رنگ می زند



هر چند چشمه سار حقیقی است عشق دوست


 من ماهیم به تنگ مجاز نگاه تو


تا سنگ قلب توست در این عشق عاقبت


 دست تو تنگ را به سر سنگ میزند



ای دل تو در خیال به دنبال کیستی


 در آب عکس ماه مگر صید کردنی ست


فرق است بین جست پلنگانه سوی ماه


 با چنگ روی آب که خرچنگ می زند



تا کی رها شوند چنین مردمان اشک


 از قله نگاه تو بر دره دلم


رنگین کمان بیاور و بارانیم نکن 


قلبم به عشق توست که دلتنگ می زند



شعر: حمید درویشی

چهارشنبه 11/10/1392 - 10:54 - 0 تشکر 678423

دستی كه نان و نور به من داد می‌رود  


من مرده بودم او كه مرا زاد می‌رود


این روزها كه می‌گذرد بی صدای او


تقویم پاره‌ایست كه در باد می‌رود


از من مخواه آینه باشم که در دلم


یک چهره مانده و ... مگر از یاد می رود


بودن برای او قفسی تنگ بود و حال


مرغ از قفس پریده و آزاد می رود



از عشق بیست سالگی ام حرف می زنم


مردی که در اوایل مرداد می رود



شعر: سیده کبری موسوی قهفرخی

چهارشنبه 11/10/1392 - 10:54 - 0 تشکر 678424

شاعر : محمد قهرمان 



هنوز از بوی گیسویی پریشان می توانم شد


به روی خوب چون آیینه حیران می توانم شد



ز پیری گرچه خاکستر نشسته بر سر و رویم


چو اخگر شسته رو از باد دامان می توانم شد



پس از عمری زند گر خنده ای آن گل به روی من


به چندین رنگ چون بلبل غزل خوان می توانم شد



به جرم ناتوانی کاش از چشمم نیندازد


که بر گردش توانم گشت و قربان می توانم شد



به هیچم گر که می دانی گران ای عشق مهلت ده


ز قحط مشتری زین بیش ارزان می توانم شد



جهان گر از بخیلی برنچیند زود خوانش را


دو روزی بر سر این سفره مهمان می توانم شد



مرا کفر سر زلفت ز ایمان باز می دارد 


اگر جستم ز دام او مسلمان می توانم شد



میان شادی و غم با خیالت عالمی دارم


ز برق خنده ات چون ابر گریان می توانم شد



ز هجرت خشک تر از شاخه در فصل زمستانم


رسی گر چون بهار از ره گل افشان می توانم شد



به بازی بازی از میدان هستی می روم بیرون


مشو غافل که زود از دیده پنهان می توانم شد

چهارشنبه 11/10/1392 - 10:55 - 0 تشکر 678425

شاعر: سعید بیابانکی



مگر چه ریخته ای در پیاله ی هوشم


که عقل و دین شده چون قصه ها فراموشم


تو از مساحت پیراهنم بزرگ تری
ببین نیامده سر رفته ای از آغوشم


چه ریختی سر شب در چراغ الکلی ام
که نیمه روشنم از دور و نیمه خاموشم


همین خوش است همین حال خواب و بیداری
همین بس است که نوشیده ام ... نمی نوشم


خدا کند نپرد مستی ام چو شیشه ی می
معاشران بفشارید پنبه در گوشم


شبیه بار امانت که بار سنگینی است
سر تو بار گرانی است مانده بر دوشم ....

