• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 1177)
چهارشنبه 3/7/1392 - 23:15 -0 تشکر 652875
ژیلبر دوران و شعر پایداری

منبع : دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنرکرمان-نشریه ادبیات پایداری-سال دوم شماره 3 و 4
نویسندگان: دکتر غلامحسین شریفی ولدانی، میلاد شمعی


ادبیّات پرآوازه پایداری در طول تاریخ و تبار ملّت ها، همواره عرصه اعتبار و ایثار نام آوران و صحنه سلحشوری ها، شورآفرینی ها و از جان گذشتگی های دلاوران بوده است. برخی از شاعران این عرصه، سهم بسزایی در روند تصویرآفرینی های زیبا و خیال انگیزی های پویا داشته اند و با دریافت های نهانگرایانه و نوآفرینی های نکته بینانه خود، کلام های جاندار و پیام های ماندگاری را به یادگار گذاشته اند. یکی از رویدادهای شگفت انگیز و پر اُفت و خیز روزگار ما، دوران جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدّس است. شماری از شاعران به نوبه خود با شعرسرایی و روایت پردازی رویدادهای جنگ، به دفاع از ماهیّت شرافتمندانه و سلحشورانه آن پرداخته اند و سهم خود را بدین گونه ایفا کرده اند. آنچه در این شعر به چشم می خورد، مجموعه واژگان، تصاویر، تلمیحات، نمادها و سازه های خاص و مشّخصی است که در تصویرپردازی شاعران دخیل بوده است. در این گفتار برآنیم تا با نگرشی نو، صورت های خیالی شعر پایداری را بر اساس نقد ادبی جدید، مطابق روش «ژیلبر دوران» تجزیه و تحلیل کنیم و روند کلی خلّاقیت، فردیّت، ماهیّت، حقیقت و اصالت این تصاویر را نشان دهیم و خاستگاه و گذرگاه آنها را مشخص سازیم.

چهارشنبه 3/7/1392 - 23:16 - 0 تشکر 652877



1-مقدّمه


ادبیات آیینه ای است تمام نما که تحوّلات سیاسی-اجتماعی-فرهنگی هر دوره تاریخی در آن منعکس می شود. یکی از این دوره های پُر افت و خیز تاریخی، دوران جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس ملت ایران در برابر دشمنان است. شاعران به عنوان سردمداران هنر و ادبیات، با سرودن شعر و مضمون سازی و تصویرآفرینی، رسالت اخلاقی-اجتماعی-فرهنگی خود را در حمایت از ایثارگران و عداوت با دشمنان ایفا کردند و جانبازی، آزادگی، سلحشوری و شهادت طلبی غیورمردان را به تصویر کشیدند. همچنین به توصیف جدی ترین جنبه های جنگ (شهادت طلبی، دلتنگی، آزادی خواهی، حق جویی، مبارزه طلبی، ویرانی، بی پناهی و آوارگی) پرداختند. از آنجا که خیال، عنصر اصلی شعر به شمار می رود و واسطه انتقال تجربه های حسّی به تجربه های عاطفی است، هر شاعری در صدد آن است تا با ارائه تصاویری جاندار و مایه ور، کلامش را شورآفرین و لذت بخش سازد. «صور خیال در واقع، نمودهای گوناگون تخیّل است که شامل مباحثی از قبیل تشبیه، مجاز، استعاره و کنایه و هر یک از شاخه ها و انواع آن می گردد.»(پورنامداریان: 1375: 23). در همین راستا، شاعران پایداری نیز به بازآفرینی وقایع جنگ پرداختند و بر آن شدند تا با مدد از صورت های خیالی، احساس درونی خود را در قالب اشیاء و کلمات بریزند و درنهایت، بین جهان درونی و جهان بیرونی خود پیوندی برقرار سازند. بیشتر این شاعران با تأثیرپذیری از شعر سنتی (کلاسیک) ایران به اِحیای صور خیال آن در اشعارشان پرداختند و رشادت ها، شهامت ها و شهادت های ایرانیان را با توصیفات شاعرانه خود به تصویر کشیدند.

