• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 74997

پرسش

با سلام

لطفا درباره ی اینكه قرآن تحریف نشده دلایلی برای من بیا ورید

با تشكر از شما عزیزان دلسوز

پاسخ

با عرض سلام و آرزوی موفقیت شما .تحریف قرآن به سه صورت ممكن است ; الف : بر قرآن چیزى افزوده شود . ب : از قرآن چیزى كم شود . ج : تعابیر یا الفاظ آن تغییر كند . اما دلیل عدم تحریف اولا عقل است اگر به متن آموزه های قرآن مراجعه كنید هیچ امر مخالف با حكم یقینی عقل نمی یابید.درست بر خلاف آیین های تحریف شده یهود و نصارا ، كه وجود آموزه هایی در كتاب مقدس آنلن همچون: اعتقاد به تثلیث ، و جسم بودن خدا ، و كشتی گرفتن خدا با یعقوب و مغلوب شدن خدا ، كه مخالف با براهین یقینی عقل است ، دلیل عقلی بر تحریف این كتب است. بنابر این اولین دلیل بر عدم تحریف شهادت درونی قرآن و محتوا و مضا مین بلند آن است كه همگی مطابق با حجت درونی یعنی عقل است.
دلیل دوم بررسی تاریخی: مراجعه به تاریخ اسلام از زمان نزول قرآن تا به امروز نشان میدهد كه مسلمانان قرآن را سینه به سینه و نسل بعد از نسل حفظ كرده اند :

