• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 8492

پرسش

سلام.
دلایل (از قرآن وحدیث )اهل تسنن و اهل تشیع برای جانشینی به تربیت ابوبكر و عمر(برای اهل تسنن) و علی (برای اهل تشیع) بعد از پیامبر چیست؟

پاسخ

برادر بزرگوار!

در این اینجا به مطالب مطرح شده توسط جنابعالی بصورت فشرده پاسخ خواهیم داد و سپس كتبی را در این رابطه جهت مطالعه و تحقیق معرفی خواهیم كرد.
الف) واقع مطلب آن است كه دلائلی كه اهل سنت برای حقانیت خویش بیان می كنند با آنچه در واقع علت وجودی مذهب آنان می باشد، متفاوت است.
آنچه آنان می گویند این است كه از یك سو، پیامبر(ص) كسی را به جانشینی خود انتخاب نكرد، و از سوی دیگر، اهل حل و عقد پس از رحلت نبی اكرم(ع) در مدینه دور هم جمع شدند و بر خلافت ابوبكر اتفاق كردند؛ اگر اهل حل و عقد ـ یا اهل حل و عقد مدینه! ـ بر امری اتفاق كنند، آن امر حكم الهی و واجب الإتباع می شود.
ما این دلیل را در هر سه جهت آن مخدوش می دانیم:
1) ما معتقدیم كه پیامبر(ص) به كرات، و به طور خاص در واقعه غدیر خم، علی(ع) را به جانشینی خود منصوب كرد. و جمله "من كنت مولاه فهذا علی مولاه" ـ آن هم پس از آن كه در پی آن، همگان خود را موظف به بیعت با او دانستند ـ قابل حمل بر امری جز نصب بر خلافت نیست.
2) اولا، اهل حل و عقد، مگر منحصر به اهل حل و عقد مدینه است؟ و ثانیا مگر اهل حل و عقد مدینه بر خلافت ابوبكر اتفاق كردند؟ پس اصحاب گرانقدری چون سلمان و ابوذر و بسیاری دیگر كه در منزل فاطمه(س)، به مخالفت با خلافت ابوبكر، تحصن كردند، از اهل حل و عقد، آن هم اهل حل و عقد مدینه نبودند؟
3) چه دلیلی بر آن هست كه اتفاق اهل حل و عقد حتما حكم خدا و حجت الهی محسوب شود؟

در نقطه مقابل شیعه در تبیین مبنا و مذهب خود به طور خاص دو مدعای اصیل دارد:
1ـ مدعای اول تشیع مرجعیت علمی اهلبیت پیامبر(ص) است كه با احادیث متعدد نبوی قابل اثبات می باشد:
آیه تطهیر) آیه شریفه «إنَّمَا یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطهِّرَكُمْ تَطهِیرًا» (الاحزاب/33) به استناد احادیث شیعه و سنی این آیه در شأن اهل بیت پیامبر نازل شده است.

حدیث ثقلین) قال النَّبیّ(ص): «یَا أیُّهَا النَّاسُ إنِّی تَاركٌ فِیكُمُ مَا إنْ أخَذتُمْ بهِ لَنْ تَضِلُّوا: كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِی أهْلَ بَیْتِی.» (كنز العمال1/44- مسند احمد5/17،26،...- مستدرك حاكم 3/109 و148، با اندكی تفاوت در نقل)

حدیث سفینه) قال النَّبیّ(ص): «ألاَ إنَّ مَثلَ أهْل بَیْتِی فِیكُمْ مِثلُ سَفِینَةِ نُوح مَنْ رَكِبَهَا نَجَی وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرقَ.» (مستدرك حاكم3/151)- اینها و دهها روایت دیگر- و بعضی در مقام تفسیر آیات الهی- همگی دلیل بر آنند كه اهل بیت پیامبر(ص) حجت بشر در شناخت اسلام بوده، و آنها در بیان دین معصوم از خطا می باشند.