چهارشنبه 3/7/1392 - 23:16 - 0 تشکر 652878

در این گفتار، به علت ارزش و اهمیت تصویرسازی در شعر، برآن شدیم تا با جستار در ساختار صور خیال شعر شاعران برجسته جنگ، مانند قیصر امین پور، سید حسن حسینی، عباس کی منش «مشفق کاشانی»، غلامرضا قدسی، محمود شاهرخی، سپیده کاشانی، علیرضا قزوه، مهرداد اوستا و طاهره صفارزاده، نگرش و انگیزش آنها را در زبان شعر نشان دهیم و نظام های مشترک فکری و خیالی و عاطفی آنها را تجزیه و تحلیل کنیم. به علاوه، بررسی صور خیال در شعر شاعران جنگ، سبک، ارزش هنری، میزان نوآوری، تفسیر بی منطقی، تعبیرپذیری و برجسته سازی زبان یک اثر را نیز نشان می دهد و نظام های دیگر علوم انسانی را از قبیل جامعه شناسی، انسان شناسی، روان شناسی و علوم وابسته به آن را نیز تبیین و احساسات را تهییج می کند و اغراق و بیان غیرمستقیم را در سطح زبان جاری می سازد. جهان تصویرسازی و خیال پردازی، عرصه پهناور و بی کرانی را در ذهنیّت شاعران ایجاد می کند و موجب خلاقیّت، بیداری، تجلّی هنری و کشف و شهود می شود. چنان که گفته اند: «تصویر هم فرزند نگرش و عاطفه است و هم وظیفه مجسّم ساختن محتوای عاطفی و احساسی و فکری تجربه شاعران را بر دوش می کشد... کشف تصویرهای بنیادین آثار هنرمند و ترسیم خوشه های تصویری، کلید ورود به جهان درون هنرمند را در دستان ما می گذارد.»(فتوحی، 1386: 80) «در قدیم، تصاویر در چهار مقوله مجاز و تشبیه و استعاره و کنایه محدود می شد اما امروزه تصویرهای دیگری هم در علم بیان مطرح است؛ از قبیل اسطوره، سمبل، آرکی تایپ»(شمیسا، 1381: 21) همچنین اغراق، حس آمیزی و تناقض را نیز باید به این موارد اضافه کرد.

یکی از روش هایی که امروزه در نقد جدید برای تحلیل متون به کار می رود، استفاده از آراء نظریه پردازانی است که مبانی آن را به صورت مشخص ارائه کرده اند. یکی از کسانی که در زمینه نقد ادبی و به ویژه تخیّلات ادبی پیشرو بوده، «ژیلبر دوران»(gilbert durand) است(1). وی فیلسوفی است که بخش بزرگی از فعالیت های خود را به موضوعاتی نظیر اسطوره شناسی، نمادشناسی، خیال پردازی، مرگ اندیشی و کنترل زمان اختصاص داده و شاگرد پژوهشگرانی چون گاستون باشلار (gastone bachlard)(2)، هانری کُربن (henry corbin)(3) و کارل گوستاو یونگ (carl gustav jung)(4) بوده و فعالیت های خود را -در مرکزی که برای پژوهش در باب خیال، تأسیس کرده بود، انجام داده است. «ژیلبر دوران» در یکی از نظریّه های خود با عنوان «رژیم روزانه تخیّلات و رژیم شبانه تخیّلات»، به تحلیل کارکردهای تصویری و تخیّلی هنرمندان پرداخته است. ابتدا به معرفی نظریه «ژیلبر دوران» می پردازیم و سپس با تکیه بر شیوه وی، گونه های خیالی خوشه های تصویری شعر جنگ را تحلیل و تفسیر می کنیم.

