کد:
70776
پرسش
به نام خدا
میخواهم در مورد آیت الله قاضی طباطبایی بدانم.
نحوه زندگی، موارد علمی و....
باتشكر
پاسخ
دوست گرامی - با سلام خاندان قاضی طباطبایی از خاندان بزرگ تبریز است كه عالمانی بزرگ از این خاندان مایه فخر و مباحات شیعه است كه در راس آنان استاد اخلاق آیت الله میرزا علی قاضی طباطبایی است و پس از آن علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان است و برادرش آیة الله سید محمد حسن الهی قاضی و آیة الله شهید محراب قاضی طباطبایی و پدرش ایة الله سید محمد باقر همه از همین خاندان می باشند كه ذیلا" شمه ای از زندگانی برخی از آنان را برای شما ارسال می داریم .
زندگانی مرحوم آیة الحق میرزا علی اقای قاضی طباطبایی رحمة الله علیه از قلم استاد حسن زاده آملی و به نقل از علامه شیخ آغا بزرگ طهرانی : یكی از اساتید بزرگ جناب استاد علامه طباطبایی (رحمة الله علیه ) ، آیة الله العظمی عارف عظیم الشان فقیه عالیمقام صاحب مكاشفات و كرامات مرحوم حاج سید میرزا علی آقای قاضی تبریزی در نجف بود . علامه شیخ آقا بزرگ طهرانی رضوان الله علیه در طبقات اعلام الشیعه ( ص 1565 قسم رابع از جزء اول در اعلام قرن رابع عشر ) شرح حالش را ذكر كرده است و تنی چند از اساتیدش را نام برده است :
او سید علی آقا پسر میرزا حسین، پسر میرزا احمد، پسر میرزا رحیم طباطبائی تبریزی قاضی است. دانشمند و مجتهدی است متقی. و اخلاقی فاضل است پرهیزگار. دهها سال میان ما و آن جناب دوستی و معاشرت بود. در طول این مدت وی را در روش خویش استوار و در خوی و خصلت جوانمردی و در ذات و فطرت بزرگوار یافتم.
او را تفسیری است كه از اول قرآن شروع و به آیه 92 از سوره انعام آنجا كه می فرماید: قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون (یعنی بگو خدا و سپس آنها را رها كن تا در عین غوطه وری در باطل یكسره مشغول بازی باشند) ختم می گردد. و نیز پدر آن جناب را بر قرآن تفسیری است. خانه آنها از قدیم خانه علم و فضیلت و تقوی بوده است.
قاضی مذكور از اعجوبه های دهر بود ، نجل جلیل او مصداق (الولد سرّ ابیه ) آقا سید مهدی قاضی طباطبایی رحمة الله علیه و مرحوم آیة الله شیخ محمدتقی آملی رضوان الله علیه ، وجناب علامه طباطبایی رحمة الله علیه ، و برادر ماجد آن جانب آیة الله آقا سید محمدحسن الهی قاضی طباطبایی قدس سره كه هر یك را بر این بنده حقی عظیم است، از آنجانب وقایعی شگفت یادداشت داریم كه نقـل آنها را به زمان فرصـت موكول می كنیم .
