با اینهمه اوضاع نابسامان عصر چنگیز حتی این شاعر مسافر و گریز پای را از تبعات خود مصون نداشته است . تأثیر نابسامانیهای اجتماعی از یكسو و از سوی دیگر تفكرات اشعری سعدی كه حاصل آموخته های وی از نظامیه بغداد است او را به سرودن اشعاری سراسر عجز و دلتنگی وادار كرده است :
بگرد بر سرم ای آسیای دور زمان
به هر جفا كه توانی كه سنگ زیرینم
ما بین آسمان و زمین جای عیش نیست
یك دانه چون جهد از سنگ آسیا
غم شربتی زخون دلم نوش كرده و گفت
این شادی كسی كه در این دوره خرم است
با همه این احوال ، سعدی شاعری عارف است و در این مقام كلامی دیگر گونه تر را ارائه می كند :
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد
ساقیا باده بده ساقی آن كاین غم از اوست
چون غم از اوست پس می تواند همه غمهای عالم را زیبا ببیند :
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم ازاوست
خوشدلم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
به حلاوت بخورم زهر كه شاهد ساقی است
به ارادت بكشم درد كه درمان هم از اوست