چهارشنبه 3/7/1392 - 23:17 - 0 تشکر 652879



2- الگوی ساختاری «ژیلبر دوران»


نظریه «ژیلبر دوران» بر مثلث اسطوره شناسی، مردم شناسی و تخیّلات استوار است. وی در کتاب «ساختارهای مردم شناسی تخیّلات» با تأکید بر مفهوم «زمان» و ارتباط آن با مرگ، به این نتیجه می رسد که بین زمان و مرگ رابطه ای ناگسستنی و متقابل وجود دارد؛ بدین ترتیب که انسان در دوران پیری، رابطه اش با زمان دشمنانه و کینه جویانه (حس مغلوب) است. «ژیلبر دوران» با تأکید بر نظر اسطوره شناسان اثبات می کند که زمان در نزد انسان های نخستین موقعیّتی منفی تلقی می شده و انسان همواره برای مبارزه با زمان، آثاری علیه زوال و مرگ آفریده است. «درواقع شورش علیه مرگ از یک طرف و کنترل زمان از طرف دیگر، هر دو پشت و روی یک سکّه هستند. بر همین اساس در کتاب «ساختارهای مردم شناسی تخیّلات» تصاویر به دو مجموعه بزرگ به نام «منظومه روزانه تخیّلات» و «منظومه شبانه تخیّلات» تقسیم می شود. در پشت این تصاویر ترسناک و غیرترسناک، موضوع زمان نهفته است.» (عباسی، 1380: 81) «ژیلبر دوران» مجموعه تصاویر تخیّلی خلّاق را که در ذهن انسان پدید می آید، به دو دسته تحت عنوان «منظومه روزانه تخیّلات» و «منظومه شبانه تخیّلات» تقسیم می کند. (5) «منظومه روزانه تخیّلات» و «منظومه شبانه تخیّلات» تقسیم می کند. (5) «منظومه روزانه تخیّلات» منظومه ای است دیالکتیکی، دارای قطب های متضاد که شامل تصاویر ترسناک (ارزش گذاری منفی) و غیرترسناک (ارزش گذاری مثبت) است؛ به عنوان مثال، هستی در مقابل نیستی و نور مقابل تاریکی است. ساختارهای «منظومه روزانه تخیّلات» با ارزش گذاری منفی، خود به سه دسته ریخت های سقوطی، تاریکی، حیوانی تقسیم می شود. ساختارهای «منظومه روزانه تخیّلات» با ارزش گذاری مثبت نیز به سه دسته تحت عنوان های: ریخت های عروجی، تماشایی، جداکننده طبقه بندی می شود. در حقیقت ترس از زمان، صورت های منفی (سقوطی، تاریکی، حیوانی) را شکل می دهد و غلبه بر ترس از زمان، صورت های مثبت (عروجی، تماشایی، جداکننده) را پدید می آورد. نکته آخر اینکه صورت های مثبت و منفی، هر کدام به صورت مستقل، حالت زنجیره مانند، پیوسته و هم شکل دارند و مجموعه منسجمی را ایجاد می کنند.

«منظومه تخیّلات شبانه» برخلاف «منظومه تخیّلات روزانه»-که حالت دو قطبی و دیالکتیکی داشت-حالت ترکیبی دارد، دو قطب به جای آنکه مقابل همدیگر قرار بگیرند، در دل یکدیگر جای می گیرند؛ به عنوان مثال، هستی در دل نیستی و یا نور در دل تاریکی قرار دارد و یا بالعکس. در این گروه از تصاویر، حالت اعتدالی ترس از زمان مشاهده می شود و ترس موجود در آن تعدیل شده است.

چهارشنبه 3/7/1392 - 23:17 - 0 تشکر 652880

(نمودار شماره 1)(6)




چهارشنبه 3/7/1392 - 23:18 - 0 تشکر 652881

(نمودار منظومه روزانه تخیّلات)

