• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 71307

پرسش

سلام قولا من رب رحیم
لطفا جایگاه و نقش هنر (مخصوصا هنر اسلامی ) را در توسعه اسلامی وملی از منظر تعلیمات دینی ودر صورت امكان به گونه ای مطابق با شرایط زمانی و مكانی فعلی برای اینجانب ارسال نمائید.
با تشكر

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
گرچه سؤالتان خالی از ابهام نیست، و شرح و بسط آن نیاز به كاوش های بیشتر و تنظیم مقالات مفصل دارد، اما به اجمال نكاتی را به عنوان سرنخ تحقیق عرض می نماییم.
1. هنر در وهله اول منشأ گرفته و ارضا كننده حس زیبایی شناختی انسان است، و در وهله دوم ابزار خوبی برای انتقال پیام. هنر ابزاری است كه می تواند ارزشها را ماندگار و عمومی كند. وجه ارتباط هنر با توسعه در همین دو نكته نهفته است.
2. ما در توسعه نیازمند یك استراتژی هستیم؛ و واضح است كه "استراتژی نفی"، گرچه مناسب با دوران انقلاب هست، اما متناسب با دوران استقرار و توسعه نیست.
استراتژی نفی یعنی نه گفتن به شكل ها و قالب های هنری متفاوت و مكاتب و سبك های معاصر؛ اما استراتژی دیگری هم می توان معرفی كرد، كه آن "استراتژی خلق" است، یعنی به جای نفی غیر، دست به خلق تازه بزنیم. در خلق و ابتكار، نه تنها از قالبها مفید موجود می توان استفاده كرد، و محتواهای اصیل را در آنها ریخت، بلكه می توان خود قالب ها و سبك ها را نیز مورد بازاندیشی قرار داد؛ كه چه بسا قالبها و سبك ها نیز نیازمند پیرایش و خلقی دوباره باشند.
برخی از اهل هنر قالب های هنری، مثل سینما، رمان و...، را لابشرط می دانند؛ یعنی معتقدند این قالب هر محتوایی را برمی تابد. اما بعضی دیگر از متفكران نسبت قالب و محتوا را نسبت ظرف و مظروف ندانسته، بلكه آنها را به هم تنیده و در تعامل با هم ـ مانند نسبت روح و جسم، و ماده و صورت ـ می دانند، و از این رو اعتقاد دارند كه این قالبها اصلاً قابلیت دریافت محتوای های اسلامی را ندارند.(در این باره به آثار شهید آوینی و آقای محمد مددپور رجوع فرمایید.)
3. تبیین استراتژی خلق در هنر و نقش آن در توسعه اسلامی غیر از متخصصان هنرمند، فقها زمان شناس هم می خواهد. شریعت چهارچوب خلق هنری را نمایان می كند، و ذوق هنری هنرمندان در آن چهارچوب دست به كار خلق می زند. و لذا هرگز نباید تصور كرد كه شریعت و فقه(به معنای باید و نباید های دینی) موجب ایستایی هنر و محدود كننده آن است، بلكه به شرط همكاری فقیه و هنرمند موجب پیدایش سبك های بدیع و خلاقیت های جدید هم می شود؛ البته در راستایی خاص و هماهنگ با اهداف و فرهنگ اسلامی.
فقیه ارزشها و احكام را بیان می كند. ارزشها معمولا جنبه اثباتی هنر است كه به هنرمند می گوید كار تو چه پیامی داشته باشد، و بلكه بالاتر از آن ارزشها می تواند الهام بخش هنرمند باشد؛ و احكام شرعی معمولا جنبه های سلبی و محدودیتهای كار هنرمند مسلمان را مشخص می سازد. این دو جهت كار بر عهده فقیه است.
البته ارزشها می بایست لباس نوی بیان خود را از زمان و موضوع بگیرد؛ در این زمینه كار هماهنگ فقیه و متخصص زمان شناس لازم است.
از اینجا به بعد كار هنرمند است تا به استعداد و خواست خود هنرنمایی كند.
برای نمونه در میراث اسلامی گذشته حكم حرمت نقاشی موجودات جاندار در محراب و گنبد مساجد، به اعتقاد هنرمندان مسلمان موجب پیدایش سبكی بدیع در هنر معماری و نقاشی می شود كه "اربسیك" نام دارد. نمونه آن نقش هایی است كه در گنبدها و مناره های مساجد قدیمی می بینید؛ گل و سبزه هایی كه نه كاملا به شكل گل های بیرون، اما الهام گرفته از آنها است، و به طوری بدیع سرتاسر گنبد را تنیده و با نقش های خاص پیامی خاص ـ چون توحید و هماهنگی عالم و ... ـ را به نمایش می گذارد.
ارزشها بهترین منبع الهام هنرمندان از دیروز تا امروز بوده است. آشنایی هنرمندان گذشته ما با منابع غنی ارزشهای دینی، در عین درك نیازمندی های روزگار آثاری عالی در همه زمینه های هنر اسلامی بجای نهاده است.
در قرون گذشته ما در حلقه هنرمندان، شاعران بزرگ و در عین حال متفكر و اسلام شناسی مثل جامی(شارح عالی ترین كتب عرفانی) و حافظ و مولانا داشته ایم. رمز جاودانگی آثار این بزرگان همین جمع بین تفكر اسلامی و اندیشه ورزی با هنر است.
با كمال تأسف باید گفت كه امروزه همراهی فكر و هنر از بین رفته یا كم رنگ شده است.
البه باید پذیرفت كه با تخصصی و پیچیده تر شدن هر چه بیشتر كارها ـ از جمله هنر ـ انتظار این تجمع فكر و هنر شاید امری دوردسترس باشد، ولی به جای آن می توان امید داشت و تلاش كرد تا نسل های امروز ما از یك سو به اندازه كافی از متفكران و تولیدگران فكر و اندیشه اسلامی برخوردار باشد ـ متفكرانی كه با گرایش هنر به دین و منابع دینی بنگرند ـ و از سوی دیگر از هنرمندانی سرشار باشد كه دغدغه دین و ارزشهای انسانی را دارند.
كار هنرمند تلطیف كار متفكر، و عرضه شیرین آن در میان مردم است.
آنچه در دست عامه مردم و در سجاده اهل دل می بنیم، مثنوی مولانا و دیوان حافظ است؛ چرا كه آن را چكیده و لب دستاورد فقیهان، متكلمان و عارفان مسلمان می بینند كه در عین حال با بیانی لطیف و همه فهم در دسترس آنها قرار گرفته است. اگر روزی ما بتوانیم ابزار هنر را در خدمت ارزشها و به روز كنیم، مانند دوران این بزرگان، كار مسلمانی به رونق است، و این نصابی از كم و كیف متفكران و هنرمندان را می خواهد كه هماهنگ با هم كار كنند.
دوست عزیز!
شما در تحقیق خود ناگزیر از داشتن تقریری درست از توسعه، هنر، هنر اسلامی و ... هستید. آنچه گفتیم تنها اشاره ای به محدوده كار بود.
مطالعه كتاب های سید حسین نصر در زمینه هنر اسلامی، و همچنین كارهای شهید آوینی را به شما توصیه می نماییم.
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : چهارشنبه 17/4/1383 | پاسخ : سه شنبه 13/5/1383 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 66 بار

تگ ها :

UserName