کد:
67038
پرسش
به نام خداوند بخشنده مهربان
باسلام
ای عزیزبزرگواری كه هم اكنون نامه مرا دریافت كرده ایدخواهشمندم مرا ازاین سردرگمی عظیمی كه پیش آمده است نجات دهید.
مساله من این است كه احساس می كنم بین فطرت ثروت دوستی انسان وتعالیم اسلامی راجع به رزق تناقض شد یدی وجود دارد.
همان طور كه می دانیم انسان دارای فطرتهای بسیاری از قبیل میل به زیبایی و حقیقت جویی و ... وهمچنین ثروت است ومی دانیم كه انسان می تواند هریك از امورفطری خود را پرورش دهد ویا سركوب كند و این در حالی است كه اسلام ادعا می كند كه دین فطرت است وبه تمام امور فطری انسان توجه كافی مبذول داشته و راه ارضائ تمام آنها را در اختیار انسان قرار داده است. جهان را زیبا خلقت كرده تا حس زیبایی دوسنی انسان بهره مند شود. حقیقت را قرار داده است وبا این حس انسان را تحریك وترغیب به شناخت حقیقت كرده است. واما ثروت. علاقه به ثروت در وجود ماست واین نقطه ای است كه خداوند ازآن استفاده كرده است ونیكان را به بهشت وعده داده است . اگر چنین نبود وعده به بهشت كار عبث و بیهوده ای بود چرا كه خداوند ما را به چیزی وعده داده بود كه ما هیچ علاقه ای بدان نداشتیم واین هرگز نمی توانست ما را به كار نیك بر انگیزد.
اما حال در دنیا با این میل چه كنیم . با این میل قدرت مندی كه میلیاردها انسان را به تكاپو وتلاش انداخته است وهمه را وادار كرده است از صبح تا شام برای كسب روزی وثروت برای رفاه خود وخانواده خود تلاش كنند چه كنیم.
چه گونه می شود این احادیث و آیاتی را كه در مورد رزق وتلاش آمده است را با هم جمع كرد. از یك سوی داریم:
حضرت رسول اكرم (ص)
فرزند آدم وقتی تن تو سالم است و خاطرت آسوده است و قوت یك روز خویش راداری ، جهانگر مباش .
حضرت رسول اكرم (ص)
وقتی خداوند برای بندهای نیكی خواهد ، وی را در كار دین دانا و به دنیا بی اعتنا سازد و عیوب وی را بدو بنمایاند .
حضرت رسول اكرم (ص)
در طلب دنیا حرص نزنید ، زیرا به هر كس هر چه قسمت اوست می رسد .
حضرت رسول اكرم (ص)
بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوی دراز بیم دارم .
حضرت رسول اكرم (ص)
دو گرگ گرسنه در آغل برای گوسفندان خطرناكتر از حب جاه و مال برای دین مرد مسلمان نیست .
واحادیث بسیار زیادی كه راجع به راضی بودن به سهم وقسمت وروزی است.
وازسوی دیگر احدیثی كه ما را تشویق به همت عا لی وسعی وتلاش در جهت وسعت رزق برای خود وخانواده می كند.
وان لیس للانسان الا ما سعی. وان سعیه سوف یری.
ازسویی عد م پیشی گرفتن از سهم وروزی مقدر داریم وازسوی دیگرموضوع سعی ونتیجه آن .
من از احادیث بالا واحادیث مشابه چیزی غیر از كشته شدن انگیزه ثروت مند شدن نمی توانم برداشت كنم.
مثالی می آورم.
بنده فقیری بسیار علاقه دارد كه خانه مجلل و اتومبیلی لوكس داشته باشد و خود وخانواده خود در این خانه با رفاه وآسایش زندگی كنند واین برای این شخص هدف وانگیزه وشور وشوقی راایجاد می كند تا از صبح تا شب برای رسید ن به هدفش تلاش كند(البته از راه حلال). حال در نظر بگیرید چنین شخصی نظرش به حدیث" رزق هركس تقسیم شده است" بیفتد. چه احساسی به او دست میدهد."چرا بیهوده این قدر تلاش كنم واز خود مداومت نشان دهم در حالی كه چه زیاد تلاش كنم چه كم ازقسمت خودبیشتر نصیب نخواهم برد"
و این شخص را دل افسرده وغمگین میكند چرا كه احساس می كند در این قسمت روزی هیچ سهمی برای افزودن یا كاستن آن ندارد. پس باید هدف خانه مجلل را از سر خود بیرون كند وبا فطرت ثروت جوی خود به جدال برخیزد .
