• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 2092)
يکشنبه 19/8/1392 - 11:10 -0 تشکر 670853
عاشقتم كربلا

کربلا یعنی نوای العطش              
روی لب ها رد پای العطش
کربلا یعنی سرا پا سوختن            
تشنه لب بین دو دریا سوختن
کربلا یعنی که سقای ادب            
در کنار شط بیفتد تشنه لب
کربلا یعنی حضور فاطمه              
پیش سقا در کنار علقمه
کربلا یعنی تبسم بر اجل              
نزد قاسم مرگ احلی من عسل
کربلا یعنی علی اصغر شدن          
تشنه بردوش پدر پرپر شدن
کربلا یعنی فغان و التهاب              
خیره بر گهواره چشمان رباب
کربلا یعنی که رزم حیدری            
اکبر آسا غرق خون جنگ آوری
کربلا یعنی وداع زینبین                
پشت خیمه با گل زهرا حسین
کربلا یعنی حضور گرگها                
بر خیام یوسف آل عبا
کربلایعنی یتیمان حسین
گریه در شام غریبان حسین
کربلا یعنی شرف در یک کلام          
بر حسین وکربلای او سلام
السلام ای کعبه آمال ما                  
ای صفا و شور و عشق و حال ما
خاک تو دارالولای اهل دل              
مروه و سعی و صفای اهل دل
کربلا بوی خدایی میدهد                  
عطر ناب آشنایی میدهد
***علیرضا فولادی***

يکشنبه 19/8/1392 - 11:12 - 0 تشکر 670855

نگو کفر است چون این کاروان چندین "خدا" دارد
خداوند ادب شاهنشه مهر و وفا دارد
علمداری که ساقی می شود بر سوزش دل ها
لقب باب الحوائج،غیرتی چون مرتضی دارد
خدای صبر زینب را بگو دردانه ی زهرا
پدر حیدر، برادر چون امام مجتبی دارد
در آن طوفان نمی دانم چه آمد بر سرت بانو
فقط می دانم این زنجیرها یک ناخدا دارد
خدای عشق می خواند به روی نیزه ها قرآن
و این دشت بلا با این خدایان حرف ها دارد
گلوی خشک شاه کودکان،لب تشنه می گوید
منم شش ماهه سالاری که نامم هم شفا دارد
خرابه می شود گلگون، صدای گریه می آید
رقیه دخت عاشورا نوای نینوا دارد
***جواد نعمتی***

يکشنبه 19/8/1392 - 11:13 - 0 تشکر 670856

باز دیشب دل هوای عشق کرد
آرزوی کربلای عشق کرد
با نوای نی، دلم دمساز شد            
سوی دشت خون، سفر آغاز شد
با نوای نی چه حالی داشتم            
لحظه های بی زوالی داشتم
نی نوای نینوایی ساز کرد            
نی هم آن شب عقده دل باز کرد
چشم دل وا کردم آنجا نور بود        
سرزمین عشق و حال و شور بود
نینوا بود و خدا بود و حسین        
وسعت کرببلا بود و حسین
کربلا یعنی کمال بندگی                
کربلا یعنی رها در زندگی
کربلا یعنی عطش در موج خون    
کربلا یعنی طپش، مستی ،جنون
کربلا یعنی شهود لاله ها              
کربلا یعنی عروج ناله ها ***کمیل کاشانی***

