کد:
7782
پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید وضمن تبریك به مناسبت میلاد خجسته پیامبر اكرم (ص) و امام صادق (ع) سوال خود را مطرح می كنم:
با توجه به مشكلات بسیاری كه در زندگی ام وجود دارد و همچنان ادامه دار نیز هست و با وجود حوادث بسیاری كه در كوچه و خیابان شاهد آن هستم ناخودآگاه وجود خدا و قیامت را انكار شده می بینم هر چند كه در عمق وجود این حرف خود را قبول ندارم و وقتی این صحبت را با والدینم می كنم آنها می گویند خدا هر كه را بیشتر دوست دارد بیشتر مورد آزمایش قرار می دهد ولی سوالم اینجاست كه كی قرار است این آزمایش ها تمام شود وكی قرار است خدا جواب اعمالی كه فقط به خاطر رضایت او انجام می دهیم را بدهد وچرا دیگران كه برای رضای خود كمترین اقدام را هم نمی كنند بسیار موفق تر از ماهستند ؟
با تشكر
پاسخ
با سلام و عرض تحیت.
خداوند جز خیر و صلاح و سعادت برای بندگانش نمی خواهد.
در حدیث است كه«الخلق كلهم عیال الله» یعنی مردم همه در نزد خدا به منزله خانواده اویند. (بحار الانوار ج5 ص314)
پر واضح است خدا هیچ انگیزه و داعیه ای برای تحمیل مشقت بی خود و ایجاد موانع برای سعادت انسان ندارد.
زود می پرسید پس اینهمه مشكلات بر سر راه ما و دیگران از كجاست؟ آیا بدون اجازه خداست یا دست خدا هم در كار است؟ آیا اینها مانع كمال و سعادت ما نیست؟
برای پاسخ به این سئوالات مهم توجه به دو نكته بسیار حائز اهمیت است:
الف ) برای رفع سوء تفاهم با خداوند(معاذالله!)، باید تعریف و تلقی مان از سعادت و خوشبختی را تصحیح كنیم.
چه بسا چیزی را ما خوشبختی و سعادت بدانیم كه واقعا ـ و در نزد خدا ـ چنین نباشد، یا اصلاً نزد او شقاوت باشد. در نتیجه برای بدست آوردن آن هیچ كمكی به ما نكند، بلكه مانع هم بتراشد.
سعادت و خوشبختی ما، آیا در رفاه، شهرت، لذت، ثروت و … است!؟ باور كنید بسیاری همین تلقی را از خوشبختی دارند. البته یكباره هم نباید آنرا رد كرد، چرا كه در موارد بسیاری خوشبختی با یكی یا چند تا از اینها همراه است، اما واقعاً خوشبختی مترادف با اینها نیست. یعنی چه بسا انسان مشهور و ثروتمند و مرفه هم باشد، اما احساس خوشبختی نكند.
معمولا انسان سالم و متعارف خوشبختی كاذب و دروغین را از خوشبختی واقعی، پس از وصول به آن، تشخیص می دهد. بله قبل از وصول به مقام گاه انسان تصور می كند، اگر به آن مقام برسم چه ها می شود، ولی وقتی رسید می یابد كه خبری نبود. بله انسانهایی كه غرق در غفلت هستند، ممكن است در این هنگام هم به سراب بودن آن متوجه نشود.
روشن است خدای متعال از بالا و هر كس كه از این عالم ماده كمی پر بگیرد و بالاتر رود، انسان را چنین می بیند: مسافری كه چند صباحی در این زمین سكونت گزیده، قبل از این جای دیگری بوده و بعد از این هم جای دگری خواهد بود. جوهره و تمام اصالت او جان اوست، و جسم او چون خدمتكاری در خدمت آن روح.
سعادت و شقاوت واقعاً برای آن روح است. اوست كه لذت می برد (در همین دنیا) و اوست كه احساس درد و الم و غصه می كند، و الا جسم (بدون روح) كه فرقی با گوشت قصابی نمی كند نه درد می فهمد نه لذت و …
اینگونه حرفها را هم خدای آفریننده ما، هم اولیاء آسمانی او، و هم حكیمان و نوابغ بشر به ما گوشزد كرده اند.
حال اگر در تلقی كسی اصالت از آن همین جسم شد، و او نه خدمتكار جان كه مخدوم جان واقع شد ـ یعنی همه استعدادهای ذاتی و خدادادی جان انسان در خدمت آسایش این تن در آمد ـ حال اینكه باید این تن را ـ چه صد كیلو، چه پنجاه كیلو ـ وانهد و برود، در تعریف خوشبختی با خدا تفاهم نخواهد داشت. جالب است كه همو وقتی به آنچه در نظر دارد می رسد، از آن سیراب نمی شود! ولی اگر به سوی سعادت معنوی و الهی می رفت، همای سعادت را بر سر خود می یافت.
آیا این عقل است؟ اگر كسی سر راه چنین شخصی ایستاد و او را نهی كرد، یا از سر شفقت و مهربانی جلوی او را گرفت در واقع به او خدمت كرده است یا خیانت؟
پس نكته اول این است كه تلقی خود را در باره سعادت و خوشبختی با خدا یكی كنیم.
ب) نكته دوم اینكه سختی ها، بلایا و مصائبی كه سر راه زندگی ما قرار می گیرند و گاه طاقت از ما می برند، دو قسمند:
1ـ سختی هایی كه خودمان بر سر خودمان می آوریم.
2ـ سختی هایی كه ما هیچ نقشی در پیدایش آنها نداریم.
