• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 66933

پرسش

بسم الرب القاسم الجبارین
باسلام!
در مورد پاسخ شما در رابطه با بردهگیری قانع نشدم. چرا كه مثلا وقتی اسلام ظهور كرد پیامبر اكرم(ص) و بعد از آن ائمه برده گیران را خطاب بر اینكه برده نگیرید نشند؟
اما سوال اصلی من این است كه چرا تمامی مراجع ما تراشیدن و كوتاه كردن بیش از حد ریش را حرام اعلام كرده اند؟
حال اگر این حكم برای تفاوت در میان جنس زن و مرد است آیا باقی گذاشتن تنها قسمتی از ریش و بقیه قسمت ها را تراشیدن نیز حرام است؟
با تشكر
A.GH.N

پاسخ

دوست گرامی با سلام:چنانكه پاسخ را یك بار دیگر به دقت وبدون پیشداوری مطالعه بفرمایید،پاسخ سئوالتان را به سهولت خواهید یافت . همان طور كه خدمتتان عرض كردم، پذیرش نظام برده‏دارى در آغاز ظهور اسلام، به دلیل تحمیل شرایط زمانى خاص آن دوره بود كه برده‏دارى در تمامى جوامع بشرى آن روز رایج و ریشه‏دار بود . از این رو اسلام به جاى مقابله یكباره با نظامى ناعادلانه كه در تاریخ بشریت ریشه دوانده بود، به مبارزه تدریجى با آن برخاست و با وضع مقررات و دستورهاى حكیمانه، به دفاع از حقوق بردگان اهتمام ورزید و نظامى عادلانه را در این خصوص حكمفرما ساخت و در نهایت، این مقررات از مهمترین عواملى بود كه موجب گردید تا نظام برده‏دارى ریشه‏كن شود . رفتار عادلانه و شایسته مسلمانان با بردگان - كه ناشى از دستورها و توصیه‏هاى دین اسلام در این باره بود - و نیز شواهد تاریخى بسیارى مؤید این ادعاست .كه به
نمونه‏اى از دستورها و توصیه‏هاى اسلام را متذكر مى‏شویم:
در صدر اسلام پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در مورد مخاطب قرار دادن بردگان به مسلمانان توصیه فرمودند كه:
«لا یقل احدكم: عبدى و امتى . و لیقل: فتاى و فتاتى .» (12)
یعنى: هیچ كس در خطاب به بردگان خود، از كلمه «عبد» و «امه‏» استفاده نكند بلكه از كلمه «فتى‏» (جوانمرد) و «فتاة‏» استفاده كند . و به نقل برخى از تاریخ‏دانان، این دستور پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در میان مسلمانان رایج گشت . (13)
مضافاً به آنكه در سیره قولی وعملی معصومین و پیشوایان دینى شواهد زیادى در مورد برخورد توام با رافت‏با بردگان یافت مى‏شود . بسیارى از صحابه پیامبر مانند سلمان و بلال، برده و مورد احترام پیامبر و جزء سران لشكر و امرا بودند . (15)
مادر برخى از ائمه معصومین علیهم السلام كنیز بودند . از جمله مادر حضرت امام سجاد علیه السلام به نام «شهربانو» كه در جنگ اعراب با ایران در زمان یزدگرد پادشاه ایران به اسارت درآمد . شهربانو دختر یزدگرد بود . (16) و همچنین مادر امام رضا علیه السلام، نجمه خاتون و مادر امام زمان (عج) حضرت «نرجس‏» كه به عنوان كنیز به اسارت مسلمین در آمده بود . این بانو، دختر «یشوعاى‏» فرزند قیصر، پادشاه روم بود .
