کد:
72576
پرسش
سلام علیكم
می خواستم به طور كاملی شبه ی جهل وترس را كه ماتریالیسم ها به وجود اوردندرا مطرح كنید و پاسخ ان را به صورت كامل بنویسید در صورت امكان چند كتاب درباره ی این موضوع به من معرفی كنید
پاسخ
با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
عده ای از دانشمندان غربی كه نسبت تعداد آنان به گروه مخالف، بسیار اندك است ـ مانند اگوست كنت، اسپنسر، راسل، فویرباخ، اریك فروم ـ خواسته اند تا منشأ روانی برای "اعتقاد داشتن به خدا" پیدا كنند. اینان معتقدند كه ایمان به وجود خدا در اثر ترس و ناآگاهی نسبت به علل حوادث و خطرها به ویژه خطرهای ناشی از عوامل طبیعی مثل زلزله، صاعقه و مانند آن ها پدید آمده است؛ و در واقع، بشر برای آرامش روانی خود یك وجود خیالی را به نام "خدا" ساخته، و به پرستش آن پرداخته است. و لذا با پیشرفت علوم و مشخص شدن علل و دلایل علمی پدیده ها به تدریج ریشه های اعتقاد به خدا سست شده و عرصه برای این اعتقاد تنگ خواهد شد.
دیدگاههای مشابهی از بعضی روان شناسان ـ مثل فویر باخ، فروید، اریك فروم ـ و جامعه شناسان ـ مانند اگوست كنت و اسپنسر نیز مطرح شده است.
دانشمندان علوم تجربی و فلاسفه مطرح شرق و غرب اغلب این دیدگاه ها را سطحی و ناشیانه دانسته، و به رد آن و یا بی اعتنایی به آن پرداخته اند.(ر.ك. به كتاب "دنیایی كه من می بینم"، تألیف انیشتین)
به طور خیلی خلاصه می توان ایردات این نظریه را به شكل زیر ارائه نمود:
1. این دیدگاه، در حد یك فرضیه و احتمال است، و هیچ دلیل علمی برای اثبات آن وجود ندارد.
2. نتیجه منطقی این نظریه آن است كه افراد به تناسب ناآگاهی و ترسو بودن باید خداپرست تر باشند، در حالی كه تجربه روزمره و آگاهی های تاریخی ما نسبت به انسان ها به طور معمول عكس این مطلب را نشان می دهد.
به طور مشخص تاریخ گواهی می دهد كه پیام آوران دین از شجاع ترین مردم بوده اند؛ و در نقطه مقابل انسان های ترسوی فراوانی بوده و هستند كه اعتقاد به خداوند ندارند؛ همچنین اكثریت قریب به اتفاق دانشمندان طراز اول جهان در گذشته و حال به وجود خدا به عنوان یك واقعیت علمی و عقلی اعتقاد دارند.
3. بر فرض كه همه یا گروهی از انسان ها، در اثر ترس، مسئله وجود خدا را مطرح، و او را پرستش كنند، ولی به لحاظ منطقی نمی توان نتیجه گرفت كه "خدایی وجود ندارد".
نهایت چیزی كه این نظریه ـ بر فرض صحت آن ـ اثبات می كند، این است كه انگیزه بعضی از مردم در دین داری و اعتقاد به خدا، نادرست است؛ و این غیر از "نفی وجود خدا" و نادرست بودن اصل این اعتقاد است.
خلاصه این كه در این دیدگاه، میان انگیزه(آن چه انسان ها را به چیزی سوق می دهد) و انگیخته(آن چه آدمی به سوی آن حركت می كند، یا آن را به دست می آورد) خلط شده، و بطلان یكی به حساب بطلان دیگری گذاشته شده است.
بحث مشروح تر موضوع فوق را می توانید در كتاب های زیر دنبال نمایید:
1. "فطرت"، تألیف استاد شهید مطهری، قم:انتشارات صدرا.
2. "خدا در اندیشه بشر"، تألیف دكتر عبدالله نصری، تهران: انتشارات دانگشاه علامه طباطبایی.
3. "خداشناسی و فرجام شناسی"، محمدرضا كاشفی، تهران: نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها.
4. "اندیشه های بنیادی اسلامی"، تألیف گروهی از صاحب نظران، تهران: مركز نشر دانشگاهی.
كامروا باشید.
مشاوره مذهبی – قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
دوشنبه 29/4/1383
| پاسخ :
يکشنبه 4/5/1383
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
80 بار