برای نمونه، فرض كنید كسی با بی احتیاطی مفرط در موتور سواری تصادف كند و ـ خدای ناكرده ـ قطع نخاع شود و یك عمر ویلچر نشین شود و خانواده ای را هم معطل خود كند. پر واضح است در پیدایش این بلایا هیچ كس جز خود او مقصر نیست و او چوب سوء اختیار خویش را می خورد.
و باز فردی را در نظر بگیرید كه در كمال احتیاط دچار حادثه ای می شود، بدون اینكه خود او كمترین تقصیری داشته باشد.
حال به نقش خداوند و موضع خداوند در هر یك از این دو قسم سختی و بلا توجه كنید:
در قسم دوم، این خواست خداوند بوده است كه او این بلا را ببیند، و لو از دست انسان بی احتیاطی این كار سرزده باشد ـ كه خود او جداگانه، در دادگاه الهی، محاكمه می شود.
توجه كنید كه خداوند نوعاً از طریق انسانهای مختار این بلایا را به بوجود می آورد و آنها خود جداگانه مسئولند، ولی در عین حال ابزار و مأمور اجرای خواست الهیند.
اما در قسم اول خود او مقصر است كه چنین بلایی بر سر خود آورده است. بله، با این وجود باید دانست كه در این حال هم این بهترین گزینه ای است كه خداوند برای یك انسان خطاكار و مقصر در نظر می گیرد.
به عبارت دیگر در هر حال خدا بهترین گزینه را بر بندگان خود مقدر می كند، ولی این انسان است كه قابلیت خود را در استفاده ازآن محدود و یا نامحدود می كند.
اما چرا خداوند گاهی به بندگان خود بلاء و سختی می رساند ؟
انگیزه خداوند از سختی هایی كه برای ما بوجود می آورد، به نسبت انسانها، مختلف است.
بلای كافر می تواند قسمی از مواخذه باشد، و برای گناهكار تنبیه ـ و آگاهانیدن ـ و برای مؤمن رشد دهنده.
جالب است بدانید در حدیث است كه «إن اشدّ الناس بلاءً الأنبیاء» یعنی شدیدترین بلاء در مردم به انبیاء خدا می رسد. (میزان الحكمة، ج1، ص482)
و گزارشهای تاریخی هم همین را تأیید می كند.
در حدیثی دیگر آمده كه بلاء از باران زودتر بسوی مومن متقی نازل می شود. (میزان الحكمه ج 1 ص 482)
می پرسی چرا؟
با مثالی پاسخ را می توانیم ملموس تر كنیم.
فرض كنید در دانشگاه نام چند نفر را نوشته اند و اعلام كرده اند اینها می توانند با دادن یك امتحان بسیار مشكل به شرط قبولی مدرك لیسانس بگیرند و لازم نیست چهار سال یا بیشتر بیایند و بروند یا خرج كنند. امتحان بسیار مشكل است ولی مدرك چهار ساله را یك روزه می دهد.
شما این را امتیاز و ارفاق می دانید یا ظلم و تبعیض؟ پر واضح است گوهر شناس این را ارفاق می داند.
بلایایی كه از جانب خدا (نه از دست خود ما) برای مومن نازل می شود، همین حالت را دارد. موجب ترفیع درجه و سرعت سیر او و جلو افتادن از دیگران به لحاظ كمالات روحانی است. چون در این بلایای سخت او با شكر و صبر نمره ای می گیرد كه انسان عادی باید با شكر و عبادت چندین و گاه چند ده ساله به آن مقام برسد.
از همین رو در روایات بلاء كرامت مومن شمرده شده است.
در روایتی زیبا رسول خدا فرمود: «خداوند بنده مومن خود را با بلاء تغذیه می كند ـ و رشد می دهد ـ همانگونه كه مادر بچه شیر خوار خود را با شیر تغذیه می كند و موجب رشد او می شود.» (بحار الانوار، ج81، ص195)
در این روایت خوب بیندیشید و با ایمان به خدا قدر سختی های ناخواسته و خود نساخته را بدانید.
جالب تر اینكه حتی در قسم سختی های خود ساخته هم، گر چه خداوند از سوء اختیار فرد گله مند است، اما اگر همو هم در حین این سختی كه خود بر سر خود آورده صبر نماید و شكر گذار باشد و مثل بنده ای بی عقل آنرا گردن خدا ننهد و ناسزا نگوید همو را هم پاداش نیكو خواهد داد، و همان سختی موجب تعالی اش می شود. همانطور كه گذشت، خداوند برای خطاكار هم بهترین گزینه انسانهای خطاكار را برمی گزیند، تا احیانا متنبه شوند.
در آخر، توجه به این نكته حائز اهمیت است كه در هر دو قسم سختی ها، راه برای گفتگو با خدا و درخواست گشایش از او باز است. اصلاً یكی از علتهای به سختی انداختن مردمان باز شدن همین باب گفتگو و تضرع با خدا و توسل به اولیاء خداست، كه ثمرات بی شمار دیگری هم دارد. خدا بندگان اهل مناجات و درخواست را دوست دارد.
شما هم ـ ای خواهر محترم! ـ برای همه مشكلات خویش سر سجاده بنشینید و به خدای مهربان عرض حال نمائید و گشایش بخواهید و مطمئن باشید او بهترین پاسخ دهنده عالم است.
با التماس دعا
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
سه شنبه 30/2/1382
| پاسخ :
سه شنبه 30/2/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
84 بار