• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 2713)
پنج شنبه 16/8/1392 - 18:4 -0 تشکر 670469
حضرت زینب(س) بانوی قیام کربلا

((مفتاح رحمت))
دختر شیر خدا ، مهـــد نجـــابت زینب است
نور چشم مصطفی، الگوی امت زینب است

ثـانی زهــرای اطهــــر ، فخـــر آل بـوتـراب
حاصـــل عمـــر علی ،یار امامت زینب است

شـــاهـد قتـــل حســــین ، ماتم کش دشت بلا
یـار شــاه کــربلا ، کوه شـرافت زینب است

آنکه لـرزانده ســــــتون کـاخ بیــــــداد یـزیـد
گشـــته آماج ســـتم ، دخت ولایت زینب است

زینب است یـار یتــیمان و اســــیران حســـین
چون حسین فـــرمانده آل طـهارت زینب است

در ره شـام خراب گرچه ســـرش عریان شده
پرده دار کعــبه ســـتر و نجـــابت زینب است

گرچه در بنــد لعینان ، او به زنجیر غم است
یکه تاز و صاحب شور وشـهامت زینب است

بگذرد از جان، ولی جز حق نمی گوید سخن
عاشـــــق ســیر الی الله و شـهادت زینب است
 
هم خطیب هست و دلاور قهـــــرمان کــربلا
معنی گلــــواژه رزم و شــــهادت زینب است
 
هم یدالله هست و هم دست تـوانـای علــــــــــی
همچومامش فاطـمه،دریای عصمت زینب است
 
شــــیفته مهـــــر حســـین و آیت بـدر و حنــین
عاشــــق حق غنـچه بـاغ فضــیلت زینب است

چون پدر قرآن ناطق ،همـچو مادر کوثر است
مخــزن اسـرار حق ،مفتاح رحمت زینب است

ســرفـراز و ســـــربلنــد و افتــــخار مســلمین
استوار و راسخ و با عــزم و همّت زینب است

طاهره،کلثوم،سکینه،مرضیه، زهرا وش است
شـــافع روز جـــــزا بـانـوی جنّت زینب است

شــد «رهـــا» دین خـدا از بنــــــد ظلم کافرین
مظهر عشـــق و وفا ، اوج کرامت زینب است
بهروز _ رها

پنج شنبه 16/8/1392 - 18:5 - 0 تشکر 670470

مظلومه زینب(3)
------------
زینب پریشـان ، در نیـنوا شـد
در  قتــلگاه ، کـرببــلا  شـد
در خیمه دورش،شوری بپا شد
بی عم و بابا ، ماتم سـرا شـد
مظلومه زینب(3)
------------
داغ بـرادر ، پشـتش شـکسته
ازاین مصیبت،غمگین وخسته
صد تـازیـانه ، بـر تن نشسته
دل بـر امیـد ، یارب ببســته
مظلومه زینب(3)
------------
قدش خمیده ، از مرگ اکبر
اشکش روانه ، در هجر اصغر
از داغ عبـاس ، زار و مکدر
قلبش شکسته،ازعون وجعفر
مظلومه زینب(3)
------------
جور و ستم در ، شـام خرابست
چشم رقیه ، گویا به خواب است
زینب ز داغش ، چون دل کباب
تنهایی بهرش،رنج و عذاب است
مظلومه زینب(3)
------------
بهروز رها

پنج شنبه 16/8/1392 - 18:5 - 0 تشکر 670471

ای برادر ای فدایت جان من
ای كه بودی عشقم و سامان من
زینبت آمد به بالینت دگر
سر گذار اینك تو بر دامان من
سر زخون بردار و زینب را نگر
تیره شد دنیا پیش چشمان من
علقمه شد قتلگاهت نازنین
ای برادر ای مه تابان من
یا ابوفاضل ، علمدار حسین
ای امیدم دردم و درمان من
چشم خود بگشا كه آمد زینبت
بی تو این دنیا شود زندان من
دست خود اینك به آغوشم سپار
تا زند بوسه لب عطشان من
بعد تو عباس من پشتم شكست
تیر غم بنشسته چون بر جان من
مشك بی آبت برم تا خیمه گاه
گو چه سازم با همه طفلان من
شد حسینم بی تو تنها و غریب
آتشی افتاده بر دامان من
زینب از داغت به خاك غم نشست
خون ببارد دیده گریان من
چون «رها» شد جانت از زندان تن
می شود دنیا همه زندان من