یكی از كلمات دلنشین مرحوم حاج سید علی قاضی این است كه اگر انسان نصف عمر خود را در پیدا كردن كامل صرف كند جا دارد. آنكه مرحوم شیخ آقا بزرگ در حق مغفور له قاضی فرمود : فرایته مستقیما فی سیرته نكته ای بسیار ارزشمند است چه عمل عمده در سلوك الی الله استقامت است، نـزول بركات و فیضهای الهی بر اثر استقامت است « ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائكه الاتخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنة التی كنتم توعدون نحن اولیاؤكم فی الحیوة الدنیا و فی الاخرة و لكم فیها ما تشتهی انفسكم و لكم فیها ما تدّعون نـزلا من غفور الرحیم» ( فصلت 31 – 34 )
و اما ؛ علامه طباطبائى ( مفسر كبیر المیزان ) ( 1321 - 1402 هـ.ق ) -------------------------------------------------------------------------------- ولادت : علامه طباطبائى، در بیست و نهم ذى حجة سال 1321 هـ .ق در شهرستان تبریز و در یك خانواده اصیل و نجیب دیده به جهان گشـود. ایشان در سن پنج سالگى مادر گرامى، و در سـن نه سالگـى پدر مهربان خـود را از دست داد و وصـى شرعى پـدر، (استاد فقید و بـرادر او مرحـوم سیـد حسـن الهى) بود كه مراقبت كامل و سر پرستـى علامه، و برادرش را بـر عهده گرفت و به زندگانى آنان سر و سامان بخشید. جـد معروف خانـدان طباطبائـى، مرحـوم سراج الدیـن عبـدالـوهاب حسـنى حسینـى است كه در سمرقند متـولـد شد، و سپـس به تبـریز هجرت نموده است. ایـن خانـواده به علـم و تقـوا و فضیلت معروف بـوده و در هر عصرى شخصیت هاى علمـى بزرگى از آن بر خواسته و یكـى از آن شخصیت هاى بزرگ، مرحـوم میرزا محمد تقى قاضى بـوده كه شاگرد بر جسته استاد كل، وحید بهبهانـى و علامه بحر العلـوم است، و با سه واسطه به حضرت استاد و بـا ده واسطه به جـد اعلاى ایـن خـانـواده مرحوم میر عبدالوهاب مى رسد. تحصیلات : علامه در نه سالگى راهى مكتب هاى قدیمى شد، و بعد از مدتی به مدارس جـدید راه یافت و در مـدت شـش سال مراحل مقدماتی را پشت سر گذاشت. علاقه و عشق شدید، استاد فقیـد را بـر آن داشت كه زادگـاه خـود را به عزم تحصیل در دانشگـاه بزرگ شیعه (نجف اشرف) ترك كند و در دروس شخصیت هاى بزرگ آن حـوزه كه همگـى از مراجع تقلید و اساتید فقه و اصول و فلسفه بـودند حاضر شود و از خرمـن علوم آنان، خـوشه هایى بر چیند و كمال استفاده را نماید. اساتید : علامه طباطبائی اساطین بسیاری را ملاقات و از فیض حضورشان استفاده نموده است كه از آن میان می توان به : میرزاى نائینـى و سید ابـوالحسـن اصفهانىو شیخ محمد حسیـن اصفهانى و سید حسین باد كوبه اى اشاره نمود. شاگردان : تربیت و پـرورش شخصیت هاى علمـى و فكرى كه بسیارى از آنان جزو اسـاتیـد حـوزه و صـاحبـان فكـر و قلـم مـى بـاشنـد توسط نفوس ملكوتی ایشان به مقام والائی رسیده اند. تألیفات : آثار و تألیفات علامه طباطبائى بیـش از آن است كه در ایـن مختصر آورده شـود ولى از باب تبرك به برخى از آنها اشاره می گردد. 1– رساله در برهان. 2– رساله در مغالطه. 3– رساله در تحلیل. 4– رساله در تركیب . 5– رساله در اعتباریات . 6– رساله در نبوت و منامات . 7– رساله در اثبات . 