• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 897)
جمعه 24/8/1392 - 20:48 -0 تشکر 671577
چه کار کنیم گناه برایمان عادی نشود ؟

 

 
در اداره جات خورده کاری کردن، رشوه گرفتن، از زیر کار در رفتن و ... عادی نشود که یک موقع نگاه کنیم ببینیم همه جهنّمی شده ایم و گناه عادی شده است .
یکی از خطرات اساسی برای هر جامعه ای عادی شدن فساد و گناه در اون جامعه است که میتونه پایه های جامعه رو ویران کنه و جامعه را به نیستی و نابودی بکشاند .
 
 

 
 
گناه
 
بعضی از گناهانی که در اطراف خودمون مشاهده می کنیم شاید چند سال گذشته اینقدر رواج نداشت و به خاطر بعضی از عوامل  رواج پیدا کرده و انجام اون هم برای افراد عادی شده و دیگه کسی به اون به چشم گناه نگاه نمیکند.
نکته ای که اینجا قابل اهمیته اینه که چه اتفاقاتی ممکنه رخ دهد تا یک گناه در جامعه عادی شود و افراد بدون اینکه به چشم گناه به اون نگاه کنن به راحتی انجامش بدهند و هیچ کس هم دیگران را نتواند مذمت کنه که چرا داری این کار رو انجام میدی ؟
عواملی که گناه را برایمان عادی می کند ؛
 
خطر سکوت و بی‌تفاوتی در برابر گناه
یکی از عوامل، سکوت مردم است. اگر یک کسی یک خلافی می‌کند، اگر مردم بی‌تفاوت نگاهش کردند، این گناه عادی می‌شود. لازم هم نیست حرف که می‌زنیم اثر کند. ممکن است حرف هم که بزنیم، اثر نکند. اما عادی هم نباشیم. لااقل یک قیافه‌ی ... بی‌اعتنایی... چون خیلی‌ها یک کارهایی می‌کنند که می‌خواهند دل‌ها را به خودشان جذب کنند. اگر ما بی‌اعتنایی کنیم، این تمام می‌شود. لازم نیست که هر چه ما می‌گوییم، اثر کند. شما اذان که می‌گویی خود اذان ثواب دارد، گرچه کسی نماز نیاید. شما بگو: «حی علی الصلاة» اما کسی نیاید. نفس اذان و خود اذان ثواب دارد.
خود امر به معروف یک عبادت بزرگ است که تمام عبادت‌ها نسبت به امر به معروف و نهی از منکر جزء و مثل یک قطره پهلوی یک دریاست. خیلی امر به معروف ثواب دارد و معنایش هم این نیست که تا گفتیم که مثلاً این کارت غلط است، بگوید چشم! نه! ممکن است به او می‌گویی، گوش نمی‌دهد. ولی شما به آن درجه‌ی خودت رسیدی.
یکی از عوامل سکوت مردم است. اگر یک کسی یک خلافی می‌کند، مردم بی‌تفاوت نگاهش کردند، این دیگر گناه عادی می‌شود. لازم هم نیست حرف که می‌زنیم اثر کند. ممکن است حرف هم که بزنیم، اثر نکند. اما عادی هم نباشیم. لااقل یک قیافه‌ی ...
 
 
یعنی اگر یک معلم برود سر کلاس، ولو اگر بچه‌ها هم سر کلاس نباشند، آموزش و پرورش حقوق معلم را می‌دهد. اینطور نیست که چون بچه‌ها نیامده‌اند، حقوق به او ندهید. شما اگر رفتی در مسجد که نماز بخوانی و دیدی آقا و پیش‌نماز نیامده است و امام جماعت نیست، نمازت را فرادا می‌خوانی ولی ثواب جماعت داری! چون شما کار خودت را کرده‌ای. پلو می‌دهی به فقیر و بعد معلوم می‌شود که فقیر نیست. خیلی هم وضعش خوب است، قیافه‌اش، قیافه‌ی فقیر بوده است، اما از شما دفع بلا می‌شود.
 
 
حالگیری را فراموش نکنیم !
یک خلاف که دیدیم، بی‌تفاوت نباشیم. گاهی هم ممکن است رویت نشود که تنهایی بگویی، تلفنش را پیدا کن و زنگ بزن! الو! من این صحنه را از شما دیدم، از شما بدم آمد، کار شما گناه بود، خداحافظ! پنج تلفن که به او زده شود، لااقل حالش گرفته می‌شود. حالگیری خودش یک کاری است. در خیابان‌ها یک سرعت‌گیر می‌گذارند برای اینکه تاکسی‌ها، ماشین‌ها به کسی نزنند. خود این سرعت‌گیر خودش یک کاری است. چون اگر این سرعت‌گیرها نباشد آمار تصادف بیش‌تر می‌شود. سرعت‌گیر! لااقل ما می‌توانیم سرعت‌گیر بگذاریم. به او بگوییم که آقا از شما بدم آمد. یک نامه به او بنویسیم. این نامه‌ها اثر دارد. یک تلنگری می‌شود. ممکن است این اثر نکند ولی یک زمینه برای تلنگرهای بعدی می‌شود.
نهی از منکر
 
تکرار نهی از منکر، زمینه تأثیرگذاری و ترک گناه
ببینید یک چوب سفت را شما ده تا تبر می‌زنی، تبر یازدهم می‌شکند. اما آن ده تا تبر هم بی‌اثر نبودند. اگر این ده‌تا تبر به چوب نمی‌خورد، تبر یازدهم اثر نمی‌کرد. شما بگو گوش نمی‌دهد، دومی هم گوش نمی‌دهد، پنجمی را گوش نمی‌دهد، 27 نفر اگر گفتند و گوش نداد، نفر 28 گوش می‌دهد. پس این 27 نفر هم شریک هستند. چون اگر آن زمینه به وجود نیامد، به هر حال گچ و خاک که می‌کنند خانه را، گچ و خاک سفیدکاری نیست، اما این زمینه‌ای است که گچ روی آن بچسبد. چون روی آجر را نمی‌شود سفید کرد. روی آجر گچ و خاک می‌مالند و بعد این گچ و خاک زمینه می‌شود که دیوار را سفید کنند.
حرف‌هایی که ما می‌زنیم، لازم نیست فوری اثر کند، اصلاً ممکن است بعداً اثر کند.
 
