• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 556)
دوشنبه 27/8/1392 - 22:30 -0 تشکر 672297
جذبه خداوند نصیب چه کسانی می‌شود؟

حجت الاسلام عالی با اشاره به اینکه جذبه یک برق عشق الهی است که مزه اش را می چشند گفت: مجالس عزاداری یکی از جاهایی است که جذبه خدایی شامل حال افراد می شود.جذبه خداوند نصیب چه کسانی می‌شود؟!

 

حجت السلام افزود: اهل معرفت می گویند کسانی که راه خدا را می روند دو دسته اند: سالکین و مجذوبین. سالک کسی است که پله پله راه خدا را می رود اما مجذوب کسی است که راه خدا را به صورت جهشی طی می کند. سالک کسی است که راه خدا را می رود ولی مجذوب کسی است که به راه خدا می برندش. موسی کلیم الله شد تعبیر قرآن این است وقتی موسی آمد به آن وعده گاه ولی همین قرآن وقتی راجع حضرت محمد(ص) صحبت می کند سخنش را عوض می کند می گوید آن پیامبری که خدا بردش به معراج. موسی را می گوید آمد وقتی به پیامبر می رسد می گوید بردمش.

 

این محقق و پژوهشگر حوزه معارف دینی تصریح کرد: جذبه یک برق عشق الهی است که مزه اش را می چشند. این جذبه های خدا وقت و بی وقت می تواند بیاید. ولی خیلی وقت ها سحرها می آید. برای خدا شب و نیمه شب و سحر ندارد. خدا فیضش دائم سر ریز است. بعضی وقت ها گیرندگی بیشتری داریم یکی از آن وقتها وقت سحر است. برای آنکه معصومین(ع) یک شب از عمرشان نبود که سحرشان را به خواب سپری کرده باشند. بیدار بودن سحر یک فضیلت است حالا اگر عبادتی هم کردی مزید بر علت می شود. آن دیگر ثوابش جداست. سنی از آقایی گذشته بود می گفت بچگی هایم پدرم وقتی مادرم را برای نماز صبح صدا می زد یادم می آید که پدرم اینجوری مادرم را صدا می زد خانم جان بلند شو آنقدر در قبر بخوابیم که کسی دیگر بیدارمان نکند.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 27/8/1392 - 22:31 - 0 تشکر 672298


حجت الاسلام عالی اظهار داشت: شب قدر اینقدر ارزشمند است که اگر کسی یک شب قدر را درک کند به اندازه یک عمر بندگی کردن است. شب قدر بهتر از هزار ماه است دلیلش این است که شب قدر شب میهمانی خداست. لذا می گویند سوره انا انزلنا را بخوانید برای اینکه بدانید ولی ما زنده است. هیچ روحی به جز روحی که شبیه روح پیغمبر باشد تحمل نزول ملائکه را ندارد. این مسئله نشان می دهد که معصوم زنده است. سِر اینکه قرآن را بر سر می گذاریم هم همین است می گویید به اهل بیت (ع) ما هم داخل محیط ولایت شما قرار داریم. آنهاییکه متوسل به خدا و اهل بیت(ع) می شوند تو محیط اهل بیت(ع) هستند.



وی افزود: جذبه آن برق عشق خدا شامل چه کسانی می شود؟آن جذبه ها به چه دلیل می آیند. یک عنایت خاص خداست که استانداردش بر ما معلوم نیست. گاهی اوقات یکی دلی شکسته می شود جذبه پیدا می کند گاهی اوقات دست یک افتاده ای را می گیریم نه فقط افتاده از نظر توان مالی بلکه وقتی می بینی آن کسی که می شناسی دینداریش به مویی بند شده دستش را می گیری و کمکش می کنی خدا می گوید دست او را گرفتی من هم دست تو را می گیرم.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 27/8/1392 - 23:14 - 0 تشکر 672302

وی تصریح کرد: طیب حاج رضایی توبه کرد و به شهادت رسید. بزرگترهای تهرانی الان یادشان است که طیب از لاتهای تهران بود. اهل کافه و کاواره بود. اما با همه بدی هایی که داشت دو خصلت پسندیده نیز داشت. یکی اینکه با دستگاه عزاداری و سینه زنی میانه خوبی داشت. دسته های سینه زنی از نازی آباد راه می انداخت. خصلت دومش این بود که مردانگی داشت. از قول آیت الله مرعشی نجفی نقل می کنند که ایشان می گفت خدایا مرا با لوطی های تهران محشور کن. این لوطی ها عاقبت به خیر می شوند.