قـرآن كریم در مدت 23 سال نازل شد و هرگاه فرود مى آمد پیغمبر صلى اللّه علیه وآله و سلم آن را بـر مومنین قراءت مى فرمود و
وسیله دعوت مردم باسلام بود وهرگز آنرا در زوایا و خبایا پـنـهـان نـمـى كرد و چون مردم تعلیم میگرفتند و مى نوشتندیا از بر مى كردند هر جا بدعوت بت پرستان قبائل مى رفتند چند سوره از قرآن با خودمى بردند . وقتى مسلمانان بحبشه رفتند از آن سوره ها كه تا آن وقت نازل شده بود با خودبردند و سوره مریم را براى نجاشى پادشاه حبشه خواندند . بـدیـن تـرتیب سور قرآن در عهد پیغمبر (ص ) در جزیره العرب منتشر شده و اسلام درهمان عهد همه عربستان را فراگرفته بود و قرآن در همه جا رفته بود . هـر مـسـلـمان باید سوره فاتحه الكتاب را با یك سوره دیگر در نماز بخواند و از برباشد ; و پیغمبر (ص ) فرموده بود لیومكم اقرءكم یعنى آنكه قرآن بیشتر دانددر هر قوم او امام باشد . و بدین جهت مردم را بحفظ قرآن ترغیب مى فرمود . پـس هـر یـك از ایـن سوره ها را عده اى غیر محصور از مسلمانان در همه عربستان از برداشتند یا نوشته بودند مثلا سوره یس را ده هزار نفر , و سوره الرحمن رابیست هزار نفر , و سوره حمد را چـند میلیون نفر و سوره هاى بزرگتر مانند بقره راكمتر و هیچ سوره اى نبود كه مردم بسیار از بر نداشته باشند , مردم هم مختلف بودند گروهى مثلا ده سوره از بر داشتند , گروهى پنجاه سوره و چـنـد تـن بـودند كه هرچه قرآن نازل شده بود یا از بر داشتند یا نوشته بودند و بهمه قرآن عالم بودندمانند عبداللّه ابن مسعود , و ابى بن كعب , و امیرالمومنین علیه السلام . تـركیب سوره هاى قرآن از آیات و اینكه هر یك داراى چند آیه است و كدام آیه ازكدام سوره است , هـمـه را پـیـغمبر (ص ) از جانب خدا معین فرمود و هر سوره نام مخصوص داشت در زمان پیغمبر معروف چنانكه وقتى آن حضرت مى فرمود سوره طه یا سوره مریم یا سوره هود , مردم مى دانستند كـدام سـوره مـقصود است مثلا پیغمبر (ص ) فرمود شیبتنى سوره هود یعنى سوره هود مرا پیر كرد . همه مردم دانستند كدام سوره را فرمود چون هزاران نفر آن سوره را از بر داشتند و نوشته بودند . اینها همه بتواتر معلوم است و شكى در آن نیست . مـردم عـهـد پـیغمبر (ص ) وقتى قرآن را از بر مى كردند مسامحه در الفاظ آن جائزنمى شمردند , همچنانكه ما حمد و سوره از بر مى كنیم و دقت مى كنیم یك حرف آن راغلط و به تغییر نخوانیم , مردم آن عهد هم آیات قرآن را بهمین دقت از بر مى كردند و در قـرن اول هـجرى علم نحو براى ضبط حركات قرآن پدید آمد و این دقت كه اصحاب و تابعین و قراء سبعه در اداى كلمات داشتند به دنبال همان دقت عهد پیغمبر (ص ) بود در ضبط حروف , و دلیل این مطلب حروف مقطعه اول سوره ها است , مثلا چـنـد جا الر است و یك جا المر و جائى المص و جائى طس و جائى طسم و چند جا حم و یك جا حمعسق . پس بحروف عنایت تام داشتند و تغییر حروف و تقدیم وتاخیر را جایز نمى شمردند . نـیز در اول همه سور بسم اللّه نوشتند غیر از سوره توبه این هم دلیل تعبد آنها بود و اگر در ترتیب سـور و آیـات مـخـتـار بـودنـد یـا تصرف در آن را جایز مى شمردند بسم اللّه در اول سوره توبه هم مى نوشتند . و ایـنـكـه بعضى گویند بسم اللّه كلمه رحمت است و براءه كلمه عذاب از این جهت بسم اللّه ننوشتند . صـحیح نیست چون سورى كه ابتدا بعذاب شود بسیار است و درهمه بسم اللّه نوشتند و ننوشتن بـسـم اللّه در اول سوره توبه محض براى متابعت رسولخدا بود و بس , وگرنه در اول سوره هل اتیك حدیث الغاشیه هم نبایدبسم اللّه بنویسند . پـس از رحلت خاتم انبیاء (ص ) در عهد ابوبكر یك مصحف رسمى نوشتند مطابق آنچه در دست همه مردم بود و نگاه داشتند و آن قرآن نزد حفصه امانت بود تا اگر زمان بسیاربگذرد مسلمانان متفرق در شـهـرهـا كه سینه به سینه یا نسخه به نسخه سوره هاى قرآن را از هم فرا میگرفتند در نقل آن سهو خطائى كنند و حافظان طبقه اول قرآن ازمیان بروند آن قرآن رسمى قدیم مرجع آنها باشد و بـه عـهـد خـلافـت عـثمان از روى آن مصحف قدیم چند نسخه نوشتند و بشهرها