به نام انكه ما را اغازي وشروعي قرار داد واغاز هر كار با نام اوست كه معنا پيدا ميكند
دنيا با همه سختيها و خوشيهايش خواهد گذشت و ما كاروانيان اين قافله هستيم به گذشته كه خوب مي نگريم ميبينيم كه چه باسرعت روزها وشبها سپري شد و سر خوشيهاي كودكانه جاي خود را به ارزوهاي نوجواني داد واين ارزوها را عمري دراز نبود كه جواني ما را از ان خواب نوشين بيرون اورد سنگيني اين جهان چنان ما را تكان داد كه ما خواستيم به دوران كودكي بر گرديم وان پاكيها را دوباره بيابيم اما افسوس كه راه بر گشتي نيست اين دو روزه عمر هم خواهد گذشت بسان گذشتن گذشته هاي خود كه اگر ز ما بپرسند عمرت چگونه گذشت گوييم چون گذر ابرها شيطان ما را وعده داد به اينده اما مگر اينده امروز ديروز نيست مگر اينده مي تواند ما را تغيير دهد مگر نه اين است كه قدرت جواني ما رو بزوال مي نهد و و رزايل در ما ملكه مي گردند وبر ما حكومت ميكنند پس چه نيكوست اي دوست اين دو روزه عمر را دريابيم و خود را به ان بسپاريم كه گذشته ما را مي داند انجا كه ما نمي دانيم واينده ما را مي داند انچه ما نمي شناسيم وخود را مهياي سفر كنيم سفري كه ما توشه انرا نمي دانيم پس از اهلش رهنمايي بخواهيم و توشه ان سفر را مهيا كنيم از كسانيكه راه را مي دانند اطاعت كنيم و خود را به خدا بسپاريم كه اوست ياريكننده اگاه وتوانا