مذهب تشیع با اعتقاد به مقام اهل بیت پیامبر اكرم(ص) از ویژگی منحصر به فردی برخوردار است. و آن این كه مذهب تشیع تنها مذهبی است كه، با اعتقاد به ولایت و هدایتگری ائمه اطهار(ع)- از طریق تبیین احكام اسلامی و تطبیق مستمر آن با زمان و مكان، و همچنین با ارائه نمونه یك انسان كامل در هر زمان- رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق، برای همیشه، محفوظ نگهداشته، و به طور پیوسته ولایت الهی را زنده و پابرجا می داند. فقدان این اعتقاد در مذاهب دیگر اسلامی ـ و همچنین در سایر ادیان ـ موجب این توهم شده كه دین راه را در بسیاری از مسائل حیات روشن نكرده است، و در آنها می بایست به مصلحت اندیشی بدون راهنمایی وحی روی آورد. مصلحت اندیشی های منهای وحی در طول تاریخ، همیشه منشأ گمراهی و اختلافات و تفرقات اجتماعی بوده و راهی جز به تباهی نبرده است. كافی است دنیای امروز را به دیده عبرت بنگریم. این در حالی است كه شیعه با تمسك به ولایت معصومین دائماً از وحی تغذیه كرده است.
از اهل بیت معصوم پیامبر(ص) ده ها، بلكه صدها، هزار حدیث در تعلیم دین به دست ما رسیده است كه حوزه های علمیه شیعه در طول حدود سیزده قرن كه از تأسیس آنها توسط اهل بیت(ع) می گذرد، مشغول فراگیری، تعمیق و نشر آن معارف هستند.
2ـ دومین مدعای تشیع ولایت سیاسی اهل بیت(ع) می باشد.
مذهب تشیع می گوید: پیامبر اسلام خلافت و رهبری امت اسلامی را، به طور بلافصل، به امیرالمؤمنین، و پس از او به 11 امام از اولاد او واگذار كرد؛ و این تعصبات جاهلی بود كه باعث شد جریان خلافت به گونه ای دیگر رقم بخورد و توصیه دین اسلام به وقوع نپیوندد.

مستند این مدعا هم كلام پیامبر است كه به تبع فرمان الهی واقع شده است.
حدیث منزلت) بخاری در صحیح خود آورده است: إنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) خَرَجَ إلَی غزْوَةِ تَبُوكٍ وَخَرَجَ النَّاسُ مَعَهُ فقالَ لَهُ عَلِیّ: أخْرُجُ مَعَكَ؟ فقالَ: لا فبَكَی عَلِیّ فقال لَهُ رَسُولُ اللهِ(ص): أمَا تَرْضَی أنْ تَكُونَ مِنِّی بمَنْزَلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إلاَّ أنَّهُ لاَ نَبیَّ بَعْدِی؟ إنَّهُ لاَیَنْبَغِی أنْ أذهَبَ إلاَّ وَأنْتَ خَلِیفَتِی.(صحیح بخاری 5/ باب فضائل اصحاب النبی/ باب مناقب علی/24- صحیح مسلم / باب فضائل علی/ 120 و121)

حدیث متواتر غدیر) احمد از زید بن ارقم نقل می كند كه گفت: نَزَلْنَا مَعَ رَسُول اللهِ(ص) بوَادٍ یُقالُ لَهُ وَادِی خُمْ، فأمَرَ بالصَّلَوﺓِ فصَلاَّهَا بهُجَیْر قالَ: فخَطبْنَا وَ ظلِّلَ لِرَسُول اللهِ(ص) بثوبٍ عَلَی شَجَرَﺓٍ سَمَرَﺓٍ مِنَ الشَّمْس فقالَ: ألَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أوَ لَسْتُمْ تَشْهَدُونَ أنّی أوْلَی بكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ؟ قالُوا: بَلَی قالَ: فمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فعَلِیُّ مَوْلاهُ. أللَّهُمَّ وَال مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ.(مسند أحمد4/372- الصواعق المحرقة /43،44- مستدرك حاكم 3/ 109- ...)
لازم است بدانیم كه جریان غدیر خم پس از نزول آیه بلاغ واقع شده است، كه خداوند در آن فرمود: «یَا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أنْزلَ إلَیْكَ مِن رَّبِّكَ وَإن لَّمْ تَفْعَلْ فمَابَلَّغتَ رسَالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاس إنَّ اللهَ لایَهْدِى الْقوْمَ الْكَافِرینَ» (المائده/67) و پس از ابلاغ ولایت امیر المؤمنین هم آیه اكمال دین نازل شد، و خداوند فرمود: «ألْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِن دِینِكُمْ فلاَتَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن ألْیَوْمَ أكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أتْمَمَتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الإسْلاَمَ دِینًا» (المائده/3)