تماشای گناه، گناه را عادی می‌کند
(قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ: به مردان با ایمان بگو: دیده [از نامحرم] فرو نهند و پاکدامنی خود را حفظ کنند، که این برای آنها پاکیزه‌تر است. همانا خدا به آنچه می‌کنند آگاه است)(1)
یکی از مهمترین عوامل عادی شدن گناه نگاه به گناه است به همین خاطر است که در آیات و روایت اسلامی مکرر به ما دستور داده شده تا نگاه خودمون رو مدیریت کنیم و به اصطلاح به ما این مفهوم رو منتقل کرده اند که (به چشمانت بیاموز که هر کس  ارزش دیدن ندارد)
نگاه به گناه، گناه است و لذا اگر هم کسی شراب نمی‌خورد، حق ندارد سر سفره‌ی شراب بنشیند، ولو شما نخوری! در جلسه‌ای که آیات خدا مورد استهزاء می‌شود، نشستنش گناه است. باید بلند شوی و بروی!
بعضی از  نگاه ها یا گناه است و یا مقدمه ای برای ایجاد گناه است.
 
نقش گناه بزرگان در عادی شدن گناه
یَا نِسَاء النَّبِیِّ مَن یَأْتِ مِنکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرًا: ای همسران پیامبر! هر کس از شما مبادرت به کار زشت آشکاری کند، عذابش دو چندان خواهد بود و این بر خداوند آسان است)(2)
حالا این بزرگترها میخواهند پدر و مادر باشند و یا مسئول باشند اگر اشتباهی انجام بدهند چون نقش الگو در جامعه رو دارن باعث میشه که این اشتباه در جامعه عادی بشه و افراد نیز به تبع اونها به راحتی مرتکب اون اشتباه بشوند و چون نقش این افراد در جامعه مهمه در نتیجه اگر مرتکب اشتباهی هم بشوند مجازاتشون باید با بقیه فرق کنه به همین خاطره که خداوند به همسران پیامبر که از موقعیت خوبی در جامعه برخوردار بودند میفرماید که اگر مرتکب اشتباهی بشوید چون این اشتباه شما با اشتباه افراد عادی فرق می کنه در نتیجه مجازاتت شما هم با بقیه فرق می کنه.
نگاه به گناه، گناه است و لذا اگر هم کسی شراب نمی‌خورد، حق ندارد سر سفره‌ی شراب بنشیند، ولو شما نخوری! در جلسه‌ای که آیات خدا مورد استهزاء می‌شود، نشستنش گناه است. باید بلند شوی و بروی! بعضی از نگاه ها یا گناه است و یا مقدمه ای برای ایجاد گناه است
خطر شیوع گناه در جامعه اسلامی
بعضی کارها خود کار گناه است. بعضی کارها دوست داشتنش هم گناه است. مثلاً می‌گوید: «یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا» (نور/19)
قرآن می‌گوید همین که دوست داری که این فساد فلانی را، فلانی هم بفهمد، همین که دوست داری که این گناه این را دیگران هم بفهمند، دوست داشتنش هم عذاب الیم دارد. خیلی مهم است.
مثلاً کسی دوست داشته باشد شراب بخورد، گناه نیست. نمی‌خورد ولی دوست دارد بخورد، ولی خوب بخاطر خدا نمی‌خورد. دوست دارد فحش بدهد ولی نمی‌دهد. روی دوستی گناه نیست. اما آبروی مردم را کسی بریزد، حتی اگر آبروی مردم را نریزی، ولی دوست داشته باشی که آبرویش ریخته شود، دوست داشتنش هم گناه است. «یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ» «یُحِبُّونَ» یعنی محبت دارد، «أَنْ تَشیعَ» شایعه! یعنی خوشش می‌آید از اینکه یک عیب یک مسلمانی لو برود. شما لو نمی‌دهی، ولی دوست داری لو رفتن را! همینکه لو رفتن را دوست داری، گناه است.
 
گناه
 
تکرار گناه ؛ گناه را عادی می کند
(وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَی مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یَعْلَمُونَ: و کسانی که چون کار زشتی کردند یا بر خود ستم نمودند خدا را یاد کنند و برای گناهان خویش آمرزش طلبند، و جز خدا چه کسی است که گناهان را بیامرزد؟ و دانسته بر خلاف‌هایی که کرده‌اند پافشاری نکنند)(3)
یکی از عوامل مهم عادی شدن گناه تکرار گناهه ,قران کریم وقتی صفات بندگان خوب خداوند رو بیان می کنه میفرماید یکی از صفات ممتاز این بندگان اینه که اشتباهات خودشونه رو تکرار نمی کنن چون این تکرار اشتباه باعث عادی شدن اشتباهات در جامعه میشه. بعضی از افراد وقتی بهشون می گی چرا این گناه رو انجام میدی میگن بابا یه بار که به جایی بر نمیخوره غافل از اینکه همین یکبارها کار رو به جایی میرسونه که گناه رو برای فرد عادی می کنه.
 