8– رساله در اسماء و صفات . 9– رساله در افعال . 10– رسـاله در وسـایط میـان خـدا و انسان . 11– رساله انسان قبل از دنیا . 12– رساله انسان در دنیا . 13– رساله انسان بعد از دنیا . 14–رساله در ولایت . 15– رساله در نبوت . 16– تفسیـر المیزان كه در 20 جلـد منتشـر شـده است . 17– اصـول فلسفه (روش رئالیسـم) . (درپنج جلـد) . 18– حـاشیه كفـایه الاصـول . 19– حاشیه بر كتاب (اسفار) ملاصدرا. 20– وحى یا شعور مرموز گفتار بزرگان : آقا زاده محتـرمـش در مورد استاد چنین می گوید : به علت كسالتـى كه داشت بـا مشـورت طبیب مخصوص وى، نمىخواستیـم به مسافرت برود، پس از مراجعت از مشهد، گفتـم خلاصه به مشهد رفتید؟ فرمود : پسرم، مگر جز مشهد جاى دیگرى هم هست كه آدم بتوانـد دردهایـش را بگـوید و درمانـش را بگیرد؟. یكـى از علما نقل مـى كند لحظات آخر بالاى سرشان ایستاده بـودم، اغلب بیهوش بـودند و حرفـى نمـى زدنـد، ناگهان یكباره از جایشان بلند شدند، گفتـم چه شد؟ فرمـودند : عزیزانى كه منتظرشان بـودم آمدند. خصوصیات اخلاقى : یكی از خصوصیات اخلافى ایشان زندگـى عارفانه اى بود كه قریب شصت سال سالك ایـن راه بـود و بـر نتایج درخشانی از نظر صفاى روحـى و كمال نفسانـى دست یافته بود. یكی دیگر از خصوصیات اخلاقی ایشان این بود كه اسم تمام اساتید بزرگ خـود را با كمال احترام نام مى برد. ولـى نسبت به شیخ محمد حسین اصفهانى عشق مى ورزید و نسبت به او اظهار اخلاص مى كرد و در مقام تعبیر از او چنین میفرمود : ( شیخ ما چنیـن مى فرماید ). او هر ساله به مشهد مشرف مى شد حتى در پنج و شـش ماه آخر عمر با همه كسالتـى كه داشت به مشهد مشرف شـد. یكـى از بستگان نزدیكـش مى گفت : با آغوش باز با آن كهولت سـن و كسالت، جمعیت را مى شكافت و با علاقه ضریح را مى بـوسید و تـوسل مـى جست كه گاهى به زحمت او را از ضریح جدا مى كردیـم، او مى گفت : مـن به حال ایـن مردم كه ایـن طـور عاشقـانه ضـریح را مـى بـوسنـد، غبطه مـى خورم. مقام علمى : علامه طباطبائـى به سه مكتب تسلط كامل داشت، متـون فلسفه( مشا) را ماننـد (شفا) و (اشارات) با تـوجه به شروح و حـواشـى كه بـر آنها نوشته شده بود مانند یك فیلسـوف مشایى، تدریـس مى كرد و از مبانـى آن دفاع مـى نمـود. فلسفه اشـراق را كه شیخ و استاد آن، شیخ شهاب الدین اشراقى سهروردى است و بهتریـن متن در ایـن مـورد، دو كتـاب فیلسـوف نامبـرده به نامهاى (تلـویحات) و (حكمه الاشـراق) است، مانند یك فیلسـوف اشـراقـى تجزیه و تحلیل مى نمود. در فلسفه (حكمت متعالیه) حقـا استـاد كـم نظیـر بـود و تعلیق ارزنـده اى هم بـر اسفار نـوشته است كه گـواه روشـن بـر تسلط فـوق العاده او بـر مبـانـى مـرحـوم صـدر المتالهیـن است. خدمات : از جمله خدمات شایان تقدیر علامه ایـن است كه وى بر اساس تسلط و احاطه كامل بر فلسفه، مسائل فلسفى را به صـورت مسائل هندسـى در آورده است، به گـونه اى كه معمـولا مسأله بعدى از مسأله قبـلى به روشنى استنتاج مى شود، و ایـن مزیت در دو كتاب (بدایه الحكمـه) و (نهایه الحكمه) به خوبى به چشم مى خورد. و از این طریق كمك مؤثرى به صرف جویى در وقت دانشجویان فلسفه نموده است. از