به نظر می رسد که از مجموعه الگوی پیشنهادی «ژیلبر دوران» مبنی بر ساختارهای تخیّلات، می توان «منظومه روزانه تخیّلات» او را بر روی شعر شاعران جنگ پیاده کرد. شعر جنگ به دلیل ماهیّت ذاتی همه جنگ ها و قطب های متضاد نهفته در آنها از قبیل جنگ حق و باطل، جدال نور و ظلمت و جلوه گری پیروزی و شکست، از این قابلیّت برخوردار است. در شعر جنگ، تصویرهای دو قطبی یا متضاد (مثبت و منفی) مهم ترین کارکرد را دارند و ساختمان شعر بر اساس این نوع تصاویر ساخته و پرداخته شده است. مراد از تصاویر دو قطبی، تصاویری است که یا دارای بار عاطفی و احساسی مثبت است و یا حقیقت و حالتی منفی دارد. این نوع تصاویر نقطه مقابل یکدیگرند و دائماً در سفر کلمات به دنیای شعر، یاری رسان شاعرانند. شاعران جنگ بیش از دیگران، این قابلیّت را در شعرشان راه داده اند و بدین وسیله، جهان جنگ را در عالم واقعی، به جهان تصویر در دنیای شاعری وارد کرده اند. تصاویر مثبت، موج مثبت دارد و امیدوارکننده، آرامش جوینده و فرابَرنده است. در مقابل، تصایر منفی، موج منفی دارد و ناامیدکننده، فتنه جوینده و فروبرنده است.

چهارشنبه 3/7/1392 - 23:18 - 0 تشکر 652882

(نمودار شماره 2)




چهارشنبه 3/7/1392 - 23:18 - 0 تشکر 652884


(نمودار ماهیّت قطب ها)



ماهیت قطب مثبت



ماهیت قطب منفی



مقدس و پاک هستند



نامقدس و ناپاک هستند



اغلب روشن هستند



اغلب تاریک هستند



امیدوار کننده اند



ناامیدی را القا می کنند



موج مثبت دارند



موج منفی دارند



محبوب هستند



منفور هستند



آرامش و وفاق را القا می کنند



وحشت و نفاق را القا می کنند



فرابَرنده هستند



فروبَرنده هستند



صلح جوی و آزادی خواه هستند



فتنه ساز و خانمان برانداز هستند



این نوع تصاویر در اغلب صورت های بیانی (تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز) و برخی آرایه های ادبی شعر جنگ به خوبی نمایان شده است. همچنین در واژگان و تلمیحات شعری نیز بازتاب داشته است. بدین ترتیب، «هر یک از صور خیال، جداگانه، یا در ترکیب، گزارشگر حالتی یا نسبت و صفتی است که از رهگذر بیان شاعر به گونه تصویری، گاه روشن و زمانی پیچیده، ارائه می شود. مجموعه این تصویرهای حاصل از انواع خیال، در دیوان هر شاعری، کم و بیش گزارشگر لحظه هایی است که با درون و جهان درونی او سرو کار دارد.»(شفیعی کدکنی، 1378: 250) به عنوان مثال، شاعران جنگ واژگانی چون حق، عدالت، بهشت، داد و اتّحاد را در یک سو (قطب مثبت) و واژگانی چون باطل، عداوت، جهنم، بیداد و نفاق را در سویی دیگر (قطب منفی) قرار می دهند و یا ترکیباتی مانند نیل حقیقت، صبح آزادی، زنجیر وحدت و گُل فتح را در برابر ترکیباتی چون باران کینه، طوفان مرگ، منجنیق فتنه و دیو استعمار قرار می دهند.

چهارشنبه 3/7/1392 - 23:19 - 0 تشکر 652886

«ژیلبر دوران» تصاویری را که از رهگذر قطب منفی «منظومه روزانه تخیّلات» نام گذاری کرده، به سه ریخت سقوطی، تاریکی و حیوانی دسته بندی کرده است. تمام این موارد در یک نقطه همسان و هم شکل یعنی ایجاد حس ترس، مشترکند و با این تفاوت که درجه و اندازه این حس متفاوتند و در افراد مختلف، تأثیرات گوناگون دارند و در نهایت اینکه هر سه ریخت به صورت خوشه ای عمل می کنند و به یکدیگر پیوسته اند. رنگ ها نقش مهمی در ترس آفرینی دارند و معمولاً در منظومه روزانه، تأثیرگذارترین رنگ ها، قرمز یا سیاه به شمار می روند. گاهی نیز رنگ ها نه به صورت مستقیم بلکه از طریق موصوفشان جلوه گری می کنند؛ مثلاً کلمه «خون» یا «سیاهچال» به ترتیب تصاویر رنگی قرمز و سیاه را در ذهن انسان تداعی می کنند.