دوری از نماز گناه را عادی می کند
وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّـیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَی لِلذَّاکِرِینَ: و در دو طرف روز و اوایل شب نماز را برپا دار، که نیکی‌ها بدی‌ها را از بین می‌برد. این تذکری برای پند گیرندگان است)(5)
اگر آدم گناه که کرد، سریع برود در پیشگاه خداوند بایستد و نماز بخواند به خاطر این نماز خدا گناهان قبل از نمازت را می‌بخشد. اما یک کسی گناه کرد و کاری هم به نماز نداشت مثل کسی که مرتب دستش چرک شود، زیر شیر هم نمی‌گیرد. مرتب کثیف، کثیف، کثیف و این صابون نمی‌زند . جدا شدن از نماز، گناه رو برای انسان عادی می کند.
در یک گناه سه نفر با هم شریک هستند. 1- آن کسی که مباشر است و مستقیمگناه می‌کند. 2- آن کسی که این گنهکار را ساپورتش می‌کند و کمک به او می‌رساند. 3- آن کسی که می‌بیند و راضی می‌شود. این سه مورد در گناه شریک هستند. کسی که گناه را انجام می‌دهد. کسی که او را کمکش می‌کند. کسی که از این حرکت راضی است. نباید راضی باشیم
 
 
نماز صابون است. قرآن می‌گوید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» کارهای خوب کارهای بد را می‌پوشاند. جدا شدن از نماز، انسان را فاسد می‌کند.
 
 
پشتیبانی از گنهکار!
پشتیبانی از گنهکار این هم گناه را عادی می‌کند. یعنی گنهکار می‌داند که اگر گناه بکند، عقبه دارد، افرادی هستند که حمایتش می‌کنند. یعنی گنهکار احساس می‌کند که پشتش به جای گرمی است. پشتیبانی از گنهکار! «وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذینَ ظَلَمُوا» (هود/113) قرآن می‌گوید پشتیبان گنهکار نباشید. تکیه‌گاه به گنهکار ندهید. «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدا» (کهف/51)
در یک گناه سه نفر با هم شریک هستند. 1- آن کسی که مباشر است و مستقیم گناه می‌کند. 2- آن کسی که این گنهکار را ساپورتش می‌کند و کمک به او می‌رساند. 3- آن کسی که می‌بیند و راضی می‌شود. این سه مورد در گناه شریک هستند. کسی که گناه را انجام می‌دهد. کسی که او را کمکش می‌کند. کسی که از این حرکت راضی است. نباید راضی باشیم.
 
نتیجه گیری :
خدایا در مقابل همه‌ی این وسوسه‌ها و فیلم‌ها و رفیق‌ها و در مقابل همه‌ی اینها خدایا ایمانی به ما بده که آن ایمان و تقوا در مقابل گناه ما را بیمه کند. خودت وقت گناه دست ما را بگیر. گذشته‌ی ما را ببخش و بیامرز.
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
 

 
منابع :
وبلاگ حافظان نور
بیانات حجت الاسلام قرائتی

جمعه 24/8/1392 - 20:47 - 0 تشکر 671576

فکر لامپ مرد انسان تفکر

چگونگی و دلیل و مدت زمان جلوگیری از فکر گناه از نظر فقهی و اخلاقی

1- برخی از نیت های سوءفاسد و شر، صددرصد گناه است و عذاب دارند و منشأ تباهی و فساد انسان، اخلاق و اعمال وی می شوند مثل شریک به خدا، انکار ضروریات دین (مثل نماز، توحید، نبوت، معاد و...) شکی نیست که این گونه نیات معصیت بوده و صاحبان آنها مؤاخذه خواهندشد براساس آیات و روایات فراوانی که دراین باره ذکر شده است.

2- برخی از نیت ها سوء و شر هستند که از نظر زشتی به حد و اندازه نیت های قلبی نیستند مثل کسی که قصد کند روزه ماه رمضان را عمدا بخورد و بدون عذر افطار نماید، و یا قصد نماید، نماز نخواند یا قصد کند شراب بخورد یا قصد زنا نماید این هم میان علما بحث است، برخی این گونه نیات را معصیت وگناه دانسته ولی می گویند خداوند صاحب این گونه نیات را عذاب خواهدکرد.

بعضی نیز معتقدند که گرچه این گونه نیات گناه و معصیت است ولی عذابی ندارد و مؤمنان در این موارد مورد عفو خداوند قرار میگیرند در روایت آمده است که «نیت المعصیه العزم علیها معصیه یغفرهاالله للمؤمنین» نیت گناه و تصمیم بر ارتکاب آنگناه و معصیت است ولی خداوند مؤمنان را دراین باره می بخشد.

البته باید توجه داشت فرق است بین این که فکری و نیتی گناه است با این که خداوند آن را مورد عفو قرار می دهد، در این حدیث به صراحت فرمود نیت گناه گناه است.

