• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 6748

پرسش

با سلام
معاد جسمانی چیست؟
نظر شهیدمطهری وعلاوه طباطبائی چیست؟

پاسخ

با سلام و عرض تحیت!

در باره بحث داغ معاد جسمانی باید گفت ظاهراً بین دو مقام باید تفكیك كرد. یكی مقام اعتراف و اذعان به معاد جسمانی و یكی مقام مقام تحلیل معاد جسمانی و چگونگی آن.
به فرموده مرحوم شهید مطهری معاد اصلاً ره آورد انبیا است، و در فلسفه قدیم نبوده است؛ حتی ارسطو منكر بقاء روح بوده، اما در فلسفه اسلامی این بحث طرح شده است. بزرگانی مثل بوعلی نتوانستند جسمانی بودن معاد را با عقل اثبات كنند و حكم عقل را فقط تا معاد روحانی رساندند. اما اعتراف به جسمانی بودن معاد كردند، چون پیامبر صادق(ص) گفته بود. (مجموعه آثار"، ج4، ص622)
بعد ها تلاشهایی از سوی فلاسفه بعد ـ از جمله صدر المتالهین ـ انجام شد كه معاد را جسمانی دانسته و برای آن برهان اقامه كردند. اما مثل صدرالمتألهین همه معاد جسمانی را در تحلیلی از روح و عالم ارواح تبیین كرده، یعنی گفته این خصایص جسمانی در عالم ارواح وجود دارد …
به تعبیر شهید مطهری این سخن گرچه حرف خوبی است، اما مشكل معاد جسمانی را ـ كه در قرآن و روایات آمده ـ به طور كامل حل نكرده است، چون معاد قرآن تنها برای انسان نیست، بلكه شامل همه عالم است. ("مجموعه آثار"، ج4، ص792)
به نظر می رسد، همه یا غالب فیلسوفان مسلمان اعتراف به معاد جسمانی داشته اند، ولو نتوانسته باشند آنرا عقلاً ثابت كنند، یا آنچه در تحلیل و اثبات عقلی آورده باشند، همه معاد قرآنی را در بر نگیرند.

اما علامه بزرگوار طباطبائی(قده) و مرحوم شهید مطهری:
این دو بزرگوار در این باره (معاد جسمانی) ظاهراً با هم اختلافی ندارد.
اولاً، به اصل جسمانی بودن آن اعتراف دارند.
برای نمونه مرحوم علامه طباطبائی می فرماید: از آنجایی كه معاد، بازگشت اشیاء با تمام وجودشان به حقیقتی است كه از آن وجود یافته اند و به دلیل عقلی ثابت است كه این بازگشت امری ضروری است. در نتیجه، وجودی كه دارای مراتب و جهات مختلفی است كه بعضی از آنها با هم متحدند، می باید با تمام وجودش به آنجا باز گردد، پس ملحق شدن بدن به نفس هم در معاد امری است ضروری.(رساله "انسان از آغاز تا انجام"، ص113)
و مرحوم مطهری می گوید: در هر دو زندگی، انسان با بدن و اندام كامل و اعضاء و جوارح زندگی می كند. ("مجموعه آثار"، ج2، ص523)
ثانیاً: تحلیل این دو بزرگوار از چگونگی جسمانی بودن معاد یكسان است.
جملات زیر، بطور روشن، نظر علامه بزرگوار طباطبائی و شهید مطهری، و تفاوت آن را با نظر محدثین نشان می دهد: «محدثین ما معتقدند به معاد جسمانی، و ما هم می گوییم معاد جسمانی؛ ولی آنها به شكل خاصی تعبیر می كنند.
آنها معتقدند هیج فرقی بین دنیا و آخرت نیست غیر از دفعه دوم بودن، یعنی همین وضع زندگی ای كه شما امروز دارید، می بینید همین خورشید در وضعی كه هست، ماه در وضعی كه هست و …، همین ها بار دیگر و با همین نظامات تكرار می شود. فرقش با حالا این است كه آن دفعه دوم است و این دفعه اول … معاد جسمانی از نظر آنها یعنی معاد صد در صد مادی، با همه خصایص و خصوصیات.
می گوییم پس چرا در این دنیا پیری و مردن هست و در آنجا پیری و مردن نیست؟
چرا در اینجا تكلیف هست و آنجا نیست؟
چرا آنجا جاودانی است؟
اگر این عالم عین آن عالم است و آن عالم عین این عالم، پس چرا این چیزهایش فرق می كند؟ …» سپس مرحوم مطهری پاسخ خود را می فرماید: «… اگر در اینجا پیری و فرسودگی و كهنگی هست و در آنجا نیست چون نظام دو نظام است. سنخ دو سنخ است. نشئه دو نشئه است … سنخ وجود این عالم یك سنخ وجود است و سنخ وجود آن عالم سنخ دیگری از وجود است…
ما از قرآن این طور استنباط می كنیم كه هر چه در آن عالم هست حی و ناطق و گویاست.
"و إن الدار الآخرة لهی الحیوان" (عنكبوت/64)
سنگی هم كه در آنجا وجود دارد ذی حیات است؛ حی است. آب آنجا هم حیات دارد؛ بدن آنجا هم زنده است.
اینجا ما یك بدن مرده داریم و یك روح زنده، و آنجا بدن هم زنده است و لهذا دست ما در آنجا شهادت می دهد …» ("مجموعه آثار"، ج4، ص788 و789)
در وجوه تفاوت در زندگی دنیا و آخرت، در جلد دوم از "مجموعه آثار" می فرماید: «در اینجا حیات آمیخته است با موت. هر حیاتی قائم به ماده ای است كه فاقد حیات است. در این دنیا از مرده زنده بیرون می آید و از زنده مرده؛ چنانچه ماده بی جان در شرایط خاص تبدیل به جاندار می شود و جاندار تبدیل به بی جان. ولی آنجا حیات محض حكفرماست. ماده و جسم آن جهان نیز جاندار است. زمین و آسمانش جاندار است. ("مجموعه آثار"، ج2، ص523)
استاد بزرگوار ایشان مرحوم علامه طباطبائی هم همین تحلیل را دارد.
حضرت ایشان، در ادامه جمله ای كه پیش از این از او نقل شد، می فرماید: «پس ملحق گشتن بدن به نفس در معاد امری است ضروری، الا این كه نشئه دنیا به نشئه دیگری در نهایت كمال و حیات تبدیل می گردد، و بدن همچون نفسی زنده، زنده و نورانی می شود»("انسان از آغاز تا انجام، ص113)
همانطور كه می بینید كلام مرحوم مطهری شرح و تفصیلی بر كلام استاد است؛ كما این كه در قریب به اتفاق بركاتی كه از آن شهید سراغ داریم، رد پای با بركت مرحوم علامه طباطبائی را می بینیم.
در این موضوع بسیار بیش از این می توان سخن گفت، ولی به نظر ما لااقل برای قدم اول همین مقدار كافی است. اگر سؤالات در جهت بسط و تبیین موضوع داشتید از آن استقبال می كنیم.

با التماس دعا

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : دوشنبه 22/2/1382 | پاسخ : دوشنبه 22/2/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 648 بار

تگ ها :

UserName