حجت اسلام عالی در ادامه یادآور شد: گاهی جوانهایی که برای ازدواج پول نداشتند پیش طیب می آمدند دور می گرفت و برای آنها مثلاً 2000 تومان جمع می کرد برای خودش این کار را نمی کرد اما برای جوانها می کرد. می گفت این پول را بگیر ازدواج کن و بقیه اش را هم با آن کسب و کاری به پا کن.


وی در ادامه تأکید کرد: یک مرتبه ایشان با نوچه هایش از کوچه ای رد می شد دید سیدی شال سبز به کمر بسته با کمی اثاثیه در کوچه نشسته است پرسید چرا اینجا نشسته ای سید گفت صاحب خانه ام جوابم کرده به نوچه هایش گفت وانت بیاورند و اثاث ها را داخل وانت ریختند و به یک خانه نوساز بردند. طیب به سید گفت شناسنامه ات را بیاور فلان محضر سپس خانه را به نامش کرد. طیب وقتی کلید خانه را می خواست به او بدهد گفت این خانه را برای خودم ساخته بودم اما می دمش به تو. تو هم از مادرت حضرت فاطمه زهرا بخواه که خانه ای در ان دنیا برایم فراهم کند.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 27/8/1392 - 23:14 - 0 تشکر 672303

عالی افزود: یک وقت پشت سر دستجات سینه زنی حضرت امام(ره) راه افتاد ساواک گرفتنش. گفتند تو را به این چه که پشت سر یک مرجع راه بیفتی. بگو از او پول گرفته ام پشت سرش راه افتادم. گفت مرا با سید پسر فاطمه زهرا(س) در نیندازید. برادر طیب آقا طاهر می گوید رفتم زندان ملاقات برادرم طیب گفت حکم اعدامم آمده برو پیش حاج آقا روح الله در قم بگو من به تو خیانت نکردم و دوم آنکه بعد از مرگش شما شفاعتش را بکنید. طاهر می گوید وقتی پیام طیب را به امام (ره) رساندم امام گفت می دانم که طیب به من خیانت نکرد و دوم اینکه او احتیاج به شفاعت من ندارد.


وی تصریح کرد: طیب جزو اولین شهدای انقلاب اسلامی است و حر انقلاب است همان دعایی که می گفت خدایا پاکم کن خاکم کن برایش مستجاب شد. جذبه خدا به سوی طیب آمده بود. اگر از ما بپرسند که از سلوک و جذبه که یکی آهسته می روی و دیگری آدم را سریع می برند کدام بهتر است صد البته می گوییم جذبه. اولین قدم برای جذبه یافتن چیست؟ سؤال نکنید که اولین قدم چیست مگر پیامبر نگفت نماز جماعت اگر بیش از ده نفر شد جن و انس نمی توانند ثواب آن را بنویسند یا ثواب یک خط قرآن خواندن در ماه رمضان چقدر است. ما که این همه نماز جماعت می رویم و قرآن می خوانیم چرا جذبه به سراغ ما نمی آید. می گوییم که درست است که این کارها را می کنید اما کارهای دیگری که نباید بکنید می کنید که اندوخته اتان را از دست می دهید.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 27/8/1392 - 23:14 - 0 تشکر 672304

مولوی داستانی در مثنوی بیان کرده که یک کسی 40 سال گندم در سیلو جمع می کرد پس از 40 سال در سیلو را باز کرد خیال می کرد که گندمها سرریز شده اند اما یک وقت دید که هیچ گندمی در سیلو نیست. غافل از اینکه موش دزدی هر وقت گندمها را آنجا می ریخت گندمها را می خورد. اعمال 40 ساله ما هم همینطور است موش دزد ما همان اعمال بد ماست. آن موش دزد را دور کنید آنوقت یک دانه گندم هم بجا می ماند.