حال این حدیث را هم ضمیمه اش میكنیم كه بسیاری از اهالی دوزخ را كسانی تشكیل می دهند طول امل وآرزوداشته اند(مسلما"آرزوی خانه مجلل برای شخص فقیرآرزوی دورودرازی است).
پس این شخص با میل خود چه كند,با احادیث این چنینی چه كند,با آایه شریفه قران كه میگوید انسان غیر انچه سعی وتلاش می كند حاصلی به دست نمی آورد چه كند.
واین در حالی است كه ملاحظه می شود تمام افراد موفق دنیا1-شور وشوق فراوانی برای كسب ثروت یا جایگاهی كه امروزه درآن قراردارند داشتند(حب جاه ومال)2-آنها انسانهای سخت كوشی بودند كه معتقد بودند محكوم قسمت بد خود نیستند(قسمت خود را خود معیین میكنیم)3-آنان اهداف بلندی در سر داشتند كه حتی بسیاری از اطرافیانشان, آنان را به خاطر اهدافشان به تمسخر می گرفتند(طول امل).
واین سه مورد مسایلی هستند كه( به برداشت من) دراحادیث ائمه شدیدا" با آنان برخورد منفی كرده اند.
وچه بسا یكی از دلایل عقب ماندگی كشور های مسلمان همین موضوع باشد.
لطفا" مرا از این سردرگمی نجات دهید.
با تشكر
علی قاسمی
پاسخ
با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
مباحثی كه مطرح كرده اید از مسائل ریشه دار كلامی است، و حل آن نیازمند به بحث مفصلی است؛ ولی ما در این مرحله تنها به نكات اساسی اشاره كوتاهی می كنیم كه در صورت ابهام در گفتگوهای بعدی آن را ادامه می دهیم.
1. فرموده اید كه اسلام دین فطرت است، یعنی با اساسی ترین و عمیق ترین گرایش های باطنی انسان هماهنگی دارد؛ این كلا م درستی است، ولی این مسئله منافاتی با كنترل این تمایلات طبیعی و محدود كردن ـ و نه سركوب ـ آن در تزاحم با ارزشها و فطرتهای طبیعی دیگر انسان ندارد. این در حقیقت جهت دادن طبیعت انسانها است تا زمینه ساز وصول به اهداف متعالی تر باشد.
خود همین لزوم كنترل غرائز و طبایع یك حكم مقبول برای فطرت انسانی است، و نادیده انگاشتن آن نادیده گرفتن فطرت و طبیعت اوست. توضیح مطلب آن كه انسان بیش از هر چیز كمال جو و ایده آل طلب است، و فطرت او می گوید می بایست احساس و و اعمال انسان در سایه حركت او به سوی كمال باشد. بر همین اساس به هر قانونگذاری حق می دهد كه احیانا در تزاحم با كمال محدودیتهایی را بر او تحمیل كند. مثال ساده آن بچه های مدرسه ای هستند كه میل به بازی آنها را به مدرسه می كشد، ولی در عین حال به مدیر و معلم حق می دهند كه آنها را از این كه تمام روز به بازی مشغول باشند منع كنند، تا هدف نهایی كه آن هم مطلوب است پایمال غرائز زودگذر نشود.
نعمت ها و امیال دنیوی نیز همین گونه اند؛ مثل بازی های كودكانه هستند كه هر چند جذابند، ولی گاه مانع كمالند و باید محدود شوند. انسان با دنیا هرگز سیراب نمی شود، و تنها سرابی است كه آرامش نمی آورد؛ این فقط معنویات است كه انسان را به معنای واقعی راضی و خرسند می سازد. لذا مطابقت دین با فطرت را نباید به معنای هماهنگی آن با همه امیال طبیعی با همه حدود و ثغور و مصادیق آن دانست؛ بلكه امیال انسانی، به طور قطع نیازمند كنترل و جهت یابی است. بله هیچ میلی در اسلام به طور كلی سركوب نشده است، بلكه خواسته های نفس لااقل به عنوان یك واقعیت غیر قابل انكار مورد احترام واقع شده، و به حساب آمده است. اسلام تنها این میل را در زوایای آن محدود كرده است.
2. همیشه خداوند روزی افراد را به اندازه كافی(كفاف) تامین می كند، ولی زیادتر از آن را تضمین نمی كند؛ بنابراین بشر با تلاش متعارف خود با مسئله معاش مشكلی ندارد و بیشتر دست خوش توهم و هراس بی مورد در مسئله روزی خویش می باشد.