فرستادند و در مـسـاجـد بزرگ نهادند تانویسندگان و قراء از آنها سهو و خطاى نسخه ها را اصلاح كنند و بدقت تـمام قرآن كریم را حرف بحرف و كلمه بكلمه حفظ كردند تا بعهد ما , و خداوند بر خود حتم كرده بود ان علینا جمعه و قرءانه و این وعده خدا بانجام رسید . مـسـلـمـانـان چنان در ضبط قرآن دقت داشتند كه اگر در قرآنهاى صدر اول و رسم الخطقدیم كلمه اى بر خلاف قواعد معمولى خط نوشته بود آنرا بهمان صورت در قرآن هاى متاخر حفظ كردند و تـغییر آنرا جائز نشمردند , مثلا : بعد از واو جمع باید الف نوشته شود و در قرآن هاى عصر صحابه نیز این قاعده را مراعات مى كردند مگر در كلمه جاو و فاو و باو و سعو فى آیاتنا در سوره سـبـا , و عـتـوعتوا در فرقان , و الذین تبوء الدار در حشر كه در آن قرآن ها الف ننوشته بودند مـتـاخرین هم ترك كردند و نوشتن آن را جائر ندانستند تا ما بدانیم به امانت و دقت قرآن را ضبط كردند و تحریف در آن نشد و چند جا الف را واو نوشتند مثل بلوا مبین در سوره دخان و علموا بنى اسرائیل در شعراء . هـمـچـنین تاء در آخر كلمه بصورتها نوشته مى شود مانند سنه و رحمه اما درقرآن هاى عهد صـحـابـه چند تاء كشیده نوشته بودند آنرا تغییر ندادند مثل كلمه رحمت بتاء كشیده در سوره بقره و اعراف و هود و مریم و روم و زخرف . و نیز نعمت در بقره و آل عمران و مائده و ابراهیم و نحل و لقمان و فاطر و طور . و سنت در انفال و فاطر و غافر و در سایر جاها بهاء مدور نوشتند . و نیز كلمت ربك الحسنى و فنجعل لعنت اللّه و الخامسه ان لعنت اللّه و ان شجرت الزقوم و قـرت عـیـن و جـنت نعیم و بقیت اللّه خیرا و امرات - هر جا با زوج استعمال شود - مانند امرات فرعون و معصیت در قد سمع همه را به تاء كشیده نوشتند . و نـیز كلمه شى ء را همه جا بشین پس از آن یاء نوشتند مگر در سوره كهف و لاتقولن لشاى ء كه یك الف میان شین و یاء نوشته بود و آن را بهمین نحو حفظكردند . و نـیـز پـس از كـلـمـه لا در لا اذبحنه و لا اوضعوا و لا الى الجحیم الفى نوشتند بدون احتیاج به آن براى متابعت . و در كلمه نباى المرسلین یاء زائد نوشتند . و نـیز در اناى اللیل درطه و تلقاى نفسى در سوره یونس و من وراى حجاب در شورى و ایتاى ذى القربى در نحل و بلقاى ربهم و لقاى الاخره در سوره روم كه در نظائر آن ننوشتند . و عجب اینست كه در كلمه بایكم المفتون و بنیناها باید بجاى یك مركز یاء دو مركز نوشته بودند آنرا هم حفظ كردند و از این قبیل در قرآن بسیاراست . و بـسـیـار جـاى تـاسـف اسـت كه در قرآن هاى طبع ایران از جهل و مسامحه مراعات این نكات را نمى نمایند و مسلمانان ممالك دیگر آن را حمل بر عمد و عناد مى كنند- نعوذ باللّه - . همین ضبط و دقت كه در نوشتن بود در اداى حروف و حركات هم بود مثلا حفص در یك موضع یخلد فیه مهانا در سوره فرقان باشباع فیهى خواند و در نظائر آن بى اشباع , و ابن كثیر در همه آنها باشباع خواند و در دو جا علیه اللّه و انسانیه در سوره فتح و كهف بضم هاء ضمیر خواند و در نـظـائر آن بكسرخواند , و در علم قراءت امثال این بسیار است كه دلالت دارد بر عنایت مردم اززمـان پـیغمبر (ص ) تاكنون و محال است كسى احتمال دهد كه در آن تغییر یا تحریف یازیاده و نقصانى راه یافته است .
كتب یهود و نصارى هیچیك مانند قرآن نیست بلكه همه آنها نظیر تواریخ و اخبار مااست و مردم از كلام آنها فراهم كرده و كتاب ساختند و كتاب تورات و انجیل مانندتاریخ طبرى و سیره ابن هشام و تاریخ روضه الصفا است و اینكه گویند كتاب موسى (ع ) یعنى كتابى كه در شرح حال حضرت مـوسى نوشتند نه آنكه موسى علیه السلام نوشت و كتاب یوشع یعنى كتابى كه در شرح حال یوشع نوشتند نه كتابى كه یوشع (ع )نوشت و همچنین انجیل كتاب حضرت مسیح (ع ) است یعنى شرح زنـدگـى او است نه تالیف او , مثل اینكه ما مى گوئیم مختارنامه یعنى كتابى كه دیگرى در شرح حـال مـختارنوشت

مشاور : آقای مرتجی | پرسش : يکشنبه 11/5/1383 | پاسخ : شنبه 17/5/1383 | | | 0 سال | حوزه علميه | تعداد مشاهده: 90 بار

تگ ها :

UserName