الهی ما را در دنیا معصیت می کردیم حبیب تو محمد (ص) غمگین میشد و دشمن ابلیس شاد، الهی اگر فردا عقوبت کنی باز حبیب الله العالمین دوست تو محمد (ص) اندوهگین شود و دشمن تو و ما شاد گردد.
الهی دو شادی به دشمن مده و دو اندوه بر دل دوست خود محمد (ص) منه.
الهی اگر پرسی حجت نداریم و اگر بسنجی بضاعت نداریم و اگر بسوزی طاقت نداریم .
مائیم همه مسلمان بیمایه و همه از طاعت بی پیرایه و همه محتاج و بی سرمایه الهی چون نیکان را استغفار باید کرد ، نانیکان را چه باید کرد ؟
الهی مبینی و میدانی و برآوردن می توانی . الهی چون همه آن کنی که می خواهی پس از این بنده مفلس چه می خواهی . الهی آمرزیدن مطیعان چه کار است . کرمی که همه را نرسد چه مقداب است ؟
الهی آفریدی رایگان و روی دادی رایگان . پس بیامرز رایگان که تو خدایی نه بازرگان .
الهی محبت تو بجان است . محبت دوستان تو هم بجان است و با غیر ایشان تاب جان است .
الهی به حور قصور ننازیم اگر نفسی با تو پردازیم ، اگر بدوزخ بری دوی دار نیستیم و اگر به بهشت بری خریدار نیستیم.
الهی دعا بدرگاه تو لجاج است ، چون دانی که بنده به چه محتاج است.
الهی عبداله کاش خاک بودی تا نامش از دفتر جهان پاک بودی.
الهی همه از تو ترسند و عبداله از خود زیرا که از تو نیکی آید و از عبداله بدی.
الهی اگر چه نور در عبادت است ، اما کار به عنایت است .
الهی اگر چه شب فراق تاریکست دل خوشدارم که صبح وصال نزدیک است .
الهی آنرا که خواهی آب در خوی او روانتر است و آنرا که نخواهی چه درمان است.
الهی در اصطفاء در دامن آدم تو ریختی و گرد عصیان بر فرق ابلیس تو بیختی ! از روی ادب ما بد کردیم ، اما در حقیقت تو فتنه انگیختی !!! استغفرالله و اتوب الیه.
الهی چون آتش فراق داشتی با آتش دوزخ چه کار داشتی . الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم . اکنون خود را می جویم ترا یافتم.
الهی بر عجز و بیچارگی خود گواهم و از لطف و عنایت تو آگاهم ! خواست خواست تو است من چه خواهم ؟ ( من چه دانم ؟)
الهی چون سگ را بار است و سنگینی را دیدار است . پس عبداله را با ناامیدی چه کار است !