آن چه در آیات قرآن و روایات ما آمده است به این مسئله اشاره دارد. البته اسلام منعی بر تلاش بیشتر برای ایجاد وسعت بر اهل وعیال ندارد، بلكه ان را مستحب شمرده است؛ ولی خیلی فرق است كه ما نگران معاش خود ـ یعنی اسباب حیات متعارف و لازم خود ـ باشیم، یا آن كه تلاش مضاعف ما تنها برای وسعت بیشتر زندگی باشد! در این حالت انسان دچار فشار روحی در شكست و پیروزیش در این تلاش نیست؛ بلكه با آرامش تصمیم می گیرد و كار می كند.
نكته ای كه مجددا بر آن تأكید می كنیم آن است كه آیات و روایاتی كه روزی را تضمین شده می دانند، ما را از كار بازنمی دارند ـ چرا كه همان روزی مقدر هم احتیاج به تلاش متعارف دارد ـ كما این كه آیات و روایات فوق ما را از تلاش مضاعف برای وسعت در روزی منع نمی كنند، بلكه ضرورت آن را زائل می كنند.
ایجاد این احساس موجب می شود كه ما در صورت تزاحم این تلاش مضاعف با تحصیل معنویت راحت تر بتوانیم جانب معنویت را بگیریم.
نعمت های مازاد بر كفاف و وسعت متعارف زندگی، در بسیاری از موارد علاوه بر آن كه در نهایت حرص و طمع انسان را فرونمی نشاند و آدمی را به دنبال امكانات بیشتر و بیشتر می كشاند ـ حتی اگر بهترین امكانات و مجلل ترین قصرها و لوكس ترین مركب ها را هم داشته باشد ـ احیانا به صلاح و مصلحت او هم نیست و اغلب باعث تباهی و طغیان او می گردد.
به همین سبب در روایات ما امده است كه بالاترین سرمایه ای كه در واقع مشكل انسان را حل می كند، همان حالت روانی "قناعت" می باشد. «القناعة مال لاینفد» یعنی قناعت سرمایه ای است كه تمام نمی شود.
3. آیه شریفه «لیس للانسان...» ناظر به پاداش اخروی است و به مسایل دنیوی ارتباطی ندارد، اگر چه گاه در كاربرد آن اشتباه می شود.
4. دلیل عقب ماندگی مسلمانان، نداشتن انگیزه ثروت اندوزی نیست، بلكه علل تاریخی و جامعه شناختی دیگری دارد؛ از قضا همین عامل انباشتن ثروت توسط حاكمان و ثروت اندوزان و... خود مانعی برای پیشرفت جوامع ما بوده است.
علاوه بر این، در انسان به طور معمول غرایز مادی به اندازه كافی قوی هست، و دیگر لازم به تقویت آن نمی باشد. واقعا شما فكر می كنید كه زهد و معنویت گرایی ما! باعث شده دنیا و قدرت دنیایی به پشت گوش بیندازیم و تنها به عبادت خدا مشغول باشیم!!!؟ بر عكس، عدم توجه به دین و معنویت ما را به این روز انداخته است.
توسعه محتاج "حرص بر بهره مندی بیشتر" نیست، بلكه نیازمند عوامل و اهرم هایی، مانند برنامه ریزی، همكاری، داشتن تعاون و روحیه جمعی است كه به طور معمول مستلزم از خودگذشتگی و هضم در اراده جمعی و تلاش و كوشش فزونتر و كنارآمدن با بعضی از كمبودهای مقطعی و... است، كه عمده این گونه موارد قرابت و ملازمت با نوعی معنویت، آرمان خواهی، قناعت و فراموش كردن منافع شخصی(در برابر منافع جمعی و ملی) دارد كه همگی آن، عین آموزه های دینی هستند.
البته این توضیح به معنای صحّه گذاشتن بر توسعه و پیشرفت در جهان كنونی كه به قیمت آلودگی های فراوان معنوی و مادی، و از خودبیگانگی انسان به دست آمده، نیست؛ و پیشرفت موردنظر دین بر مفهومی از توسعه بنا شده كه ماندگار باشد و همه جوانب روحی و جسمی انسان را به طور هماهنگ رشد دهد.
كامروا باشید.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
دوشنبه 18/3/1383
| پاسخ :
جمعه 29/3/1383
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
86 بار