دیگر كارهاى با اهمیت ایشان جدا سازى آن دسته از مسائل فلسفى كه یونانیان آنها را پی ریزى كرده بودند، از مسائل فلسفى است كه فلاسفه اسلامى در طول ده قـرن آن را پایه گذارى نمـوده انـد. وى با دقت و مـوشكافـى و تتبع در مجمـوع كتاب هاى فلسفـى كه از قـرن دوم اسلامـى تـاكنـون نـوشته شده و در دسترس قرار دارند، مسائلى را كه یونانیان پایه گذار آن بـودند و به فلسفه اسلامـى منتقل شـده است و مسائلـى كه فلاسفه اسلامى آن ها را پـى ریزى كرده اند، جدا ساخته است و در این جدا سازى به این نتیجه رسیده است كه مسائل فلسفى روزى كه از یونان به حـوزه هاى اسلامـى منتقل شده است از 200 مسأله تجاوز نمى كرد در حالـى كه به همت والاى فلاسفه اسلام ایـن مسائل به 700 مسئله بالغ گردیده است . فعالیت : استاد فردى از جامعه علمى اسلامى بـود، طبعا كارهاى او باید كار فـردى باشـد و كار فـردى نیز قـابل قیاس بـا كار دسته جمعى نیست، عظمت و اتفاق كار گروهى بر كسـى پـوشیده نمـى باشد ولـى در ایـن میان، گاهـى افرادی پیدا مـى شـوند كه به تنهایـى، امت و گروه شمرده مـى شـوند قرآن درباره ابراهیـم ایـن تعبیر را دارد. (ان ابراهیم كان امه) ـ سـوره نحل آیه 120 ـ ترجمه : (ابـراهیـم براى خـود امتـى بـود)، به حق بایـد به علامه طباطبایـى را فردى خـواند كه كار امتى را انجام داد. كارهاى فوق العاده و با عظمت كه جز بدون لطف الهى امكان پذیر نیست. عصاره خدمات استاد : 1 ـ پـى ریزى شیـوه تـازه از تفسیـر كه كاملا بـدیع و ابتكارى است. 2 ـ اشاعه تكفر فلسفـى و تعقلى در میان بسیار از فضلا و دانشمندان. 3 ـ كوشـش در تفهیـم مسائل فلسفى و ملموس ساختـن بسیارى از مسائل پیچیده آن . 4 ـ كـوشـش در نشر آثار اهل بیت و دعوت اكیـد به مطالعه و بـررسـى آثار و احادیثـى كه از آن ها به یادگار مانده است. 5 ـ جمع میان مفاهیـم قرآنـى با آن چه كه در اخبار خاندان رسالت از طـریق مصاحبه ها وارد شده است. 6 ـ اشاعه فكـر شیعى در خـارج از جهان اسلام از طـریق مصاحبه و مكاتبه. 7 ـ حل بسیارى از اخبـار مشكل و پیچیـده . 8 ـ اشـاعه طـریق سیـر و سلوك در میان افراد مستعد. 9 ـ ایجاد فكر بر گشت به قرآن و عمل به آن در تمام ضمینه ها بـود. ایـن خـدمت نه تنها در حـوزه علمیه قـم اثـر عمیق گذاشت و طلاب بـا استعداد را متوجه مطـالعه قـرآن و بـررسـى آن از جهات مختلف نمود بلكه در محیط دانشگاه و در میان عده اى از اساتید و دانشجـویان اثر به سزایـى گذاشته و ایـن كار در بارور كردن و تـوجه دادن جـوانان پـر شـور ایران بـراى انقلاب و ایجاد حكـومت قرآن و تشـویق و تـرغیب آنان تأثیـر فـروانـى داشت. مسافرت : علامه طباطبایى در سال 1314 هـ . ش، به عللى كه خـود در زندگی نامه خویـش اجمال آن را نگاشته است تصمیـم مى گیرد به زادگاه خـود باز گردد، وى در ایـن مورد مى نویسد : سال 1314 هـ . ش در اثر اختلال وضع معاش ناگزیر از مراجعت به زادگاه اصلى خـود شدم و ده سال و اندى در آن سامان به سر بردم كه حقا بایـد ایـن دوره را در زنـدگـى خـود دوره خسارت بنامم زیرا در اثـر گرفتارى و ضـرورت تأمیـن معاش (كه از راه فلاحت بـود) از تدریـس و تفكر علمى جز