وجا دارد این نكته را نیز متذكر شویم كه در میان ملل مختلف اسباب گوناگونى براى برده‏گیرى وجود داشت كه اسلام از میان این اسباب، فقط «سبب جنگ‏» را پذیرفت; یعنى به بردگى گرفتن اسراى جنگى كه در پیكارهاى میان مسلمین با كفار مرسوم بود; زیرا مسلمین بعد از به اسارت در آوردن كفار سه راه براى آنان متصور بود: راه اول این كه بعد از اسارت، آنان را آزاد كنند كه این خود نقض غرض بود و راهى غیر حكیمانه . راه دوم آن كه همه آنان را به قتل برسانند . و راه سوم آن كه آنها را زنده نگه دارند واز طرفی امكانات حكومتى به گونه‏اى نبود كه بتواند اسراى جنگى را در اماكن خاصى مثل زندان‏ها نگهدارى كند، از همین رو اسیران را در میان جنگاوران تقسیم مى‏كردند و آنان بردگان را به خانه‏هاى خود مى‏بردند تا پراكنده شوند و امكان اجتماع و شورش نداشته باشند، از طرف دیگر ناچار به تغذیه آنان بودند و در مقابل از كار آنها نیز استفاده مى‏شد ودر عین حال با رقیت آنان نوعى تربیت اسلامى را در وجودشان در طى سالهاى بردگى به تدریج تزریق كنند . و این راه نزد عقلا از راه دوم پسندیده‏تر بود . از این رو مسلمانان آنها را به بندگى مى‏گرفتند و بعد از دمیدن روح تربیت اسلامى در كالبد آنان كه از طریق محبت‏به آنان عملى مى‏شد، بتدریج آنها را به صورت داوطلبانه آزاد مى‏كردند و یا با قوانین الزامى كه اسلام وضع كرده بود آزاد مى‏شدند .) و خلاصه این كه دوره برده‏دارى در اسلام، در حقیقت‏یك دوره قرنطینه روحى و اخلاقى بود كه اسراى جنگى غیر مسلمان بعد از كسب تربیت دینى، به جامعه آزاد اسلامى ملحق مى‏شدند . همانطور كه ملاحظه می فرمایید هم در مقام قول وهم مقام عمل اسلام ومعصومین علیهم السلام به انسان بر خلاف نظام اجتماعی حاكم زمانه به صورت برده نگاه نمی كرده بلكه بر عكس با معرفی پاكترین افراد (چون سلمان وبلال) ویا برگزیده شدن مادران معصومین (علیهم السلام) از میان آنان به مبارزه منفی با نظام فكری واجتماعی زمان خویش برخواستند.ودر عین حال با وضع قوانینی بتدریج در خشكاندن ریشه این پدیده شؤم تلاش نمایند.ودر عین حال از همین حربه جهت آدم سازی وتربیت كفار حربی كه كمر به نابودی انسانیت بسته اند بهترین استفاده را بنمایند.
درپایان نظرتان را به مقاله ای كه مقایسه ای بین برده داری آن روز با برده داری امروز می نماید جلب می كنم تا با دیدی بازتر در این موضوع تفكر كنید، در عین حال توصیه می كنم به مطالعه دقیق تر وبیشتر در این زمینه حتماً به نتایج خوبی خواهید رسید.این مقالعه از مجله پرسمان،جلد 14،نقل شده،نویسنده : حسین سروقامت (ما و برده‏دارى آن روز
بدر است و حنین، احد و صفین;
آنچه به گوش مى‏رسد، صداى چكاچك شمشیرها، و آنچه به چشم مى‏خورد، غبار است و خون .
كه ناگاه شیرمردى حمله مى‏برد و دشمنى را اسیر مى‏گیرد;
با او چه كند؟
آیا آزادش كند كه برود تجدید قوا كند و دوباره حمله آرد و عرصه را بر سپاه اسلام تنگ كند؟
یا او را بكشد كه با جوانمردى‏اش نمى‏سازد!
... به ناچار او مى‏شود برده .
چه كسى برده مى‏شود؟ آنكه در مسیر باطل خویش آنقدر استوار است كه حاضر شده جان خود را در جبهه جنگ به مخاطره اندازد .
برده چه كسى مى‏شود؟ برده مجاهدى فى سبیل الله كه از در جهاد وارد شده كه خدا تنها براى خاصان درگاهش گشوده است .
خب; مى‏آید به خانه او، قدم به قدم آموزش مى‏بیند و تربیت مى‏شود . انسان مى‏شود و رسم انسانیت مى‏آموزد .