جمع بین روایاتی که قصد گناه را گناه می دانند و روایاتی که آن را گناه نمی دانند چنین است که: اولا وقتی آیات و روایات زیادی دلالت کند که قصد گناه، گناه است اگر یک یا چند روایت یه اجمال بر خلاف آن وارد شده باشد، باید با بیان وجوهی این گونه احادیث را از اجمال بیرون آورد. ثانیا اگر دقت لازم و دقیق در این دسته روایات شود، معلوم می گردد که در این روایات نیز قصد گناه معصیت شمرده شده اما مورد عفو قرار گرفته و ثبت نمی شود

نکته دیگر مؤمن همواره باید سعی کند خود را از آلودگی باز دارد و حرمت حریم قلب و دل را محترم بشمارد و از ورود سارقان حریم شکن به داخل حرم الهی جلوگیری نماید (قلب المؤمن عرش الله الاعظم) تا بتواند آن را در معرض نسیم رحمت و تجلی نور الهی قرار دهد تا در دنیا و آخرت سعادتمند شود.و این مطلب را نیز توجه داشته باشد اگر چه فکر گناه و معصیت مورد آمرزش الهی واقع می شود اما در بسیاری از مواقع فکر گناه و معصیت ناخودآگاه انسان را به عمل می کشاند و فقط در مرحله فکر باقی نمی ماند پس انسان در هر حال باید سعی کند که فکر گناه را در ساحت ذهن و قلب و دل خود راه ندهد که براساس یک اصل فلسفی «اول الفکر آخر العمل» در هر کاری اول فکر و اندیشه است و به دنبال آن عمل، کشاورز وقتی می خواهد درختی بکارد اول به فکر میوه آن است و بعد درخت را کشت می نماید در سایر امور زندگی هم انسان بدون فکر و اندیشه نمی تواند کاری را انجام دهد.

3- جمع بین روایاتی که قصد گناه را گناه می دانند و روایاتی که آن را گناه نمی دانند چنین است که: اولا وقتی آیات و روایات زیادی دلالت کند که قصد گناه، گناه است اگر یک یا چند روایت یه اجمال بر خلاف آن وارد شده باشد، باید با بیان وجوهی این گونه احادیث را از اجمال بیرون آورد. ثانیا اگر دقت لازم و دقیق در این دسته روایات شود، معلوم می گردد که در این روایات نیز قصد گناه معصیت شمرده شده اما مورد عفو قرار گرفته و ثبت نمی شود مثل دو حدیث زیر:

4- اگر انسان به دل بگذراند که گناهی بکند اما وقتی که به جا نیاورد قصد گناه را می آمرزیم.(1)

روایات عفو مربوط به مواردی است که کسی قصد گناه دارد و هیچ حرکتی برای انجام آن نداشته باشد ولی اگر حرکت کرد برای انجام آن و او موفق به انجام آن نشد، در این صورت گناه کار است

5- عبدالله بن موسی بن جعفر(ع) از پدر بزرگوارش پرسید: آیا دو فرشته ای که خداوند بر هر انسانی گماشته هنگامی که فردی اراده گناه یا عمل صالحی بکند آنها را از اراده و قصد انسان با خبر می گرداند؟ امام فرمودند: آیا بوی مدفوع با بوی عطر یکی است؟ گفتم: نه فرمود: به راستی وقتی بنده ای قصد کار خوب می کند نفس او خوشبو می شود و از نفسش عطر بیرون می آید و زمانی که قصد گناه کند از نفسش بوی بد و گند درآید و چون آن کار را بکند زبانش قلم آن فرشته می شود و با آب دهان آن گناهکار، کار را برای او ثبت می کند. (2)

جمع بین این دسته از روایات چنین است که:

الف) روایاتی که می گوید خداوند نیت گناهی را که به عمل منتهی نشده می بخشد، ناظر به مواردی است که شخصی ضرورت گناهی در دلش خطور می کند و میل به آن کند لیکن به سبب حیا و تقوای درونی یا عامل دیگر منصرف شود در این صورت اگر چه قصد گناه، گناه است اما به گواهی روایات موردعفو قرار گرفته و در واقع ترک اراده گناه کفاره نیت گناه او شده است.

ب) روایاتی که می گوید: قصد گناه و انجام آن هر دو گناه است روایات عفو می گوید: کسی که قصد گناهی کرده گناه فعل و انجام معصیت در نامه او ثبت نمی شود نه گناه نیت او.

ج) روایات عفو مربوط به مواردی است که کسی قصد گناه دارد و هیچ حرکتی برای انجام آن نداشته باشد ولی اگر حرکت کرد برای انجام آن و او موفق به انجام آن نشد، در این صورت گناه کار است.

سوءظن حسد، بخل وسایر رذایل اخلاقی انسان را از درون متلاشی می کند و بالعکس خوش گمانی، ایثار، مهربانی به انسان آرامش درونی می دهد

فکر گناه از نظر اخلاقی و روانشناسی

یکی از اصول مهم اخلاقی این است که اگر انسان نیت و فکر و قصد و اراده خوب و عفیف داشته باشد اعمال و رفتار خوب نیز خواهد داشت و اگر نیت و فکر آلوده داشته باشد به پیروی از آن رفتارش نیز فاسد و تباه خواهد شد انسان اگر می خواهد خوب باشد و خوب باقی بماند باید خوب بیندیشد زیرا اگر به گناه اندیشه کند در پرتگاه ارتکاب گناه قدم می زند چنین فردی از سقوط ایمن نیست بنابر این اندیشه در گناه اگر چه آتش شعله ور نیست تا خرمن وجود انسان را بسوزاند ولی دود و دمی دارد که درون انسان را سیاه و تیره می سازد خیال و فکر بد باطن را ظلمانی و تاریک می کند و فکر و خیال خوب باطن را نورانی می نماید بنابر این براساس ارزشهای اخلاقی اسلام نیت همان عمل است و عمل نیت، و بین این دو اتحاد وجود دارد و جدایی نیست یعنی نمی شود بین نیت و عمل جدایی انداخت لذا براساس جهان بینی نظری و ارزشهای اخلاقی، ای برادر تو همان اندیشه ای و براساس حکمت عملی، ای برادر تو همان عمل همتی.

روانشناسان نیز می گویند فکر بد انسان را مضطرب و ناآرام می سازد و فکر خوب به انسان آرامش، امید و انگیزه و حرکت می دهد.

