کد:
75122
پرسش
سلام و عرض خسته نباشید به شما مشاور عزیز
در جاهایی درباره عالم "ذر" هم خوانده ام و هم شنیده ام كه انسانها قبل از ورود به این عالم در عالمی بنام ذر زندگی میكرده اند و به تحصیل و... اشتغال داشته اندو...
درباره این عالم بیشتر توضیح بدید و كتابهایی در این زمینه برای مطالعه معرفی نمایید.
خیلی مخلصیم- التماس دعا
پاسخ
با سلام و تحیت.
دوست عزیز!
دانشمندان اسلامی ذیل آیه مباركه 172 از سوره اعراف به مسئله عالم "ذر"
پرداخته اند. ما در اینجا، پس از ذكر آیه، دیدگاه های عمده مفسران و متكلمین را در این رابطه بیان خواهیم داشت.
البته در تبیین و توضیح این آیه 12 نظر بیان شده، كه از همه مهمتر دو نظر آتی است.
«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّك مِن بَنى ءَادَمَ مِن ظهُورِهِمْ ذُرِّیَّتهُمْ وَ أَشهَدَهُمْ عَلى أَنفُسِهِمْ أَ لَست بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلى شهِدْنَا أَن تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَمَةِ إِنَّا كنَّا عَنْ هَذَا غَفِلِینَ» یعنی به خاطر بیاور زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت [و فرمود:] آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند: آرى، گواهى مى دهیم. [چرا چنین كرد؟] براى اینكه در روز رستاخیز نگوئید ما از این غافل بودیم [و از پیمان فطرى توحید و خداشناسى بى خبر].
دو دیدگاه مهم در این باره عبارتند از:
1ـ هنگامى كه آدم آفریده شد فرزندان آینده او تا آخرین فرد بشر از پشت او به صورت ذراتى بیرون آمدند (و طبق بعضى از روایات این ذرات از گل آدم بیرون آمدند). آنها داراى عقل و شعور كافى براى شنیدن سخن و گفتن پاسخ بودند. در این هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد "الست بربكم": یعنی آیا من پروردگار شما نیستم؟!
همگى در پاسخ گفتند: "بلى شهدنا" یعنی آرى بر این حقیقت همگى گواهیم.
سپس همه این ذرات به صلب آدم ـ یا به گل آدم ـ بازگشتند و به همین جهت این عالم را "عالم ذر" و این پیمان را "پیمان الست" مى نامند.
بنابراین پیمان مزبور یك "پیمان تشریعى" و قرارداد خود آگاه در میان انسانها و پروردگارشان بوده است.
قائلین به این نظر عالم ذر را عالمی مستقل و خارجی می دانند. اما این كه این عالم چه عالمی است، در باره آن ساكتند.
در مقابل این گروه، عده ای وجود عالمی مستقل در خارج را به عنوان عالم ذر منكرند، و دلالت این آیه را هم بر وجود خارجی آن نمی پذیرند.
عمده كسانی كه به این مطلب قائلند، صاحبان نظریه دوم هستند.
2ـ منظور از عالم ذر و این پیمان همان "عالم استعدادها" و "پیمان فطرت و تكوین و آفرینش" است. به این ترتیب كه هنگامی كه فرزندان آدم به صورت نطفه هستند ـ و ذراتى بیش نیستند ـ خداوند استعداد و آمادگى براى حقیقت توحید به آنها داده است. این سر الهى، هم در نهاد و فطرتشان به صورت یك حس درون ذاتى به ودیعه گذارده شده، و هم در عقل و خردشان به صورت یك حقیقت خودآگاه؛ و بنابر این همه افراد بشر داراى روح توحیدند.
بنا به این تفسیر، سؤالى كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوین و آفرینش است و پاسخى كه آنها داده اند نیز به همین زبان می باشد.
آیه به روشنی دلالت می كند كه خدا با فرد فرد انسانها رویارویی و گفتگو داشته، و این رویارویی با تك تك انسانها موجب این شده است كه عذری برای مشركها وجود نداشته باشد كه بتوانند بگویند ما اساساً از این توحید، غافل بودیم و دنباله روی از پدران موجب این شد كه ما مشرك شویم. این مكالمه حضوری و به گونه ای بوده كه خطای در تطبیق را نفی نمی كند، چرا كه به تعبیر تكوینی آن با علم حضوری و شهود قلبی بوده است.
مؤید این تفسیر روایاتی است كه مشتمل بر تعبیرات "رویت" و "معاینه" می باشد.
روایات متعددی كه ار نظر مضمون همه متشابه، و از نظر سند همه معتبر هستند، در كتب معتبری از جمله تفسیر برهان، تفسیر نور الثقلین، اصول كافی، تفسیر علی بن ابراهیم و كتابهای دیگر نقل شده است.
امام باقر(ع) در روایتی ذیل این آیه می فرماید: «... فعرفهم و اراهم نفسه و لولا ذلك لم یعرف احد ربه.» یعنی خدا خودش را به ایشان شناساند و ارائه داد، و اگر این كار انجام نمی گرفت هیچ كس پروردگارش را نمی شناخت.
امام صادق (ع) در جواب سئوالی از این آیه فرمودند: آری عیناً خدا مشاهده شد.
و در كتاب محاسن برقی از امام صادق(ع)نقل شده كه اگر این صحنه نبود، هیچ كس نمی دانست كه چه كسی آفریننده و روزی دهنده اوست.
واقع امر آن است كه آنچه گذشت بیش از تظنیانی كه به ذهن می رسد و گاهی مؤیداتی هم دارند، نیست.
آنچه مسلم است این است كه خداوند در عالمی كه بعضی از علما اسمش را عالم "ذر" یا عالم "میثاق" گذاشتند، از انسانها میثاق عبودیت و بندگی گرفته است؛ اما كیفیتش چه بوده و در چه عالم بوده، به طور قطع نمی توان در باره آن سخن گفت.
ما آشنایی با آن عوالم نداریم، علم تجربی ما محدود به عالم طبیعت و برداشتهای ما از متون نیز احیانا ظنی است و در قضایای اخباری به اندازه یك ظن اعتبار دارد، و نه بیشتر.
توضیح مطلب اخیر مجال واسعی می خواهد كه در گنجایش این مقام نیست.
برای مطالعه گسترده در این رابطه به منابع ذیل مراجعه شود:
1- تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج8، ص310.
2- تفسیر مجمع البیان، علامه طبرسی ، ج4، ص760.
3- تفسیر كشاف، علامه زمخشری، ج2، ص176.
4- فلسفة المیثاق و الولایة، سید شرف الدین جبل عاملی.
5- تفسیر موضوعی قرآن كریم(فطرت در قرآن) آیه الله جوادی آملی، ج12، ص119.
6- تفسیر نمونه، آیه الله مكارم شیرازی، ج7،ص5.
7- معارف قرآن، استاد مصباح یزدی، ج1، ص37.
پیروز باشید.
مشاوره مذهبی_ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
دوشنبه 12/5/1383
| پاسخ :
دوشنبه 12/5/1383
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
84 بار