بهروز رها

پنج شنبه 16/8/1392 - 18:7 - 0 تشکر 670472

((دختر شیر خدا))
من فدای گریه هایت زینبم
آتشم زد ناله هایت زینبم
از زمین كربلا تا شهر شام
میرسد هردم صدایت زینبم
رأس خونین برادردیده ای
بی كفن صدپاره پیكردیده ای
نعش¬هفتادودوتن پیروجوان
زیرصدهاتیرخنجر دیده ای
زینبم ای دختر شیر خدا
زینبم ای شیر دشت كربلا
زینبم ای یاور و یار حسین
زینبم ای باوفا ای با حیا
خورده ای سیلی تو اندرراه شام
زیر شلاق ستم كردی قیام
پابرهنه روی خاك و تشنه لب
پیش چشمت شد رقیه بی كلام
قلب من بهرت شكسته زینبم
من زداغت زاروخسته زینبم
بس ستم ها دیده ای درراه شام
مشت و زنجیردست بسته زینبم
دوس دارم من زائرشامت بشم
دوس دارم كبوتر بامت بشم
بشینم كنار تو گریه كنم
الهی من قربون نامت بشم
 بهروز رها

پنج شنبه 16/8/1392 - 18:8 - 0 تشکر 670473

دلِ سوخته‌دل‌ها، بُوَد محفل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
همان داغ برادر، بود قاتل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
دو چشمش به برادر، دو دستش به سلاسل
نگاهی به حسینش، نگاهی سوی قاتل
کند گریه به زخمِ، سرش، چوبۀ محمل
که از خون جبین، سرخ، شده محمل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
سر از سنگ شکسته، قد از غصّه خمیده
به دل داغ برادر، ز رخ رنگ پریده
شرارش به دل زار، سرشکش به دو دیده
بوَد از همه عالم، فزون، مشکل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
فلک محو کمالش، ملک مات جمالش
شکسته کمر کوه، ز اندوه و ملالش
کند تا به سر نی، تماشای هلالش
چرا اشک دو دیده، شده حایل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
همه زندگیش بود، غم و رنج و مصیبت
شده ظلم و ستم‌ها، به او جای مودّت
گمانم که ز آغاز، در این عالم خلقت
به خون دل زهرا، سرشته گِل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب

پنج شنبه 16/8/1392 - 18:9 - 0 تشکر 670474

بر تربت شهیدان زینب عزا گرفته
صحرای کربلا را ماتم فرا گرفته
گلهای باغ زهرا در زیر خاک مدفون
بر هر گلی هزاری شور و نوا گرفته
از شام محنت افزا خورشید آل عصمت
با شور انقلابی با صبر و استقامت
بنموده با یتیمان در کربلا اقامت
آنجا که خون جمال خورشید را گرفته
بر تربت شهیدان زینب عزا گرفته
صحرای کربلا را ماتم فرا گرفته
بر گرد هر مزاری پروانه ای به پرواز
آوای عندلیبان گشته دوباره آغاز
در لاله زار ایمان گردیده نغمه پرداز
هربلبلی نوایی در نینوا گرفته
قبر عزیز زهرا زینب گرفته در بر
زان خاک انبرین بو ریزد به سینه و سر
تا شد گلاب دیده بر مرقد برادر
رنگ عزا دوباره کرببلا گرفته
پرمیزنند دائم بر گرد آن گلستان
بر قبر هر شهیدی باشد یکی نوا خوان
از هر طرف یتیمی وا غربتا گرفته
زینب که در اسارت بس طعنه ها شنیده
از اهل کوفه و شام درد و الم کشیده
گردد به دور مقتل با قامتی خمیده
داغی وجود او را سر تا به پا گرفته
با تربت حسینش آغاز درد دل کرد
داغ دل پریشان با گریه منتقل کرد
تا که مزار اطهر با آب دید گل کرد
جریان دردها را از ابتدا گرفته
گفت ای عزیز زینب دیدم پس از شهادت
در راه کوفه و شام از حد فزون مصیبت
با راس پر ز خونت رفتم دیار غربت
دیدم سرت به نیزه ذکر خدا گرفته
دارم بسی شکایت از درد و رنج ایام
از جور اهل کوفه از طعنه مردم شام
از آن مصائبی که خون کرد قلب ایتام
آرام و صبر زینب آن ماجرا گرفته
اطفال نازنینت بر ناقه های عریان
بر روی خار صحرا پای برهنه حیران
گاهی ز روی ناقه افتاده در بیابان
دامان عمه ها را با صد نوا گرفته
کردند عابدین را زنجیر و غل به گردن
در زیر بتن اشتر پایش ببسته دشمن
خون گشته بود جاری از گردنش به دامن
اورا عدو به زیر چوب جفا گرفته
خط شهادتت را زینب تمام کرده
آماده شام و کوفه بهر قیام کرده
روشن همه حقایق بر خاص و عام کرده
ابعاد این اسارت عالم فرا گرفته

