وقتی که در بیان گهربار امام (ع) دقت میکنیم به چند مطلب پیمیبریم:
اولا: سوار بر اسب چموش فقط، دقایقی برای انسان هیجان آور و لذت بخش است و در همین مدت کوتاه میشود از او سواری گرفت، زیرا در نهایت این نوع اسب انسان را به زمین زده و او را به مقصد نمیرساند، همچنین است مرکب گناه که شاید اول آن لذتی زودگذر داشته باشد، اما عاقبتی بس سخت و دردناک دارد.
ثانیا: اگر سوارکار این اسب، بتواند خودش را سریعتر از این اسب به زمین بیندازد خطر او کمتر است زیرا هر چه این اسب عصبانیتر شود، خطرش بیشتر است و ممکن است آن سوار را از مکان صاف و همسطح به مکانی ببرد که خلاص شدن از دست آن سختر شود، در مورد مرکب گناه هم همینگونه است زیرا هرچه بیشتر در منجلاب گناه انسان فرو رود خلاصی از آن سختتر میشود.
ثالثا: همانطور که خلاص شدن از دست اسب چموش سخت است و یقیناً در اثر پرت شدن از آن به انسان صدماتی میرسد اما نهایتاً، نجات از شرّ آن است، کنار گذاشتن مرکب گناه هم بسیار سخت است و به یقین باید یک سری طاوانها بدهد مثلا باید از دوستان قبلی جدا شود و شاید مدتی را به تنهائی باید بسر ببرد اما نهایت آن آسایش و آرامش خاطر است.
پس اگر چه کوچهی گناه ابتدا یا حتی در مسیر برای انسان لذتآور باشد اما این لذتها تا به پایان، انسان را همراهی نمیکنند و به یقین کوچهی گناه بن بست است.
پاورقی :
1- نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 57.