سوءظن حسد، بخل وسایر رذایل اخلاقی انسان را از درون متلاشی می کند و بالعکس خوش گمانی، ایثار، مهربانی به انسان آرامش درونی می دهد.

آرامش

از مباحث گذشته چنین فهمیده شد که نیت خوب ولو به مرحله عمل نرسد یک ثواب برای آن فرد نوشته می شود و اگر به مرحله عمل برسد ثواب مضاعف می شود.

نیت بد هم به این ترتیب است که برای آن یک جزاء و اگر به مرحله عمل برسد مجازات دیگری برای آن است، امام سجاد(ع) می فرماید: خدایا آن کسی که نیت گناه کند استحقاق عذاب همه گناه کاران را دارد منتهی لطف تو نمی گذارد که عذاب شود.

سؤال این است که آیا صرف نیت، بدون عمل با نیت همراه با عمل در اجر مساوی هستند یا خیر؟

در بعضی موارد در ظاهر احکام شرعی آمده است که بین نیت و عمل در اجر رابطه تساوی برقرار است، مثل این که فردی برای نماز جماعت حرکت کند ولی به جماعت نرسد این فرد اجر کسی را دارد که جماعت را ادراک کرده است.

آیا این تساوی اجر فقط در نیت ها است یا هم در نیت و هم در اعمال است؟

جواب این است که ظاهرا بین آن دو تساوی نباشد.

پیامبر(ص) فرمود: «نیه المؤمن خیر من عمله و نیه الکافر شر من عمله و کل یعمل علی نیته »(3) نیت مؤمن برتر و بهتر از عمل اوست و نیت کافر بدتر از عمل اوست و هر کس براساس نیتش کار می کند این که فرمود اصلا نیت عمل است اشاره به اتحاد این دو دارد، تفسیر این حدیث چنین به نظر می رسد که چون نیت نسبت به عمل رتبه علّی و مقام روحی و باطنی دارد، عمل به منزله معلول و بدن اوست و چون فعل خیر مؤمن معلول نیت خیر اوست که در رتبه مقدم بر فعل خیر است و چون عمل شر کافر معلول نیت شر اوست، پس آن نیت در رتبه به حسب شر بودن فوق عمل شر است.

این به این معنی نیست که چون انسان به عمل هم تن داده است پاداش و کیفر عمل عامل برابر است با کسی که نیت کرد و عمل نکرد؟

ملاک فضیلت در قیامت هم به نیت ها است، امام صادق(ع) فرمودند: خداوند روز قیامت مردم را براساس نیت؟ آنها محشور می کند. (4)

مطلب دیگر این که دایره نیت نامحدود است ولی دایره عمل محدود می باشد لذا ابدیت بهشتیان و اهل جهنم نیز به سبب نیت آنها است.

 نتیجه گیری

در چند قدمی آرامش....

با توجه به آیات قرآن و روایات درباره فکر و نیت گناه نتیجه می گیریم که:

1- این که در اذهان عامه مردم این گونه تلقین و تفهیم شده که فکر و نیتگناه، گناه نیست یک برداشت سطحی و بدون اسناد علمی و روش تحقیقی است.

2- این که در برخی روایات نیت و قصد گناه را گناه نمی داند و روایاتی که آن راگناه می داند، باید به طور دقیق با مراجعه به کتب تفسیری و فقهی، کلامی و عرفانی بین این گونه روایات به تبیین و تفسیر آن روایات پرداخته شود.

3- مطلب دیگر این که اگر در برخی از احکام فکر گناه، گناه نیست و همین امر در کلام و عرفان گناه است این امر ناشی از این است که هر یک از جهت و نگاه خاص به مسئله پرداختند، (حسنات الابرار سیئات المقربین) ممکن است امری برای فردی خوب و حسنه باشد و همین امر برای مقامات مقربین و اهل قرب الهیگناه باشد.

4- از نگاه و منظر قرآن و روایات نیت گناه، گناه است و این که در برخی روایات فرمود: نیت گناه را ملائکه نمی نویسند یا مورد عفو الهی قرار می گیرد و خداوند می بخشد یا این که اگر به مرحله عمل نرسد گناه نیست مطلب دیگر است در همه این روایات نیت و قصد گناه را گناه می داند اما اگر به مرحله عمل نرسد شامل فضل و رحمت و بخشش خدا قرار می گیرد این مطلب دیگری است.

پی نوشت ها :

1- بحارالانوار، ج 66، ص 39

2- محجه البیضاء، ج 5، ص 47

3- اصول کافی، ج 4، ص 261

4- همان، ج 2، ترجمه ایمان و کفر، ص 6

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

جمعه 24/8/1392 - 20:49 - 0 تشکر 671581

گناه سبک شمردن گناه

بزرگترین  گناه


برای هیچ كدام از یاران رسول خدا (ص) باوركردنی نبود كه ظرف چند دقیقه یك تل بزرگ از خار و هیزم و خاشاك فراهم شود؛ آن هم در این بیابان كویری و لم یزرع. آن روز رسول خدا (ص) با عده‌ای از یاران در بیابانی كویری فرود آمدند. هنگام صرف غذا فرارسیده بود. پیامبر (ص) به اصحاب فرمودند كه هركدام به سمتی روانه شوند و قدری هیزم برای تهیه‌ی آتش و پختن غذا تهیه كنند.

یاران گفتند: یا رسول الله؛ در این بیابان كه هیزمی یافت نمی‌شود.

پیامبر (ص) فرمودند: درعین حال هركدام به اندازه‌ی توان خود تلاش كنید و هرآنچه می‌توانید هیزم فراهم آورید.

اصحاب پیامبر (ص) در اجرای فرمان آن حضرت تلاش كردند و ساعتی بعد یك تل بزرگ از هیزم و خار و خاشاك جهت تهیه آتش و پختن غذا فراهم شد.

