رخـت نــو ، شـد ؛ بـه یــراق آر ایـش
لاک شش شیشه ، شـد ؛ انگشت نشان
خـواندی آواز ؛ به جـازی کـه مپـرس
رقـص کـردی ؛ بـرِکـی ، مـَای کلیـان
زنــده شــد ؛ بـار دگــر ، ال - ویـسـی
پایکــوبـی ، چـه کسی ؟ دیـده ؛ چنـان
گاه و گـه ، تـک بـپـرانـدی : بـه مگــو
لاجـرم ؛ جفـتـکـیـان ، ســم بـه دهــان
بیتـلان ، بوتـه ، به بیـتـوتـه ، ب . ب
راک و روُلش ، راکـوئـل ولش زمـان
فـرش قــرمــز ، بـه سـردوش فـکـنــد
جــاز را ، جـایــزه هـا ، بـرد ؛ گـران
کـار گـــر د ا نِ ز پـــالـان ، بـسـتــوه
دسـت نســتـوه ، بـه تـجـــدیــدِ پـلـان
چشم اربـاب , تـکان سنـج و ظـریـف
ظـرفی ، ازبـاب دکان ست ؛ به کـان
مـطـربـان ، از طــرب بُـطــر، بـَطــَر
از شعـیـرآب شـعــف ، جـامــه دران
طیـب خـاطـر دهَـمت ؛ طیـبت محض
خـو اهـشـم ؛ شبـهـه ، نشـاییـد ؛ درآن
...........................................
الف – دستورزبان : پسوند ( ان )
( ان ) = در کلمه (خران ) نشانه جمع
(ان) = در (مَـای کلیـان) صفت نسبی
(ان ) =در(جامه دران )ص. بیان حال
(ان) = در ( در آن ) ضمیـر اشـاره
(ان) در ( کان = کن ) حـرف اصلی....
(ان )پسوند زمان = بامدادان = صبحدم
( ان ) پسوند مکان = گرگان .زاهدان
( ان ) صفت اشاره = آن کتاب
( ان ) حس یدرک و لایوصف = بندهء طلعت آن باش ؛ که (آنی ) دارد .
( ان ) اسم است . = لحظه . دم ( یک آن )
(این و آن ) مبهمات = به این و آن دل مبند .
(ه ) + ( ان)= گان .جان . قان = ( ه ) بدل به ( گ) همیشه میشود ، و ( ق . ج ) در معرب.مثال : همگان . دهگان . دهقان . زنجان = نسبت. در جرجان ( ه ) نداریم .گان معرب نشده و غلط است ؛ در این مقوله .
ب – بدیع : (دیدگاه کامل خانم خواجوی بزرگمهر و مثال تضمین زیبای جناب فهیـم بخشی را،لازمست بخوانید.ممنونم )
1-این سروده ، از انواع ادبی.است به نام ,,مطـایبه,, ؛ ( مزاح ) 2- در ضمن مصرع اول از حضرت سعدی(رحمه)(خرکی را به عروسی خواندند - خر بخندید و شد از قهقهه سست - گفت من رقص ندانم بسزا . مطربی نیز ندانم بدرست - بَهر کار است که خوانند مرا - بار ، نیکو ،کشم ؛ و هیزم ، چست . ).3 - قالب شعر قطعه است .-توضیح برای تضمین =.. اول- بیت یا مصرع باشد ؛ رعایت وزن الزامی است . دوم - ذکرنام در غیر اشعارمشهور لازم است . سوم : اگر مطلبی در بین کلام آوردید ؛ یک نشانه ء ممیزی یا اشاره کافی است .
3-آرایه ها :( در آن . دران) ...(نستوه .به ستوه) .(رخت ). درخت4- اشتقاق :( پالان...و .پلان ).
ج – واژگان :
1 - ال ویسی = « الـویس پریسلی» رقصنده ای که خود کشی کرد (از آبشار نیاگارا ). 2 – .ب.ب. مخفف «بریژیت باردو » هنرپیشه (منجی اقتصادفرانسه بحرانی. یک دوره ) 3-بَطَر= سرمستی از وفور..و.. 4 - بُطر= اصطلاح عامیانه ، سرمست ، ایهام در محاوره به بیسواد .5 – بیتلان = گروهی خواننده انگلیسی بودند 6- جامه دران= شادی بسیار زیاد ،و نام گوشه ای درآهنگی است. .7- خواهشم = (خواهشاً ،که قیـدی غلط است ) 8-راکوئل ولش هنر پیشه هولیـوودی 9- راک- اند- رول . نام رقص الـویس پریسلی10-شعیرآب = آبـجـو ، (متـل عامیانه = خری که جو زیاد خورده ) 11 - کان = شهری در فرانسه . که فستیوالی سینمایی، به همین نام ، برگزار میکند 12-مَای کلیان = طرفداران مایکل جکسون . (مایکل = میکاییل ).13-نستوه = خستگی نا پذیر برعکس به ستوه آمده .