در مقابل، «ژیلبر دوران» تصاویری را که از رهگذر قطب مثبتِ «منظومه روزانه تخیّلات» نام گذاری کرده، به سه ریخت عروجی، تماشایی و جداکننده دسته بندی کرده است. نقطه همسان و هم شکل این ریخت ها، غلبه بر حس ترس با ساختارهای گوناگون است و به مانند قطب های منفی پیوسته و خوشه ای عمل می کنند. غلبه رنگ های موجود در این تصاویر با رنگ های آبی و سبز و سفید است که گاهی از طریق موصوفشان جلوه گری می کنند؛ مثلاً کلمه درخت یا آسمان یا نور در بیشتر موارد به ترتیب تصاویر رنگیِ سبز و آبی و سفید را در ذهن تداعی می کنند.

چهارشنبه 3/7/1392 - 23:19 - 0 تشکر 652887



3- تصویرآفرینی در ریخت های سقوطی و عروجی


مراد از تصاویر سقوطی، تصاویری است که افتادن از بلندی یا نقطه اوج به حضیض را نشان می دهد. این ریخت از قطب روزانه در شعر جنگ، از طریق واژگانی مانند بمباران، سقوط، انفجار، آوار، شلیک، دره، تابوت، دوزخ، شکست، جهنم، طوفان و یا افعال و عباراتی چون به خاک نشستن، فرو نشستن، در گل فرو رفتن، در هم شکستن، بر باد رفتن، در غم ریشه گرفتن، سر به زانوی غم نهادن، بر خون نشستن، شکسته پشت شدن، خون بر خاک ریختن به زبان شعر تزریق می شود. «تخیّل سقوط حتماً به این صورت نیست که کسی از آسمان بیفتد. تخیّل سقوط یعنی اینکه نویسنده یا انسان، حس سقوط را داشته باشد؛ مثلاً سرگیجه یا سردرد، حس سقوط را ایجاد می کند.»(عباسی، 1380: 83) در برخی موارد هم ابیات پیوسته قصیده یا غزل، چگونگی این سقوط را در هر بیت به تصویر می کشند. نمونه های زیر حالات سقوط را به زیبایی نشان می دهند:
در سوگ آبادان، چو جان من نشیند
سیلاب خون از دیده بر دامن نشیند
هر روز و شب طوفان مرگ از آتش و دود
بر جان مظلومان ز مرد و زن نشیند
بر پیکر رنجور شهر از کینه خصم
بارانی از خمپاره و آهن نشیند
(شعر جنگ، کی منش 1362: 158)
نگار من غم گل های باغ کشت مرا
جگر درید به ماتم شکست پشت مرا
(شعر جنگ، معلم، 1362: 187)
آن یار بی قرار/آرام در حضور خدا آسود/هر چند سرخ سرخ به خاک افتاد/اما این ابتدای سبزی او بود.(امین پور، 1388: 381)
در مقابلِ صورت های سقوطی، ریخت های عروجی وجود دارد. مراد از ریخت های عروجی، تصاویری است که از حضیض به اوج رسیدن را به خوبی نشان می دهد و از طریق واژگانی چون فتح، معراج، پرواز، نماز، دعا، بهشت، شهاب، عقاب، کبوتر و یا افعال و عباراتی چون پریدن، صعود کردن، به اوج رسیدن، پرواز کردن، از خاک دل کندن، فاتح شدن، بار سفر بستن، زنجیر از پای گسستن، رایت برافراشتن، در زبان شعر وارد می شود. نمونه های زیر حالات صعود را به زیبایی نشان می دهند:
از زیر چرخ تانک/پرواز کرد و یک ستاره دنباله دار شد/دیدم که مرتضی/در خلوت خدا/خورشیدوار رفت/من با دو چشم خویش/دیدم که دیده بان جبهه ها، دو بال سبز/پرواز کرد و رفت/تا بی کران عشق/تا خلوت خدا...
(عبدالملکیان، 1366: 97)
میلاد دانایی منم، پرواز بینایی منم
من در عروجی جاودان از حد فزون رقصیده ام
(مردانی، 1364: 10)
دلا دیدی آن عاشقان را؟/جهانی رهایی در آوازشان بود/و در بند حتّی/قفس شرمگین از شکوفایی شوق و پروازشان بود/پیام آورانی که در قتلگاه ترنّم/سرودن-علی رغم زنجیر-اعجازشان بود.(حسینی، 1368: 74)
آغاز فراگیر تر از عرصه خورشید
پرواز فرارفته تر از چرخ اثیرند
چون حمزه و عبّاس به معراج شهادت
با خلق عظیم آمده در فوز کبیرند
(اوستا، 1369: 133)