دراین هنگام رسول خدا (ص) خطاب به یاران فرمودند: «گناهان كوچك هم مثل همین هیزم‌های كوچك است، ابتدا به نظر نمی‌آیند؛ ولی هرچیزی جوینده و تعقیب كننده‌ای دارد، همان طور كه جستید و تعقیب كردید، این قدر هیزم جمع شد، گناهان شما هم جمع و احصاء می‌شوند و یك روز می‌بینید از گناهان خود كه به چشم نمی‌آمدند، انبوه عظیمی جمع شده است».1

علاوه بر روایاتی كه از ناحیه‌‌ی معصومین (ع) صادر شده و در متون روایی دیده می‌شوند، گاه به توصیه‌هایی از سوی آن بزرگواران بر می‌خوریم كه به خواصی از یاران خود فرموده‌اند.

بدون شك شخصیت و منزلت مخاطب در این توصیه‌ها موضوعیتی مخصوص داشته است، چنان كه رسول‌ خدا(ص) برای این توصیه‌ها شخصیتی چون امیرمؤمنان (ع) را بر می‌گزینند جز امام علی (ع) برای این توصیه‌ها یارانی چون ابوذر و كمیل و امام كاظم (ع) شخصی چون هشام بن حكم را نشانه می‌گیرند.

هشام بن حكم یكی از شاگردان خاص امام صادق (ع) است كه صاحب ده‌ها تألیف است و مأموریت‌های علمی خاصی از سوی امام صادق (ع) به او محول می‌شده و مناظراتی به نام وی ثبت شده است. این شاگرد محبوب، مورد توجه امام كاظم (ع) نیز بوده و در تداوم مكتب علمی امام صادق (ع) از سوی امام كاظم (ع) در تیررس توجه آن امام هم بوده است.

توصیه‌های خاصی از سوی امام كاظم (ع) به هشام بن حكم ثبت شده كه صاحب كتاب شریف تحف العقول آن را در مبحث روایات صادره از سوی امام هفتم (ع) آورده است.

این سلسله توصیه‌ها كه از برتری و فضیلت عقل شروع شده، مشتمل بر یك دستورالعمل كامل و جامع زندگی است و حدود هشتاد مرتبه با واژه «یا‌هشام!» شروع می‌گردد. ازجمله توصیه‌های آن حضرت به هشام آن است كه

«ای‌هشام!... به راستی گناهان خرد و كوچك دام‌های شیطان هستند. او این گناهان را نزد شما حقیر و خرد جلوه می‌دهد تا زمانی كه این گناهان فراهم می‌شوند و شما را در برمی گیرند...».2

این توصیه‌ی امام كاظم (ع) كه دقیقاً با توصیه‌ی رسول خدا (ص) به یاران منطبق و همسو می‌باشد، ضرورت توجه به گناه را از چند زاویه كه در روایات صریحاً یا ضمناً به آن‌ها اشاره شده، گوشزد می‌كند.

اساس سفارش امام كاظم (ع) بر این نكته استوار است كه گاه شخص با تعیین حدود و مرزهایی برای گناهان و قالب بندی‌های ضمنی، برخی گناهان را كوچك قلمداد كرده، ارتكاب آن‌ها را عادی می‌داند؛ غافل از این كه با هر بار ارتكاب اینگناهان به ظاهر كوچك، تار و پود دام شیطان را بر جسم و جان خود محكم‌تر كرده، روزنه‌های رستگاری و نجات را بر خود می‌بندد.


حضرت علی علیه السلام فرمودند:  «بدترین گناه آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمارد»


هشدار امام كاظم (ع) بر این اصل اساسی استوار است كه اگرچه گناهان در نزد پروردگار مراتبی و شدت و ضعفی از لحاظ قبح و زشتی دارند؛ اما این شدت و ضعف، نوعی فرجه و فرصت از سوی پروردگار برای توبه و انابه‌ی بنده می‌باشد؛ نه این كه چنین فرصت‌ها و درجه بندی‌ها جواز شخص به ارتكاب گناه تلقی گردد، اعم از گناهانی كه اصطلاحاً گناه صغیره عنوان گرفته‌اند و یا گناهانی كه به عنوان گناه كبیره شناخته می‌شوند.

گناه سبک شمردن گناه

از منظر آیات، روایات و ارتباط بنده با پروردگار، گناه، نوعی ورود و تجاوز به حدود الهی و حریم پروردگار است، و این نكته بین همه‌ی گناهان اعم از كوچك و بزرگ مشترك است‌؛ به عبارت دیگر اولیای الهی به كوچكی و بزرگی گناهنمی‌نگرند، بلكه به كسی می‌نگرند كه با ارتكاب گناه، با فرامین او مخالفت شده است، چنان كه به عزیر پیامبر وحی شد كه ای عزیر! گاه كه به گناهمی‌افتی به كوچكی گناه نگاه مكن، بلكه به كسی نگاه كن كه نافرمانی‌اش می‌كنی [یعنی به خدای متعال].3

براساس آنچه گفته شد، گناه را اعم از گناهان كبیره و صغیره، نبایستی خرد و كوچك شمرد. این نكته در روایاتی از امیر مومنان (ع) تاكید شده است. آن حضرت فرمودند:  «بدترین گناه آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمارد».4

نیز فرمودند: «گناه كم را كوچك نشمارید؛ زیرا گناهان كوچك به حساب شما نوشته می‌شوند و بر اثر تكرار به گناه بزرگ تبدیل می‌گردند».

همچنین آن بزرگوار فرمودند: «[كیفر] سبك شمردن گناه بیش از [كیفر] ارتكاب آن است».