چهارشنبه 11/10/1392 - 10:55 - 0 تشکر 678426

شاعر: غلامرضا طریقی



با یاد شانه های تو سر آفریده است


ایزد چقدر شانه به سر آفریده است


معجون سرنوشت مرا با سرشت تو


بی شک به شکل شیر و شکر آفریده است


پای مرا برای دویدن به سوی تو


پای تو را برای سفر آفریده است


لبخند را به روی لبانت چه پایدار


اخم تو را چه زودگذر آفریده است


هر چیز را که یک سر سوزن شبیه توست


خوب آفریده است اگر آفریده است


تا چشم شور بر تو نیفتد هر آینه


آیینه را بدون نظر آفریده است


چون قید ریشه مانع پرواز می شود


پروانه را بدون پدر آفریده است


غیر از تحمل سر پر شور دوست نیست


باری که  روی شانه ی هر آفریده است

چهارشنبه 11/10/1392 - 10:55 - 0 تشکر 678427

شاعر:  پانته آ صفایی



تو ریختی عسل ناب را به کندوها


به رنگ و بوی تو آغشته اند شب بوها



شبی به دست تو موگیر از سرم وا شد


و روی شانه ی من ریخت موج گیسوها



تو موی ریخته بر شانه را کنار زدی


و صبح سر زد از لابلای شب بوها



و ساقه ها همه از برگ ها برهنه شدند


و پیش هم که نشستند آلبالوها_



تو مثل باد شدی؛ گردباد ... و می پیچید


صدای خنده ی خلخالها، النگوها



و دستهای تو تالاب انزلی شد و ...بعد،


رها شدند در آرامش تنت قوها


***


شبیه لنج رها روی ماسه هایی و باز


چقدر خاطره دارند از تو جاشوها



تو نیستی و دلم چکه چکه خون شده است


مکیده اند مرا قطره قطره زالوها



«فروغ» نیستم و بی تو خسته ام کرده ست


«جدال روز و شب فرش ها و جارو ها»



شنیده ام که به جنگل قدم گذاشته ای


پلنگ وحشی من! خوش به حال آهوها...

چهارشنبه 11/10/1392 - 10:56 - 0 تشکر 678428

شاعر: فرامرز عرب عامری



رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن


ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن


گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو
چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را نزن


آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو
راه من با اینکه طولانیست حرفش را نزن


دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا
دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن


عهد بستی با نگاه خسته ای محرم شوی
گر نگاه خسته ما نیست حرفش را نزن


خورده ای سوگند روزی عهد خود را بشکنی
این شکستن نا مسلمانیست حرفش را نزن


خواستم دنیا بفهمد عاشقم گفتی به من
عشق ما یک عشق پنهانیست حرفش را نزن


عالمان فتوی به تحریم نگاهت داده اند
عمر این تحریم ها آنیست حرفش را نزن


حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن

چهارشنبه 11/10/1392 - 10:56 - 0 تشکر 678429

شاعر: مهدی عابدی


روان چون چشمه بودم، جذبه‌ات خشکاند و چوبم کرد


بنازم آن نگاهت را که درجا میخ‌کوبم کرد


شب و روزِ مرا در برزخ یک لحظه جا دادی


طلوعم داد لبخند تو و اخمت غروبم کرد


کنون از گرد و خاک عشق‌های پیش از این پاکم


که سیلاب تو از هر رویدادی رُفت‌و‌روبم کرد


تَنَت تلفیقِ گُنگِ عنصر باد است با آتش


نفس‌هایت شمالی سرد، لب‌هایت جنوبم کرد


دوا؟ جادو؟ نمی‌دانم، شفا در حرف‌هایت بود


نمی‌دانم چه در خود داشت اما خوب خوبم کرد!

چهارشنبه 11/10/1392 - 10:57 - 0 تشکر 678430

شاعر: مهدی عابدی


میان این‌همه نجواها، صدای ماست که می‌ماند


بخوان بخوان! که فقط از ما، همین صداست که می‌ماند


صدای پِچ‌پِچ صیادان، نماندنی است، کبوتر باش!


طنین بال‌زدن‌های پرنده‌هاست که می‌ماند


پس از وجودِ خداوندی، تو رکنِ اولِ دنیایی


فراتر از تو که می‌آیم فقط خداست که می‌ماند


بیا شبانه از این بُن‌بست، بدون واهمه بگریزیم


که از گریختنت با من، دو ردّ پاست که می‌ماند


همیشه یادِ نخستین عشق، زبان‌زد است به مانایی


تو عشقِ اول من بودی، غمت به‌جاست که می‌ماند

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.