د – عروض :
1 - بحر = بحر رمل 2– وزن= سه رکنی محذوف(آخر ،فعلن) . و مخبون(فعلاتن) . 3 – آوردن رکن اول با افاعیل فاعلاتن در رمل مخبون از اختیارات وزنی شاعری است.وبر عکس آن صحیح نیست 4– در آخر مصرع گاه از اختیار وزنی (77 = ــــ ) استفاده شده .
موسیقی : (ازهمکاری جناب علیرضا فیضی وجناب دکتر هاشمی و عزیزانم تشکر میشود)
( لطفا ؛ موسیقی را فقط از پانوشت بخوانید . نظر ها را
نخوانید . چون تا روز بعد نظر ها را تدوین و تألیف وتصنیف کرده پانویسی میشود .آنگاه ، بخوانید . تا یک نوع باشد)
...................................
خلاصه، تا اینجا : گفته بودیم : انیشتاین می گوید :
1- بُعـد سوم هستی ، زمان است .
2-حرکت ، در زمان انجام می یابد .
3-فیـزیک : صدا ، یعنی ضربه وارد کردن به هوا ؛ با هرچه که باشد .
4- ارتعاش هوا = می شود صوت .
5- یک سیم با زخمه مرتعش میشود . (هوای داخل نی با دمیدن نفس ).
6- ارتعاش یعنی حرکت . منتها حرکت موجی . (موج ، در آب حوض دایره ای از مرکز به محیط است ؛ تا هلاک شود . این دایره را ، به نیمدایره بدل ؛ و متوالی ببینید . ) مثل سیم مرتعش . طناب کشیده شده.
پس :«حرکت موج ، هم بتبع و بالطبع ، در زمان اتفاق می افتد
7-یعنی : ( موسیقی = صوت + زمان )
8 - زمان = فاصله
9 - فاصلـه : هر نت یک بسامدی دارد . فرض کنیم ((دُ) یا (رِ) که یک بسامد مشخص دارد .این نت ( دُ ) باخودش یا نت (رِ ) با
خودش )صفر است .( هر عدد منهای خودش = صفر ) و همین صفر حساب دارد. درموسیقی می گوییم : (فاصله یکم درست )
پس هر نت با خودش ، در فاصله یکم ( اینها قرارداد است .)هر نت با دو نت بعدش فاصله دوم ( آن تفاوت واقعی ) وهمین گونه تا آخر . پس ،می بینیم که یک نت ، با هفت نت بعدخودش می شود ؛ درفاصله هشتم . یعنی همان (دُ ) یا (رِ ) این بار تکرار شد (درجه عوض شد ). و این نت که با خودش در درست یکم بود ؛ فاصله هشتم شد . یعنی این (دُ ) هنگام آن (دُ) اولی ، محسوب می شود . و عدد بسامدش دقیقاً دوبل آن نه کم و زیاد و ( اکتاو )
یا عکس قضیه . اگر فاصله دو نت ، فاصله هشتم است . هنگام اند . منتها هنگام بالا یا پایین ؟ .یعنی : هر هنگام دوبرابر پایه اش است . و یک اکتـاو
10-واحدِ اندازه گیری درامواج حاصل ، ( هرتز ) است . و به آن اندازه میگیرد .(ارتعاش در ثانیه )
11-سیم ، بسته به طولش ، زمان ارتعاشش کم یا زیاد می شود . ( طول در سنتور ثابت است. درتار و نی با انگشت ، متغیر )
12-چند نوع از اصوات حاصله ، صوت ملایم است . (خوش آیند گوش ،که از طبیعت برداشت شده . )
این ا صوات گوش نواز ، (نت ) هستند . و هفت تا است . ( دُ .رِ . می . فا . سل .لا. سی . )
13-تعداد ارتعاش این نت ها ، با یک دیگر ؛ فرق دارد . مثلاً : از( دِ )به (رِ ) زیر تر و از ( دُ ) به ( سی ) بم تر ، می شود . ( در سنتور نگاه کنید ).
14-تفاوت این تعداد ارتعاش ها ، کلاً ؛ با هم . ( فاصله ) نام دارد .
15-این مطالب بیشتر در مورد سازهای زهی بود. و( سیمی )
16-کوبه ای و بادی نوع دیگری از سازها هستند ؛ و موج حاصل از ارتعاش هوا متفاوت هستند . (در جاز طبل ها در اندازه های مختلف ،هر طبل ، انگاری یک نت است .)
[در سنتور گفتیم : که ساده ترین ساز است..... ( بعدی )]