مقـدار ناچیز باز مـانـده و پیـوسته بـا یك شكنجه درونـى به سـر مى بردم. در سال 1324 هـ ش، كه آتش جنگ جهانى دوم فرو نشـست ، و متفقیـن اشغالگر یكى پس از دیگرى ایران را تخلیه كردند علامه تصمیم گرفت بساط زندگى را از تبریز جمع كند و به یكی از مراكز علمى مانند قم منتقل گردد در این مورد به قرآن مجید تفال زد و این آیه آمد : (هنالك الولایة لله الحق هو خیر ثواباو خیر عقبا) سوره كهف آیه 44 ترجمه : آنجا ولایت خـاص خداسـت كه به حـق فرمان دهـد و بـهترین پاداش و عاقبت نیكو را عطا كند. بنابر این در سال 1325 هـ . ش، زادگاهش را به عزم اقامت در قم ترك كرد و سى و پنج سال تمام در حوزه مقدسه به تدریس و تألیف و تربیت و تهذیب نفـوس، پـرداخت و زحمـاتـى سنگیـن را در این راه متحمل گـردیـد. وى در زنـدگى نامه خـود در این قسمت چنیـن مـى نـویسـد : ( در سال 1325 هـ .ش از سر و سامان خود چشـم پـوشیده زادگاه اصلى را ترك گفتم و متوجه حوزه علیمه قم شدم، بساط زندگى را در ایـن شهر گستردم و دوباره اشتغالات علـمى را از سر گرفتـم و تاكنـون روزگـار خـود را در ایـن سـامـان مـى گذرانم ). وفات : سر انجام این حكیم فرزانه در روز یكشنبه هیجدهم محرم الحرام سال 1402 هـ . ق برابر بیست و چهارم آبان ماه 1360 هـ .ش به دنبال یك كسالت طولانى چشم از جهان فرو بست. و پیكر پاكش را بعد از تشییع با شكوه در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) به خاك سپردند. سید محمد على قـاضـى طبـاطبـایـى ( 1331 _ 1400 هـ. ق ) -------------------------------------------------------------------------------- ولادت : سید محمد علـى قاضـى طباطبایـى در سال 1331 هـ . ق در كانونى گرم و خانـواده اى اصیل و روحانـى در تبریز پا به عرصه وجـود نهاد پـدر ایشان مرحوم سید محمـد باقر قاضـى طباطبایـى از علماى بنام و فقهاى طـراز اول آذربـایجان بود. تحصیلات : مرحوم سید محمد على قاضى تحصیلات ابتدایى و علـوم مقدماتـى را از والد خـود و عموى گرامـش فرا گرفته، سپـس براى تكمیل معارف وارد حـوزه علمیه تبـریز (مـدرسه طالبیه) گردیـد. بعد از كسب فیض و بهره كامل از محضر علماى تبـریز براى تكمیل مبانى علمى در سطـوح عالى به قـم مشـرف شـده و از مكتب اسـاتیـد طـراز اول حـوزه علمیه قم استفاده هاى فراوانى نمود. پـس از تكمیل سطـوح در قـم، سال 1369 هـ. ق به نجف اشـرف مهاجرت نمود. و در مدت اقامت سه ساله در نجف ضمـن تشرف به زیارت ائمه معصومین توانست در درس آیات عظام نجف اشرف حضـور یـافته و به درجه عالـى اجتهاد نـایل گردد. در سال 1372 هـ. ق و در سـن 42 سالگى نجف را به قصد تبریز ترك و وارد آذربایجان شد. اساتید : وى در محضر بزرگان زیادى به كسب علم پرداخته است كه ما به عنوان تبرك به نام چند نفر آنها اشاره مى كنیم. 1 - شیخ آقـا بزرگ تهرانى. 2 -پـدر گرامـى اش سید محمد باقر قاضـى طباطبایـى. 3 - سیـد محمـد حجت كـوه كمـرى . 4 - سیـد محسن حكیم. 5 - سید محمد حسیـن طباطبایى. 6 - سیـد روح الله مـوسـوى خمینـى. 7 - سید ابـوالقـاسـم خـویـى. 8 - سید محمـد هـادى حسینـى میلانى. 9 - شیخ محمـد حسیـن كـاشف الغطـا. 