چهارشنبه 3/7/1392 - 23:19 - 0 تشکر 652889



4- تصویرآفرینی در ریخت های تاریکی و تماشایی


منظور از ریخت های تاریکی، صورت هایی است که حالات بیمناکی را از طریق توصیف یا توضیح فضای تاریک و یا سازه های وابسته به تاریکی القا می کند. واژگانی نظیر شب، خفّاش، طوفان، دیو، گور، عزا، سیاهچال، سیل، دشمن، چرک، کفر، غم، غربت، دود، چرکاب و افعال و عباراتی مانند به خاک سیاه نشستن، در خون شناور شدن، سر به زانوی غم نهادن، دودمان بر باد دادن، این ریخت را به خوبی ترسیم می کنند. نکته جالب توجّه آن است که خون اگرچه قرمز است، در جایی که رعب و هراس ایجاد می کند، رنگ تیرگی و تاریکی به خود می گیرد. «در واقع خون در بین نمادهای ریخت تاریکی و ریخت سقوطی و یکی از نمادهای سقوط تخیّلی است.»(عباسی، 1380: 83)
نمونه های زیر حالات تاریکی و سیاهی را به خوبی نشان می دهند:
خفّاش های وحشی دشمن/حتّی ز نور روزنه بیزارند/باید تمام پنجره ها را با نور کم بپوشانیم/اینجا/دیوار هم/دیگر پناه و پشت کسی نیست/کاین گور دیگری است که استاده است در انتظار شب/دیگر ستارگان را/حتّی هیچ اعتماد نیست/شاید ستاره های ثابت و سیار/شبگردهای دشمن ما باشند.
(شعر جنگ، امین پور، 1362: 32)
ریخت های تماشایی، ریخت هایی هستند که به نوعی صورت و تصویری از نور و روشنایی را به همراه داشته باشند. واژگانی چون خورشید، فلق، شفق، نور، آسمان، مهتاب یا ترکیباتی چون صبح ظفر، کشتی، فتح، فروغ نصرت و میلاد خورشید:
نوشیدن نور ناب کاری است شگفت
این پرسش را جواب کاری است شگفت
تو گونه یک شهید را بوسیده ای؟
بوسیدن آفتاب کاری است شگفت
(امین پور، 1388: 430)
خود را چو ز نسل نور می نامیدند
رفتند و به کوی دوست آرامیدند
سیراب شدند، زانکه در اوج عطش
آن حادثه را به شوق آشامیدند
(امین پور، 1388: 437)
بذر شقایق همه جا کاشتند
رایت صبح ظفر افراشتند
چشم گشا ابرهه در گِل نشست
نور فلق، ظلمت باطل شکست
بس که بر این خاک شقایق دمید
صبح زد از مشرق خون شهید
(شعر جنگ، کاشانی، 1362: 149)
با لشگریان نور خورشید
بر کشور شب زند شبیخون
بر پای سپاه صبح ریزند
در شهر شفق شکوفه خون
(شعر جنگ، مردانی، 1362: 183)
با ذوالجناح نور تا معراج راندند
تا وعده گاه عشق تا حلّاج راندند
(حسینی، 1385: 38)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.