نهی از سبك و حقیر شمردن گناهان بی‌تردید مبتنی بر پیامدهایی است كه چنین نگرشی به دنبال دارد. برخی از این پیامدها عبارتند از:

الف: سبك شمردن گناه، نوعی خط‌كشی و مرزبندی گناهان از سوی بنده به حساب می‌آید. در حالی كه گناه، حریم الهی است. این مرزبندی تنها از سوی ذات پروردگار سزاست و وظیفه‌ی بنده حفظ این حریم است، نه مرزبندی و تعیین حریم.


ب: سبك شمردن گناه، اعم از گناهان كوچك و بزرگ، موجب خسارت و گستاخی در برابر فرامین و نواهی خداست. چه بسیار گستاخی‌ها كه شخص به دلیل سبك و بی‌اهمیت شمردن گناهان صورت می‌دهد! خاكریزهای نفس به مرور زمان و بر اثر ارتكاب گناهان كوچك و یا بی‌اهمیت شمردن گناهان فرو می‌ریزند، تا جایی كه شخص هیچ حریم و قرقگاهی را بر نمی‌تابد. این روایت از امیرمؤمنان(ع) هشداری در این زمینه است:

«از گناهان كوچك دوری كنید؛ زیرا گناهان كوچك، انسان را به ارتكاب گناهان بزرگ وادار می‌كنند».5


گناه را سبك نشماریم، چه گناه كبیره و چه صغیره. در بیابانی لم‌یزرع می‌توان انبوهی از خار و خاشاك و هیزم جمع‌ آوری كرد، كسانی كه عمری را با ارتكاب گناهان ریز و درشت زندگی كرده‌اند، خود انبار گناه شده‌اند و به راستی راه توبه تا چه زمانی باز است؟

سبک شمردن گناه


ج: سبك شمردن گناه و اصرار بر گناهان كوچك و به ظاهر كم اهمیت، به مرور زمان قبح گناه را در قلب شخص از بین می‌برد و این پیامد سرآغاز فاجعه‌ای است كه شخص را تا سقوط در قعر عذاب الهی بدرقه می‌كند‌؛ تا جایی كه انسان موجودیت خود را در ارتكاب گناه -كه از این لحظه به بعد هیچ زشتی و پلیدی برایش ندارند- می‌بیند از این بدتر در برابر كسانی كه او را امر به معروف و نهی از منكر كنند، به ارتكاب گناه مباهات می‌ورزد و آیات و روایات مربوط بهگناه را عملا به باد تمسخر می‌گیرد!


د: از دیگر پیامدهای سبك شمردن گناهان، ولو گناهان كوچك، فراموشی آن هاست؛ زیرا اصولا حافظه‌ی انسان حوادث كم‌ اهمیت را در خود ثبت نمی‌كند. گناه در ذهن شخصی كه ارتكاب گناه را بی‌اهمیت می‌داند، ثبت و بایگانی نشده، چنین شخصی اگر روزی هم موفق به توبه شود، در حافظه‌ی خود چیزی به عنوان گناه ندارد تا با اقرار به گناهانی كه مرتكب شده است، باران عفو و توبه‌پذیری خداوند را بر دامنه‌ی زندگی‌اش بباراند.

آنچه گفته شد، برخی از پیامدهای سبك شمردن گناهان و اصرار بر آن‌هاست و از همه این‌ها مهم‌تر این كه اصرار برگناه و حقیر شمردن آن‌ها به نوعی موجب استحكام تار و پود دام‌های شیطان و تلنبار شدن گناهان می‌شود، تا جایی كه این حجمگناهان قلب را سیاه كرده، قابلیت توبه و انابه را از شخص زایل می‌سازد.

گناه را سبك نشماریم، چه گناه كبیره و چه صغیره. در بیابانی لم‌یزرع می‌توان انبوهی از خار و خاشاك و هیزم جمع‌ آوری كرد، كسانی كه عمری را با ارتكاب گناهان ریز و درشت زندگی كرده‌اند، خود انبار گناه شده‌اند و به راستی راه توبه تا چه زمانی باز است؟ 6



گروه دین و اندیشه تبیان


روزنامه ی كیهان، سه شنبه، 8شهریور 1384


تنظیم: شکوری







[1] . داستان راستان، شهید مطهری، ج 1، ص 174، به نقل از وسائل‌الشیعه

[2] . تحف‌العقول، شیخ ابی محمد حرانی، ص 493

[3] . نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، محمدرضا مهدوی كنی، ص 111

[4] . همان، ص 114

[5] . جلوه‌های حكمت، ناظم زاده‌ی قمی، ص 250

[6] سبك شمردن گناه و اصرار بر گناهان كوچك و به ظاهر كم اهمیت به مرور زمان قبح گناهان را در قلب شخص ازبین می‌برد و این پیامد، انسان را تا بدانجا می‌برد كه موجودیت خود را در ارتكاب گناه می‌بیند و از آن بدتر در برابر كسانی كه او را امر به معروف و نهی از منكر می‌كنند به ارتكاب گناه مباهات هم می‌ورزد.

جمعه 24/8/1392 - 20:51 - 0 تشکر 671584

راه های دوری از گناه








اگر انسان به ارزش و مقام والای خود در بین دیگر مخلوقات توجه کند و  این که گناه این ارزش و مقام را از بین خواهد برد، حاضر نخواهد شد تا این ارزش بزرگ را برای لذت آنی و بی ارزش و زود گذر از دست بدهد.