10 - سیـد محمـد رضـا گلپـایگـانى. 11 - شیخ عبـدالنبـى عراقـى. تالیفات : از شهید قاضـى طباطبایى آثار، مقالات و رساله هاى فراوانـى به جا مـانـده كه بـرخـى از آنهـا عبـارتند از : 1 - الاجتهاد و التقلید. 2 - الفواید. 3 - خاندان عبدالوهاب . 4 - كتاب فى علم الكلام. 5 - فصل خطاب فى تحقیق اهل كتاب. 6 - السعاده فـى الاهتمـام علـى الزیاره. 7 - اجوبه الشبهات الواهیه. 8 - رسـاله فـى اثبـات وجـود الامـام (علیه السلام) فـى كل زمان. 9 - حـاشیه بـر كتـاب رسـایل شیخ انصـارى. 10- حـاشیه بـر كتـاب مكـاسب شیخ انصـارى. 11-حـاشیه بـر كتـاب كفـایه الاصـول آخـونـد خـراسـانـى. 12- تقـریـرات درس اصـول سید محمد حجت كـوه كمرى. 13- تاریخ قضا در اسلام. 14- صـدقـات امیـر المـومنیـن (علیه السلام) و صـدیقه طـاهره (سلام الله علیها). 15- تحقیق دربـاره روز اربعیـن حضـرت سیـد الشهدا (علیه السلام). فعالیت : شهیـد قاضـى طباطبایى در فاصله سالهاى 1331 ـ 1341 هـ. ش در تبریز بزرگتـریـن فعالیتهاى سیـاسـى را جهت افشـاى چهره واقعى حكـومت طاغوت انجام داده و در آبان ماه 1342 هـ. ش دستگیـر و به پادگان زرهـى تهران منتقل شد و پـس از آن به مدت دو ماه ونیم در زندان قزل قلعه زندانى گردید. پـس از وارد آوردن ضربات و لطمات روحـى فراوان، وى را به سلطنت آبـاد تهران انتقـال دادند و در ایـن مـدت ایشان مخفیانه به قـم جهت دیدار امام ، و سپس براى زیارت حضرت ثامـن الایمه به مشهد مقدس مشرف مـى شـوند در بازگشت مـدتـى در تهران اقامت نمـوده و بـدون اجازه رژیـم به طرف تبریز حركت مـى كننـد و با استقبال با شكـوه مردم تبریز مواجه مى شـوند. اواخر سال 1343 هـ. ش پـس از دستگیرىها و تبعیدها و بـازداشت هـاى مكـرر به عراق تبعیـد مى گردند. كه در ایـن مدت با امام خمینـى (رض) كه مدتـى قبل از ایشان به عراق تبعید گردیده بـود، ارتباط نزدیك پیدا مى كنند. شهید قاضـى پـس از یك سال و نیـم اقامت اجبارى درعراق به ایران مـراجعه نمـوده تا اینكه در روز سـى ام آذر ماه 1347 هـ. ش مصادف با عیـد فطر به جرم سخنرانـى پـر شـور و انقلابـى علیه اسرائیل غاصب و انتقـاد از دستگـاه حـاكـم به خـاطـر حمایت از صهیـونیست ها دستگیر و به شـش ماه تبعیـد به بافت كرمان، محكـوم مى شوند. و پـس از آن مدتـى به زنجان تبعید مـى گردند. بعد از سپرى شـدن مـدت تبعیـد در زنجان به تبریز مراجعت مى نمایند. و در كنار كارهاى علمى و تدریـس پرچـم مبارزه را هـم چنان بر افراشته نگاه داشته و علیرغم كار شكنى هاى ایادى حكومت و كنترل هایى كه از طرف ساواك صـورت مى گرفت. همچنان به تبلیغ اسلام و تبیین شخصیت امام مى پردازند. بعد از پیروزى انقلاب اسلامى از سـوى رهبر كبیر انقلاب به امامت نماز جمعه تبریز و نماینده ولـى فقیه در آذربایجان منصـوب مى گردنـد. وفات (شهادت) : شهید قاضى طباطبایى در دهـم آبان ماه 1358 هـ.ش مطابق با سال 1400 هـ. ق به دست شیاطیـن كـور دل به درجه رفیع شهادت نـایل آمـد و به لقـاى دوست پیـوست.
موفق باشید
مشاور :
آقای مرتجی
| پرسش :
يکشنبه 14/4/1383
| پاسخ :
سه شنبه 16/4/1383
|
|
|
0
سال
|
حوزه علميه
| تعداد مشاهده:
176 بار