حجت اسلام عالی در پایان تصریح کرد: گاهی اوقات به چیزی عادت کرده ایم که بیچاره امان کرده است. آن همان موش دزد توست. اگر می خواهی زورت به خودت برسد سعی کن تو محیطی که گناه می شود نروی. نمی توانی جلوی زبان خودت را بگیری در مجالسی که غیبت می شود مرو. من که می دانم اگر ماهواره یا بعضی از سایت ها را نگاه کنم گناه می کنم وارد آنها نشو. این قدمها را تو بردار آنوقت جذبه های خدایی می آید سراغت. طیب که لوطی گری داشت با دسته های حسینی مأنوس بود جذبه خدا شامل حالش شد. همین مجالس یکی از جاهایی است که جذبه خدایی شامل حال او می شود. این جاها است که دل می لرزد و به تدریج می بینی بعد از ده شب دلت نرم شده به محض اینکه چیزی می شنوی دلت می لرزد و به تدریج آن جذبه های  می آید سراغت.
منبع:مهر

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 27/8/1392 - 23:33 - 0 تشکر 672305


وی تصریح کرد: طیب حاج رضایی توبه کرد و به شهادت رسید. بزرگترهای تهرانی الان یادشان است که طیب از لاتهای تهران بود. اهل کافه و کاواره بود. اما با همه بدی هایی که داشت دو خصلت پسندیده نیز داشت. یکی اینکه با دستگاه عزاداری و سینه زنی میانه خوبی داشت. دسته های سینه زنی از نازی آباد راه می انداخت. خصلت دومش این بود که مردانگی داشت. از قول آیت الله مرعشی نجفی نقل می کنند که ایشان می گفت خدایا مرا با لوطی های تهران محشور کن. این لوطی ها عاقبت به خیر می شوند.



حجت الاسلام عالی در ادامه یادآور شد: گاهی جوانهایی که برای ازدواج پول نداشتند پیش طیب می آمدند دور می گرفت و برای آنها مثلاً ۲۰۰۰ تومان جمع می کرد برای خودش این کار را نمی کرد اما برای جوانها می کرد. می گفت این پول را بگیر ازدواج کن و بقیه اش را هم با آن کسب و کاری به پا کن.



وی در ادامه تأکید کرد: یک مرتبه ایشان با نوچه هایش از کوچه ای رد می شد دید سیدی شال سبز به کمر بسته با کمی اثاثیه در کوچه نشسته است پرسید چرا اینجا نشسته ای سید گفت صاحب خانه ام جوابم کرده به نوچه هایش گفت وانت بیاورند و اثاث ها را داخل وانت ریختند و به یک خانه نوساز بردند. طیب به سید گفت شناسنامه ات را بیاور فلان محضر سپس خانه را به نامش کرد. طیب وقتی کلید خانه را می خواست به او بدهد گفت این خانه را برای خودم ساخته بودم اما می دمش به تو. تو هم از مادرت حضرت فاطمه زهرا بخواه که خانه ای در ان دنیا برایم فراهم کند.