يکشنبه 19/8/1392 - 11:13 - 0 تشکر 670857

کاروان سلاله های خدا
کاروان امام عاشورا
کاروان بهشتیان زمین
کاروان فرشتگان سما
یکی از نوکرانشان جبریل
یکی از چاکرانشان حوا
گوشه ای از صدایشان داوود
نفسی از دعایشان عیسی
نوجوانانشان چو اسماعیل
پیرمردانشان خلیل آسا
زائر اشکهایشان باران
تشنه مشکهایشان دریا
همه آیات سوره مریم
همه چون کاف و ها و یا و الی...
یوسفان عشیره حیدر
مریمان قبیله زهرا
کعبه می بیند و طواف ملک
چشم تا کار میکند اینجا
کشتگان حوادث امروز
صاحبان شفاعت فردا
تا به حالا ندیده هیچ کسی
این همه آفتاب در یکجا
هردلی با دلی گره خورده است
همه مجنون صفت، همه لیلا
دارد این کاروان صحرائی
دخترانی عفیفه و نوپا
همه با احترام و با معجر
همه در پرده های حجب و حیا
پرده را از مقابل محمل
باد حتی نمیبرد بالا
‏دور تا دور شان بنی هاشم
تحت فرمان حضرت سقا
پای علیا مخدره زینب
روی زانوی اکبر لیلا
از غروب مدینه می آیند
در زمینی به نام کرب وبلا
می رسیدند و یاد می کردند
از سر و طشت و حضرت یحیی
حق نگهدار این همه مجنون
حق نگهدار این همه لیلا
***علی اکبر لطیفیان***

يکشنبه 19/8/1392 - 11:13 - 0 تشکر 670858

گوید او چون باده خواران الست
هریک اندر وقت خود گشتند مست
ز انبیاء و اولیاء، از خاص و عام
عهد هر یک شد به عهد خود تمام
نوبت ساقی سرمستان رسید
آنکه بد پا تا به سر مست ، آن رسید
آنکه بد منظور ساقی ، مست شد
و آنکه دل از دست برد ، از دست شد
گرم شد بازار عشق ذوفنون
بوالعجب عشقی جنون اندر جنون
خیره شد تقوی و زیبایی به هم
پنجه زد درد و شکیبایی به هم
سوختن با ساختن آمد قرین
گشت محنت با تحمل ، همنشین
زجر و سازش متحد شد، درد و صبر
نور و ظلمت متفق شد ، ماه و ابر
عیش و غم مدغم شد و تریاق و زهر
مهر و کین توأم شد و اشفاق و قهر
نار معشوق و نیاز عاشقی
جور عذرا و رضای وامقی
عشق، ملک قابلیت دید صاف
نزهت از قافش گرفته تا به قاف
از بساط آن ، فضایش بیشتر
جای دارد هر چه آید پیشتر
گفت اینک آمدم من ای کیا
گفت از جان آرزومندم ، بیا
گفت بنگر ، بر ز دستم آستین
گفت من هم بر زدم دامان ، ببین
لاجرم زد خیمه عشق بی قرین
در فضای ملک آن عشق آفرین
بی قرینی با قرینی شد، همقران
لا مکانی را ، مکان شد لا مکان
کرد بر وی باز ، درهای بلا
تا کشانیدش به دشت کربلا
داد مستان شقاوت را خبر
کاینک آمد آن حریف دربدر
نک نمایید آید آنچ از دستتان
میرود فرصت ، بنازم شستتان
سرکشید از چار جانب فوج فوج
لشکر غم ، همچنان کر بحر ، موج
یافت چون سرخیل مخموران خبر
کز خمار باده آید دردسر
خواند یکسر همرهان خویش را
خواست هم بیگانه و هم خویش را
گفتشان ای مردم دنیا طلب
اهل مصر و کوفه و شام و حلب
مغزتان را شور شهوت غالبست
نفستان ، جاه و ریاست طالبست
ای اسیران قضا در این سفر
غیر تسلیم و رضا این المفر؟
همره ما را هوای خانه نیست
هر که جست از سوختن پروانه نیست
نیست در این راه غیر از تیر و تیغ
گو میا، هر کس ز جان دارد دریغ
جای پا باید به سر بشتافتن
نیست شرط راه ، رو بر تافتن
***عمان سامانی***

يکشنبه 19/8/1392 - 11:14 - 0 تشکر 670859

نفس از سینه به طرز دگری می آید
هر دمم تازه تر از تازه تری می آید
بیدلی می طلبد عشق حقیقی ور نه
دعوی عشق ز هر بی جگری می آید
جوری جنس، مرا فطرس دربارت کن
به من انگار که بی بال و پری می آید
خیمه ات سوخت، دلم سوخت، همه عالم سوخت
شعله ی تو ز کدامین شرری می آید؟
کس ندانست که تو سوخته ای یا زینب
اینقدر هست که بوی جگری می آید
تو چه خورشیدجمالی که طلوع رخ تو
اول طلعت سال قمری می آید
تو مرا سوختی و من همه ی دنیا را
آری از گریه کنان هم هنری می آید
آب پاشی نشود پادری هر چشمی
تا بدانند که یار از چه دری می آید


