کد:
8290
پرسش
شفاعت چیست؟ لطفا چند حدیث هم ذكر كنید
پاسخ
برادر گرامی!
توجه شما را به مطالبی چند جلب می نماییم:
1) كلمه "شفاعت" از ریشه "شفع" بمعنى جفت، و "ضم الشىء الى مثله" گرفته شده، و نقطه مقابل آن "وتر" به معنى تك و تنها است. این واژه در عرف به ضمیمه شدن فرد برتر و قویترى براى كمك به فرد ضعیفتر اطلاق گردیده است.
مفهوم شفاعت بر محور دگرگونى و تغییر موضع شفاعت شونده دور میزند، یعنى شخص شفاعت شونده موجباتى فراهم مى سازد كه از یك وضع نامطلوب و درخور كیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبى قرار دهد كه شایسته و مستحق بخشودگى گردد. این نوع شفاعت در واقع یك مكتب عالى تربیت و وسیله اصلاح افراد گناهكار و آلوده، و بیدارى و آگاهى در ضمن ایجاد امید است.
2) علاوه بر قرآن كریم، در روایات اسلامى نیز تعبیرات فراوانى در مورد شفاعت مى بینیم. از جمله:
1- از امام كاظم (علیه السلام) از على (علیه السلام) نقل شده كه مى فرماید: از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم) شنیدم: «شفاعتى لاهل الكبائر من امتى» یعنی شفاعت من براى مرتكبین گناهان كبیره است. راوى حدیث مى گوید: از امام كاظم (ع) پرسیدم: چگونه براى مرتكبان گناهان كبیره شفاعت ممكن است، در حالى كه خداوند مى فرماید: «ولا یشفعون الا لمن ارتضى» مسلم است كسى كه مرتكب كبائر شود مورد ارتضاء و خشنودى خدا نیست. امام (ع) در پاسخ فرمود: هر فرد با ایمانى كه مرتكب گناهى شود طبعا پشیمان خواهد شد و پیامبر(ص) فرموده پشیمانى از گناه توبه است ... و كسى كه پشیمان نگردد مؤمن واقعى نیست، و شفاعت براى او نخواهد بود و عمل او ظلم است. و خداوند مى فرماید: ظالمان دوست و شفاعت كننده اى ندارند. (البرهان، ج 3، ص 57)
مضمون ابتدای حدیث این است كه شفاعت شامل مرتكبان كبائر مى شود. ولى انتها و ذیل حدیث روشن مى كند كه شرط اصلى پذیرش شفاعت واجد بودن ایمانى است كه مجرم را به مرحله ندامت و خود سازى و جبران برساند، و از ظلم و طغیان و قانون شكنى برهاند.
2- از امام صادق (ع) در نامه اى كه براى اصحابش نوشت، چنین فرمود: «من سره ان ینفعه شفاعة الشافعین عند الله فلیطلب الى الله ان یرضى عنه»
لحن این روایت نشان مى دهد كه براى اصلاح اشتباهاتى كه در زمینه شفاعت براى بعضى از یاران امام، خصوصا، و جمعى از مسلمانان، عموما، رخ داده است صادر شده، و با صراحت شفاعتهاى تشویق كننده به گناه در آن نفى شده است. حضرت در حدیث فوق می فرماید: هر كس دوست دارد مشمول شفاعت اولیای الهی واقع گردد، باید خشنودى خدا را جلب كند.(بحارالانوار، ج3، ص304، چاپ قدیم)
3- باز در حدیث پر معناى دیگرى از امام صادق (ع) مى خوانیم: «اذا كان یوم القیامه بعث الله العالم و العابد، فاذا وقفا بین یدى الله عزوجل، قیل للعابد: انطلق الى الجنه، و قیل للعالم: قف تشفع للناس بحسن تادیبك لهم» یعنی در روز رستاخیز خداوند،عالم و عابد را بر مى انگیزد. به عابد مى فرماید: تنها به سوى بهشت برو. اما به عالم مى فرماید: براى مردمى كه تربیت كردى شفاعت كن.(همان، ص 305)
در این حدیث پیوندى در میان تادیب عالم و شفاعت او نسبت به شاگردانش كه مكتب او را درك كرده اند، دیده مى شود. بعلاوه كه اختصاص شفاعت كردن به عالم و نفى آن از عابد نشانه دیگرى است از این كه شفاعت در منطق اسلام یك مطلب قراردادى، و یا به اصطلاح پارتى بازى، نیست، بلكه یك مكتب تربیتى است و تجسمى است از تربیت در این جهان.
3) فلسفه شفاعت: به طور كلى توجه به اصل شفاعت مى تواند اثرات زیادی را در معتقدان داشته باشد. از جمله: "مبارزه با روح یأس".
كسانى كه مرتكب جرائم سنگینى مى شوند، از یكسو گرفتار ناراحتى وجدان، و از سوى دیگر گرفتار یاس از بخشودگى در پیشگاه خدا مى گردند و چون راه بازگشت را به روى خود مسدود مى یابند، عملا حاضر به هیچگونه تجدید نظر نیستند، و با توجه به تیره گى افق آینده در نظرشان ممكن است دست به طغیان و سركشى بیشتر بزنند و یك نوع آزادى عمل براى خود ـ تحت این عنوان كه رعایت مقررات براى آنها سودى ندارد ـ قائل شوند. درست همانند بیمارى كه از بهبودى مأیوس شده و سد پرهیز را بكلى شكسته است، چون آن را بى دلیل و فاقد تاثیر مى داند.
اما ایمان به شفاعت روزنه اى به سوى روشنائى به روى او مى گشاید، و امید به آمرزش، او را به كنترل خویش و تجدید نظر، و حتى جبران گذشته تشویق مى كند، و آرامش روانى به او امكان تبدیل شدن به یك عنصر سالم و صالح مى دهد.
دو نكته:
1- شفاعت تنها مخصوص خداوند است، و دیگران، تنها با اذن خداوند می توانند شفاعت كنند.
2- هر كسی مورد شفاعت قرار نمی گیرد، چرا كه مشمول شفاعت قرار گرفتن نیاز به داشتن لیاقت و قابلیت دارد.
برای مطالعه بیشتر می توانید به كتب تفسیری به ذیل آیه شریفه (بقره/ 47-48 )، به ویژه تفسیر نمونه، ج 1، ص 224 به بعد، مراجعه نمایید.
پیروز باشید.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
شنبه 3/3/1382
| پاسخ :
شنبه 3/3/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
74 بار