عالی افزود: یک وقت پشت سر دستجات سینه زنی حضرت امام(ره) راه افتاد ساواک گرفتنش. گفتند تو را به این چه که پشت سر یک مرجع راه بیفتی. بگو از او پول گرفته ام پشت سرش راه افتادم. گفت مرا با سید پسر فاطمه زهرا(س) در نیندازید. برادر طیب آقا طاهر می گوید رفتم زندان ملاقات برادرم طیب گفت حکم اعدامم آمده برو پیش حاج آقا روح الله در قم بگو من به تو خیانت نکردم و دوم آنکه بعد از مرگش شما شفاعتش را بکنید. طاهر می گوید وقتی پیام طیب را به امام (ره) رساندم امام گفت می دانم که طیب به من خیانت نکرد و دوم اینکه او احتیاج به شفاعت من ندارد.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 27/8/1392 - 23:33 - 0 تشکر 672306


وی تصریح کرد: طیب حاج رضایی توبه کرد و به شهادت رسید. بزرگترهای تهرانی الان یادشان است که طیب از لاتهای تهران بود. اهل کافه و کاواره بود. اما با همه بدی هایی که داشت دو خصلت پسندیده نیز داشت. یکی اینکه با دستگاه عزاداری و سینه زنی میانه خوبی داشت. دسته های سینه زنی از نازی آباد راه می انداخت. خصلت دومش این بود که مردانگی داشت. از قول آیت الله مرعشی نجفی نقل می کنند که ایشان می گفت خدایا مرا با لوطی های تهران محشور کن. این لوطی ها عاقبت به خیر می شوند.



حجت الاسلام عالی در ادامه یادآور شد: گاهی جوانهایی که برای ازدواج پول نداشتند پیش طیب می آمدند دور می گرفت و برای آنها مثلاً ۲۰۰۰ تومان جمع می کرد برای خودش این کار را نمی کرد اما برای جوانها می کرد. می گفت این پول را بگیر ازدواج کن و بقیه اش را هم با آن کسب و کاری به پا کن.



وی در ادامه تأکید کرد: یک مرتبه ایشان با نوچه هایش از کوچه ای رد می شد دید سیدی شال سبز به کمر بسته با کمی اثاثیه در کوچه نشسته است پرسید چرا اینجا نشسته ای سید گفت صاحب خانه ام جوابم کرده به نوچه هایش گفت وانت بیاورند و اثاث ها را داخل وانت ریختند و به یک خانه نوساز بردند. طیب به سید گفت شناسنامه ات را بیاور فلان محضر سپس خانه را به نامش کرد. طیب وقتی کلید خانه را می خواست به او بدهد گفت این خانه را برای خودم ساخته بودم اما می دمش به تو. تو هم از مادرت حضرت فاطمه زهرا بخواه که خانه ای در ان دنیا برایم فراهم کند.



عالی افزود: یک وقت پشت سر دستجات سینه زنی حضرت امام(ره) راه افتاد ساواک گرفتنش. گفتند تو را به این چه که پشت سر یک مرجع راه بیفتی. بگو از او پول گرفته ام پشت سرش راه افتادم. گفت مرا با سید پسر فاطمه زهرا(س) در نیندازید. برادر طیب آقا طاهر می گوید رفتم زندان ملاقات برادرم طیب گفت حکم اعدامم آمده برو پیش حاج آقا روح الله در قم بگو من به تو خیانت نکردم و دوم آنکه بعد از مرگش شما شفاعتش را بکنید. طاهر می گوید وقتی پیام طیب را به امام (ره) رساندم امام گفت می دانم که طیب به من خیانت نکرد و دوم اینکه او احتیاج به شفاعت من ندارد.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 27/8/1392 - 23:33 - 0 تشکر 672307


وی تصریح کرد: طیب حاج رضایی توبه کرد و به شهادت رسید. بزرگترهای تهرانی الان یادشان است که طیب از لاتهای تهران بود. اهل کافه و کاواره بود. اما با همه بدی هایی که داشت دو خصلت پسندیده نیز داشت. یکی اینکه با دستگاه عزاداری و سینه زنی میانه خوبی داشت. دسته های سینه زنی از نازی آباد راه می انداخت. خصلت دومش این بود که مردانگی داشت. از قول آیت الله مرعشی نجفی نقل می کنند که ایشان می گفت خدایا مرا با لوطی های تهران محشور کن. این لوطی ها عاقبت به خیر می شوند.