غفلت

مهمترین منشأ گناه


مهم ترین منشأ گناه و نافرمانی خداوند غفلت و جهل انسان است. اگر شیطان بتواند کسى را از مقام خود، عظمت، علم، حکمت و لطف خداوند، نعمت های بی شمار او، مضرات و عواقب گناه و… غافل کند، او را به آسانی به وادی گناه و نا فرمانی می کشاند. همچنین جهل و نادانى به ارزش‏هاى وجودى انسان، جهل به آثار ارزنده پاک دامنى و عفت، جهل به عواقب گناه و بالاخره جهل به اوامر و نواهى الاهى باعث ارتکاب بسیاری از گناهان است.


از این رو بهترین راه برای نجات از گناه از بین بردن جهل و غفلت است.


اگر ما همواره به عظمت خدا و نعمت های بی شماری که به ما و دیگر بندگانش بخشیده است توجه داشته باشیم، در صدد شکرگزاری و جبران نعمت های او خواهیم بود، نه به دنبال عصیان و سرکشی. و اگر به علم و حکمت و لطف خداوند در قانون گذاری و حرام و حلال کردن کارها و اشیاء توجه و اطمینان داشته باشیم، درمی یابیم که هر آنچه را خداوند بر ما حلال کرده قطعا خیر و صلاح و منفعت ما در آن است و هر آنچه را خداوند بر ما حرام کرده قطعاً به ضرر ما بوده است و این جا است که هیچ گاه صلاح و منفعت خویش را رها نخواهیم کرد و به دنبال شر و ضرر نخواهیم رفت و اگر انسان به ارزش و مقام والای خود در بین دیگر مخلوقات توجه کند و  این که گناه این ارزش و مقام را از بین خواهد برد، حاضر نخواهد شد تا این ارزش بزرگ را برای لذت آنی و بی ارزش و زود گذر از دست بدهد.



خداوند متعال در قرآن کریم درباره نکوهش غیبت می‌فرماید: «و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید


راه کار عملی برای نجات افراد مبتلا به گناه


در ذیل، به برخی از راه کارهای مهم اشاره می شود:


ساعت عبادت و دعا

1, تقویت رابطه با خداوند و معصومین (علیهم السلام):


در مرحله پیش گیری از گناهان مربوط به زبان، باید توجه داشت که شخص با تقویت رابطه خود با خداوند و داشتن توسّلات به اهل بیت (علیهم السلام) به طور مستمر، می تواند زمینه های انجام گناه زبانی را از بین ببرد.


2, توجه به آثار خوب ترک گناه و آثار بد انجام گناه: با در نظر گرفتن آثار خوب ترک گناه و آثار بد انجام گناهان زبانی مانند غیبت و سخن چینی و سخن بجا، حق و خیر، می توان از زبان خود مراقبت نمود تا به گناهان مربوط به آن دچار نشد.خداوند متعال در قرآن کریم درباره نکوهش غیبت می‌فرماید: «و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید .»( حجرات، 12)


3, تقویت اراده: برای مقابله با گناهان، باید اراده قوی داشت. شخص با اراده کسی است که وقتی در مورد کاری، به خوبی تأمل کرد، تصمیم به انجام آن می گیرد و با فعالیت و ثبات قدم آن را به اجرا در می آورد.



برخى دیگر از راه هاى جلوگیرى و دورى از گناه را که بیان کرده اند عبارت است از ؛


1 . مخالفت با هواى نفس :


قرآن کریم ، علت بدبختى بلعم باعورا را پیروى از هواى نفس مى داند: «ولو شِئنا لَرَفعنـهُ بها و لـکِنّه أخلد إلى الإرض و اتّبع هوئه .. .; (اعراف ، 176) و اگر مى خواستیم ، مقام او را با این آیات [ و دانش ها ] بالا مى بردیم ; ولى او به پستى گرایید و از هواى نفس خود پیروى کرد.. .»



یاد آورى مرگ در هر روز باعث جلوگیرى از گناه مى شود . حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) مى فرماید: «نابود کننده لذت ها را زیاد یاد کنید ! پرسیدند; یا رسول الله ! نابود کننده لذت ها چیست ؟ فرمود: «مرگ »




2 . نداشتن علاقه زیاد به دنیا و ظواهر فریبنده آن ;


«فلا تغُرّنّکُم الحیوة الدّنیا.. .; (لقمان ،33) پس مبادا زندگى دنیا شما را بفریبد .»



3. دور کردن شیاطین انسى و جنى از خود;


که گاهى در لباس دوست صمیمى ، انسان را به گناه مى کشانند; پس انسان باید با دوستانى که آلوده به گناه هستند و ارتباط با آنها زمینه ساز گناه مى شود قطع ارتباط کند; چنان که خداوند از قول برخى در قیامت مى فرماید: واى بر من !کاش فلان ]شخص گمراه [ را دوست خود انتخاب نکرده بودم .» (فرقان ، 28)



4. پناه بردن و توکل بر خداوند متعال در تمام امور;


«و على اللّه فَلیَتوکّل المؤمنون ; (آل عمران ، 122) و مؤمنان باید فقط بر خدا توکل کنند .»



5 . مواظبت بر نمازهاى واجب و توجه و حضور قلب هنگام نماز;


«إنّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر; (عنکبوت ، 45) به درستى که نماز [انسان را] زشتیها و گناه باز مى دارد .»



6 . یاد آورى مرگ


یاد آورى مرگ در هر روز باعث جلوگیرى از گناه مى شود . حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) مى فرماید: «نابود کننده لذت ها را زیاد یاد کنید ! پرسیدند; یا رسول الله ! نابود کننده لذت ها چیست ؟ فرمود: «مرگ » .



فرآوری : زهرا اجلال


بخش قرآن تبیان







منابع :


سایت اسلام کوئیست


سایت پرسمان قرآن 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.