آنچه در بیان مستندات آوردیم، تنها گوشه ای از خیل انبوه آیات و روایات و شواهد عقلی و تاریخی ـ آن هم از منابع اهل سنت ـ است.

همه فرق اسلامی با این سؤال مواجهند كه چگونه ممكن است پیامبری با آن تعهد و دلسوزی به حال امت خود، رهبری امت بعد از خود را مهمل واگذار كرده باشد؟! همین قرینه ادنی اشاره ای را، برای تعیین خلیفه پیامبر، ارزش می بخشد؛ چه رسد به صراحت هایی این چنین!
با این بیان معلوم است كه تشیع در حقیقت استمرار حركتی است كه پیامبر اسلام(ص) هدایتگر آن بوده است.
تشیع قرائتی از اسلام است كه توسط خاندان پیامبر اسلام، به عنوان تربیت شدگان حضرتش، به ما عرضه شده است.
امام علی(ع) در یكی از نامه های خود به شیعیانش بعد از ”بسم الله” چنین می گوید: مِنْ عَبْدِ اللهِ عَلِیّ أمِیر المُؤْمِنِینَ إلَی شِیعَتِهِ مِنَ المُؤْمِنِینَ وَ هُوَ إسْمٌ شَرَّفهُ اللهُ فَی الكِتَابِ فإنَّهُ یَقولُ: ”وَإنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لإبْراهِیمَ“ وَ أنْتُمْ شِیعَة النَّبیِّ مُحَمَّدٍ ... إسْمٌ غَیْرُ مُخْتَصٍّ وَ أمْرٌ غَیْرُ مُبْتَدَع ...(مستدرك نهج البلاغة2/29) یعنی تبعیت از من تبعیت از رسول اكرم است، چرا كه حضرتش مرا وصایت بخشیده است، كما این كه لفظ شیعه مختص بعضی یاران من مثل ابوذر و مقداد و سلمان و عمار نیست، بلكه نام هر كسی است كه مؤمن به محمد و وصی او باشد. در هر صورت، با جریان سقیفه، ولایت ائمه اطهار(ع) تحقق خارجی نیافت؛ كما این كه متأسفانه، هراس جریان بنی امیه و بنی عباس از نفوذ اهل بیت باعث شد مرجعیت علمی ایشان نیز مورد بی مهری واقع شود، تا آنجا كه اهل بیت پیامبر و امامان شیعه همگی به نوعی در تقیه بسر برده و بلا استثناء به شهادت رسیده اند. دوست عزیز! در این موضوع كتب بسیاری با روشهای مختلفی به رشته تحریر درآمده است، ولیكن ما در اینجا باز به علت اختصار، تنها آدرس تعدای چند از این كتب كه در شبكه جهانی اینترنت قابل دسترسی باشد ، معرفی می كنیم.
1ـ سؤالاتی كه می توان از اهل سنت به طور خاص داشت.
http://www.al-shia.com/html/far/main/index.htm?shi&1 link
2ـ بیش از دهها كتاب مفید در این رابطه: http://www.shiasearch.net/PERSIAN/ketabha/moujod/aghaed/index.html.
3ـ حدیث غدیر سند گویاى ولایت. http://www.makaremshirazi.org/books/persian/ghadir/ghad-far.htm. link
4ـ چندین كتاب در این باره:
http://www.al-shia.com/html/far/lib/index.php?no

موفق و موید باشید.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : دوشنبه 5/3/1382 | پاسخ : دوشنبه 5/3/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 89 بار

تگ ها :

UserName