حجت الاسلام عالی در ادامه یادآور شد: گاهی جوانهایی که برای ازدواج پول نداشتند پیش طیب می آمدند دور می گرفت و برای آنها مثلاً ۲۰۰۰ تومان جمع می کرد برای خودش این کار را نمی کرد اما برای جوانها می کرد. می گفت این پول را بگیر ازدواج کن و بقیه اش را هم با آن کسب و کاری به پا کن.



وی در ادامه تأکید کرد: یک مرتبه ایشان با نوچه هایش از کوچه ای رد می شد دید سیدی شال سبز به کمر بسته با کمی اثاثیه در کوچه نشسته است پرسید چرا اینجا نشسته ای سید گفت صاحب خانه ام جوابم کرده به نوچه هایش گفت وانت بیاورند و اثاث ها را داخل وانت ریختند و به یک خانه نوساز بردند. طیب به سید گفت شناسنامه ات را بیاور فلان محضر سپس خانه را به نامش کرد. طیب وقتی کلید خانه را می خواست به او بدهد گفت این خانه را برای خودم ساخته بودم اما می دمش به تو. تو هم از مادرت حضرت فاطمه زهرا بخواه که خانه ای در ان دنیا برایم فراهم کند.



عالی افزود: یک وقت پشت سر دستجات سینه زنی حضرت امام(ره) راه افتاد ساواک گرفتنش. گفتند تو را به این چه که پشت سر یک مرجع راه بیفتی. بگو از او پول گرفته ام پشت سرش راه افتادم. گفت مرا با سید پسر فاطمه زهرا(س) در نیندازید. برادر طیب آقا طاهر می گوید رفتم زندان ملاقات برادرم طیب گفت حکم اعدامم آمده برو پیش حاج آقا روح الله در قم بگو من به تو خیانت نکردم و دوم آنکه بعد از مرگش شما شفاعتش را بکنید. طاهر می گوید وقتی پیام طیب را به امام (ره) رساندم امام گفت می دانم که طیب به من خیانت نکرد و دوم اینکه او احتیاج به شفاعت من ندارد.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 27/8/1392 - 23:33 - 0 تشکر 672308


وی تصریح کرد: طیب حاج رضایی توبه کرد و به شهادت رسید. بزرگترهای تهرانی الان یادشان است که طیب از لاتهای تهران بود. اهل کافه و کاواره بود. اما با همه بدی هایی که داشت دو خصلت پسندیده نیز داشت. یکی اینکه با دستگاه عزاداری و سینه زنی میانه خوبی داشت. دسته های سینه زنی از نازی آباد راه می انداخت. خصلت دومش این بود که مردانگی داشت. از قول آیت الله مرعشی نجفی نقل می کنند که ایشان می گفت خدایا مرا با لوطی های تهران محشور کن. این لوطی ها عاقبت به خیر می شوند.



حجت الاسلام عالی در ادامه یادآور شد: گاهی جوانهایی که برای ازدواج پول نداشتند پیش طیب می آمدند دور می گرفت و برای آنها مثلاً ۲۰۰۰ تومان جمع می کرد برای خودش این کار را نمی کرد اما برای جوانها می کرد. می گفت این پول را بگیر ازدواج کن و بقیه اش را هم با آن کسب و کاری به پا کن.



وی در ادامه تأکید کرد: یک مرتبه ایشان با نوچه هایش از کوچه ای رد می شد دید سیدی شال سبز به کمر بسته با کمی اثاثیه در کوچه نشسته است پرسید چرا اینجا نشسته ای سید گفت صاحب خانه ام جوابم کرده به نوچه هایش گفت وانت بیاورند و اثاث ها را داخل وانت ریختند و به یک خانه نوساز بردند. طیب به سید گفت شناسنامه ات را بیاور فلان محضر سپس خانه را به نامش کرد. طیب وقتی کلید خانه را می خواست به او بدهد گفت این خانه را برای خودم ساخته بودم اما می دمش به تو. تو هم از مادرت حضرت فاطمه زهرا بخواه که خانه ای در ان دنیا برایم فراهم کند.