يکشنبه 26/8/1392 - 18:15 - 0 تشکر 671969


سید جمال الدین شهرزاد


السلام ای دختر شاه نجف             السلام ای صابر صحرای طف

السلام ای چادر زهرا به سر           السلام ای نور خورشید و قمر


السلام ای مقتدای عالمین              السلام ای خواهر خوب حسین

السلام ای بانوی ماتم زده              صبر تو صبر جهان بر هم زده


السلام ای تار و پود فاطمه              دختر صورت کبود فاطمه

السلام ای مظهر شور و شعور         پای تا سر عشق سر تا پا حضور


السلام ای کربلا در کربلا                ای به ایمان برادر مبتلا

السلام ای خطبه خوان شهر شام     خواب را کردی به بدخواهان حرام


السلام ای چشم زیبا بین عشق      زینب کبری و زهرای دمشق

يکشنبه 26/8/1392 - 18:16 - 0 تشکر 671970




مصطفی متولی



از جان خود اگر چه گذشتم به راحتی



دل كنده ام ولی ز تنت با چه زحمتی



می خواستم به پات سرم را فدا كنم



اما به خواهر تو ندادند مهلتی



كی گفته قطعه قطعه شدن درد آور است؟



مُردن به عشق تو كه ندارد مشقتی



بهتر نبود جای تو من كشته می شدم؟



بی تو چگونه صبر كنم.... با چه طاقتی؟



از بس برای زخم لبت گریه كرده‌ایم



چشمی ندیده‌ام كه ندیده جراحتی



تو رفتی و غرور حریمت شكسته شد



هنگام غارت حرم، آن هم چه غارتی



آتش زدند خیمۀ ما را و بعد از آن



دزدیده شد تمامی اشیاء قیمتی



این بچه ها تمامی شان لطمه خورده‌اند



با من ولی به شكوه نكردند صحبتی



غصه نخور حقیر نشد خواهرت حسین



از فتح شام آمده‌ام با چه هیبتی



شرمنده‌ام رقیۀ تو در خرابه ماند



لطفی كن و سراغ نگیر از امانتی



عباس اگر نبود اسارت چه سخت بود



ممنونم از حمایت آن چشم غیرتی



يکشنبه 26/8/1392 - 18:17 - 0 تشکر 671971


سید محمد جوادی


از زبان حضرت زینب(س) به امام حسین(ع):


حالا كه غیر از چشم های تر نداری


تنهای تنها ماندی و یاور نداری


بگذار تا زینب لباس رزم پوشد


تا كه نگوید دشمنت لشگر نداری


من آب می آرم برای اهل خیمه


دیگر نگو آقا كه آب آور نداری


بگذار لخته خون ز لب هایت بگیرم


آخر مگر ای نازنین خواهر نداری


تعبیر كن خواب مرا ای یوسف من


حالا كه غیر از چشم های تر نداری


می آیم امشب بهر دیدارت به گودال


هر چند دیر است و دیگر سر نداری  

يکشنبه 26/8/1392 - 18:17 - 0 تشکر 671972


یوسف رحیمی



قرآن بخوان از روی نیزه دلبرانه


یاسین و الرحمان بخوان پیغمبرانه



قرآن بخوان تا خون سرخت پا بگیرد


همچون درخت روشنی در هر کرانه



باید بلرزانی وجود کوفیان را


قرآن بخوان با آن شکوه حیدرانه



خورشید زینب شام را هم زیر و رو کن


قرآن بخوان با لهجه ای روشنگرانه



کوثر بخوان تا رود رود اینجا ببارم


در حسرت پلک کبودت خواهرانه



قرآن بخوان شاید که این چشمان هرزه


خیره نگردد سوی ما خیره سرانه



اما چه تکریمی شد از لب های قاری


تشت طلا و بوسه های خیزرانه



گل داده از اعجاز لب های تو امشب


این چوب خشک اما چرا نیلوفرانه



در حسرت لب های خشکت آب می‌شد


ریحانه ات با التماسی دخترانه



آن شب که می‌بوسید چشمت را سه ساله


خم شد ز داغت نیزه هم ناباورانه



از داغ تو قلب تنور آتش گرفته


تا صبح با غمناله هایی مادرانه


يکشنبه 26/8/1392 - 18:18 - 0 تشکر 671973


عبدالرحیم سعیدی راد ب


از زبان حضرت زینب:

در صحنه با شکوه عاشورایی


در بارش تیغ و غربت و تنهایی


با قافله ای که رنج با خود می برد


والله ندیده ام به جر زیبایی!

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.