***محمد سهرابی***

يکشنبه 19/8/1392 - 11:16 - 0 تشکر 670860

تا که خون در رگ است و جان به تنم
به عزیزت قسم که سینه زنم
آنکه از گاهواره تا مردن
دیده اش از غمت تر است منم
شیر مادر نخورده، بابایم
تربتت را گذاشته در دهنم
عاقبت بین روضه می میرم
جامه نوکری شود کفنم
یا کریم کریم می باشم
من حسینی ز دولت حسنم
در جوانی ز ماتمت پیرم
گر بگویی بمیر، می میرم
من که اینگونه در هیاهویم
تا نفس هست از تو می گویم
جان زهرا همیشه وقت نماز
مهری از تربت تو می جویم
کنج هیئت دل کدر شده را
زود با اشک و آه می شویم
عطر سیب حضور سرخت را
دائما بین روضه می بویم
روضه خوان قتلگاه رفته و من
زائر ناله های بانویم
مادرت بود بیقرارم کرد
در این خانه ماندگارم کرد


***حسین خدایار***

يکشنبه 19/8/1392 - 11:25 - 0 تشکر 670861

قاسم صرافان
خون چرا از دوری خاکت نبارم؟ کربلا


مانده‌ام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا


گفته‌اند از آسمان‌ها، من ولی از کودکی


در هوای بوی خاکت بی‌قرارم کربلا


روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر


تا بیایم لحظه‌ها را می‌شمارم کربلا


دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است


دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا


خاک ما گِل کرده‌اند از روز اول با فرات


زاده‌ی عشق تواند ایل و تبارم کربلا


بی‌قرار از دیدن سقای تشنه پیش آب


اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا


من کبوتر نیستم - حالا بماند چیستم -


هر چه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا


با ملائک‌ روضه می‌گیریم بگذارند اگر


ذره‌ای از تربتت را در مزارم کربلا


«عاقبت خاک گِل کوزه گران» هم گر شوم


با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا


آمدم، رفتم، چه می‌شد برنگردم یک سفر


مثل حر روزی بگیری در کنارم کربلا

يکشنبه 19/8/1392 - 11:31 - 0 تشکر 670862

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین


روی دل با کاروان کربلا دارد حسین



از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست


مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین



 می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم


بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین




پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست


اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین




بسکه محمل ها رود منزل به منزل با شتاب


کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین




رخت و تاراج حرم چون گل به تاراجش برند


تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین



بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب


ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین




سروران، پرانگان شمع رخسارش ولی


چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین



سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق


می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین




او وفای عهد را با سر کند سودا ولی


خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین



دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا


با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین



سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست


هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین



آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند


عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین



دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت


داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین



بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون


دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین



ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای


گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین



دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز


با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین



شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا


جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین




اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار


کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
شهریار

يکشنبه 19/8/1392 - 11:32 - 0 تشکر 670863

ای ساربان ای ساربان محمل نگهدار
آمد به منزل کاروان منزل نگهدار
محمل مران محمل مران شهر دل اینحاست
این کاروان خسته دل را منزل اینجاست
اینجا بهار بی خزان من خزان شد
از برگ برگ لاله هایم خون روان شد
اینجا همه دارو ندارم را گرفتند
باغ گل و عشق و بهارم را گرفتند
اینجا بخاک افتاده بود و هست عباس
هم مشک خالی هم علم هم دست عباس
اینجا ز هم پیشانی اکبر جدا شد
بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد
اینجا ز آل ا... منع آب کردند
با تیر طفل شیر را سیراب کردند
اینجا صدای العطش بیداد کرده
بر تشنه کامان آب هم فریاد کرده
اینجا همه از آل پیغمبر بُریدند
ریحانه ی خیرالبشر را سر بُریدند
اینجا ستم بر عترت و بر آل گردید
قرآن به زیر دست و پا پامال گردید
اینجا بخون غلطید یک گردون ستاره
اینجا کشید از گوش ، دشمن گوشواره
اینجا زدند آل علی را ظالمانه
شد یاس ها نیلوفری از تازیانه
اینجا چو از خانه به دوشان خانه می سوخت
دامان طفلان چون پر پروانه می سوخت
اینجا به گردون رفت دود آه زینب
حلق بریده شد زیارتگاه زینب
اینجا عدو بر زخم پیغمبر نمک زد
هر برگ گل را مُهری از غصب فدک زد
اینجا ز گریه ناقه ها در گل نشستند
دردانه های وحی در محمل نشستند
ای کربلا! گل های سرخ یاس من کو؟
ای وادی خون! اکبر و عباس من کو؟
با غنچه ی نشکفته ی پرپر چه کردی؟
با حنجر خشک علی اصغر چه کردی؟
خون
جگرا دیده ام با چهره جاری است
پیراهن آوردم به همره یوسفم نیست
تصویر درد و داغ در آئینه دارم
چون آفتاب، آتش درون سینه دارم
خاموش و در دل گفتگو با یار دارم
در سینه داغ هیجده دلدار دارم
بعد از حسین از عمر خود آزرده بودم
ای کاش من با آن سه ساله مرده بودم
اشکم به رخ آهم به دل سوزم به سینه
بی تو چگونه من روم سوی مدینه؟
ای کاش چون تو پیکرم صد چاک می شد
ای کاش جسمم در کنارت خاک می شد
گیرم که زنده راه یثرب را بپویم
زهرا اگر پرسد حسینم کو؟ چگویم؟
بگذار تا سوز دلم مخفی بماند
این صفحه را با سوز خود «میثم» بخواند


میثم

يکشنبه 19/8/1392 - 11:36 - 0 تشکر 670866


خوشا از دل نم اشکی فشاندن


به آبی آتش دل را نشاندن


خوشا زان عشقبازان یاد کردن


زبان را زخمه فریاد کردن


خوشا از نی خوشا از سر سرودن


خوشا نی نامه ای دیگر سرودن


نوای نی نوایی آتشین است


بگو از سر بگیرد، دلنشین است


نوای نی نوای بی نوایی است


هوای ناله هایش، نینوایی است


نوای نی دوای هر دل تنگ


شفای خواب گُل، بیماری سنگ


قلم،تصویر جانکاهی است از نی


علم،تمثیل کوتاهی است از نی


خدا چون دست بر لوح و قلم زد


سر او را به خط نی رقم زد


دل نی ناله ها دارد از آن روز


از آن روز است نی را ناله پرسوز


چه رفت آن روز در اندیشه نی


که اینسان شد پریشان بیشه نی؟


سری سر مست شور و بی قراری


چو مجنون در هوای نی سواری


پر از عشق نیستان سینه او


غم غربت،غم دیرینه او


غم نی بند بند پیکر اوست


هوای آن نیستان در سر اوست


دلش را با غریبی، آشنایی است


به هم اعضای او وصل از جدایی است


سرش برنی، تنش در قعر گودال


ادب را گه الف گردید، گه دال


ره نی پیچ و خم بسیار دارد


نوایش زیر و بم بسیار دارد


سری برنیزه ای منزل به منزل


به همراهش هزاران کاروان دل


چگونه پا ز گل بردارد اشتر


که با خود باری از سر دارد اشتر؟


گران باری به محمل بود بر نی


نه از سر،باری از دل بود بر نی


چو از جان پیش پای عشق سر داد


سرش بر نی ، نوای عشق سر داد


به روی نیزه و شیرین زبانی


عجب نبود ز نی شکر فشانی


اگر نی پرده ای دیگر بخواند


نیستان را به آتش می کشاند


سزد گر چشمها در خون نشینند


چو دریا را به روی نیزه بینند


شگفتا بی سرو سامانی عشق


به روی نیزه سرگردانی عشق


ز دست عشق در عالم هیاهوست


تمام فتنه ها زیر سر اوست

قیصر امین‌پور


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.