عالی افزود: یک وقت پشت سر دستجات سینه زنی حضرت امام(ره) راه افتاد ساواک گرفتنش. گفتند تو را به این چه که پشت سر یک مرجع راه بیفتی. بگو از او پول گرفته ام پشت سرش راه افتادم. گفت مرا با سید پسر فاطمه زهرا(س) در نیندازید. برادر طیب آقا طاهر می گوید رفتم زندان ملاقات برادرم طیب گفت حکم اعدامم آمده برو پیش حاج آقا روح الله در قم بگو من به تو خیانت نکردم و دوم آنکه بعد از مرگش شما شفاعتش را بکنید. طاهر می گوید وقتی پیام طیب را به امام (ره) رساندم امام گفت می دانم که طیب به من خیانت نکرد و دوم اینکه او احتیاج به شفاعت من ندارد.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

دوشنبه 27/8/1392 - 23:33 - 0 تشکر 672309


وی تصریح کرد: طیب حاج رضایی توبه کرد و به شهادت رسید. بزرگترهای تهرانی الان یادشان است که طیب از لاتهای تهران بود. اهل کافه و کاواره بود. اما با همه بدی هایی که داشت دو خصلت پسندیده نیز داشت. یکی اینکه با دستگاه عزاداری و سینه زنی میانه خوبی داشت. دسته های سینه زنی از نازی آباد راه می انداخت. خصلت دومش این بود که مردانگی داشت. از قول آیت الله مرعشی نجفی نقل می کنند که ایشان می گفت خدایا مرا با لوطی های تهران محشور کن. این لوطی ها عاقبت به خیر می شوند.



حجت الاسلام عالی در ادامه یادآور شد: گاهی جوانهایی که برای ازدواج پول نداشتند پیش طیب می آمدند دور می گرفت و برای آنها مثلاً ۲۰۰۰ تومان جمع می کرد برای خودش این کار را نمی کرد اما برای جوانها می کرد. می گفت این پول را بگیر ازدواج کن و بقیه اش را هم با آن کسب و کاری به پا کن.



وی در ادامه تأکید کرد: یک مرتبه ایشان با نوچه هایش از کوچه ای رد می شد دید سیدی شال سبز به کمر بسته با کمی اثاثیه در کوچه نشسته است پرسید چرا اینجا نشسته ای سید گفت صاحب خانه ام جوابم کرده به نوچه هایش گفت وانت بیاورند و اثاث ها را داخل وانت ریختند و به یک خانه نوساز بردند. طیب به سید گفت شناسنامه ات را بیاور فلان محضر سپس خانه را به نامش کرد. طیب وقتی کلید خانه را می خواست به او بدهد گفت این خانه را برای خودم ساخته بودم اما می دمش به تو. تو هم از مادرت حضرت فاطمه زهرا بخواه که خانه ای در ان دنیا برایم فراهم کند.



عالی افزود: یک وقت پشت سر دستجات سینه زنی حضرت امام(ره) راه افتاد ساواک گرفتنش. گفتند تو را به این چه که پشت سر یک مرجع راه بیفتی. بگو از او پول گرفته ام پشت سرش راه افتادم. گفت مرا با سید پسر فاطمه زهرا(س) در نیندازید. برادر طیب آقا طاهر می گوید رفتم زندان ملاقات برادرم طیب گفت حکم اعدامم آمده برو پیش حاج آقا روح الله در قم بگو من به تو خیانت نکردم و دوم آنکه بعد از مرگش شما شفاعتش را بکنید. طاهر می گوید وقتی پیام طیب را به امام (ره) رساندم امام گفت می دانم که طیب به من خیانت نکرد و دوم اینکه او احتیاج به شفاعت من ندارد.

خدا نکنه تا آدم نشدیم دنیا بهمون رو کنه

کربلا کربلا اللهم الرزقنا

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.