یكى از سپاه دشمن كم مى‏شود و به خیل یاران افزوده!
اكنون خداست و آن مسلمان; اگر روزه واجبى را به عمد افطار كند، مى‏گوید كه باید برده‏اى آزاد كنى، اگر سوگند خویش را بشكند، باز كفاره آن آزادى یك برده است،
و اگر ...
اینگونه او آزاد مى‏شود و مى‏آید به دل اجتماع، و خود بعدها مجاهدى مى‏شود فى سبیل الله، و روز از نو و روزى از نو!
این آیین برده دارى آن روز ماست .
اغیار و برده دارى دیروز
اما بنا نیست همیشه نبردى صورت پذیرد و سپاه غالب، دشمن مغلوب را به بردگى بگیرد .
آدمها هر چه مى‏گذرد زیرك‏تر مى‏شوند . روزى مى‏رسد كه مى‏فهمند با پنبه هم مى‏توان سر برید!
اگر بنا باشد سرى بریده شود، كدام گزینه مناسب‏تر است؟ شمشیر یا پنبه؟!
روزى مى‏رسد كه پاى میز مذاكره مى‏نشینند و قرارداد مى‏نویسند و كشور ما را تقسیم مى‏كنند . نیمى را به روسیه مى‏سپارند و نیمى را به انگلستان .
آنروز ما خود، سند بردگى خویش را امضا مى‏كنیم و متعهد مى‏شویم كه براى عزیمت‏به برخى شهرهاى كشورمان از گذرنامه استفاده كنیم! !
شاه این مملكت نیز زیر یوغ بردگى مى‏رود . هفده شهر این سرزمین را به بیگانگان مى‏بخشد و با خفت و خوارى از این سوى كاخ گلستان به آن سو گام برمى دارد و فریاد مى‏زند: خاك بر سر مملكتى كه شاه آن براى رفتن به شمال آن مملكت‏باید از روسیه اجازه بگیرد و براى رفتن به جنوب آن از انگلستان!
هه! جالب است كه بعدها احساس آقایى مى‏كنیم و برده‏ایم .
شما بگویید اینكه به حكومتى دیكته كنند كه بایستى 65% نفت اسرائیل و 95% نفت رژیم نژادپرست افریقاى جنوبى را تامین كنى و رئیس آن حكومت چاره‏اى جز تمكین نداشته باشد، عین بردگى نیست؟
متدولوژى برده دارى متمدن امروز
اكنون كار به مراتب پیچیده‏تر است . دیگر برده داران نیازى نمى‏بینند كه حتى با بردگان خود سرمیز مذاكره بنشینند .
آنان در حال حاضر به فكر جهانى كردن برده دارى خویشند . آنان مغزها و مرزها را در نور دیده‏اند و مى‏خواهند عالم و آدم را برده خود كنند!
جهان سوم كه نشسته، پاك است، نیم نگاهى به جهان اول كنید:
لابد تعبیر رساى «تخصصى شدن‏» را شنیده‏اید . اینكه در كارخانه‏اى یا كارگاهى، كسى متصدى یك كار مخصوص باشد و بس!
فرض كنید نصب آینه بغل مرسدس;
مى‏دانید این یعنى چه؟ یعنى آدمى كه مى‏تواند فكر خود را از این سو به آن سو جولان دهد، به جز این كار نه كارى بكند و نه به چیزى بیاندیشد; هشت‏ساعت كار تخصصى در روز!
هنگامى هم كه از كارگاه و كارخانه جدا مى‏شود، صدها كانال تلویزیونى و ماهواره‏اى، صدها فیلم مبتذل و خشونت‏بار، صدها مسابقه ورزشى و سرگرمى و اینترنت و كامپیوتر و ... چنان او را احاطه كنند كه مجالى براى آزاد اندیشى انسان قرن بیستم باقى نگذارند!
امروز برده داران، فیلم‏هاى مستهجن خویش را در كانون برده دارى نوین عالم، ضبط مى‏كنند، و چیزى نمى‏گذرد (فقط دوازده روز) كه این فیلم‏ها در اختیار مشتریان ایرانى است!
باور مى‏كنید در سال 81، یكصد و بیست هزار CD مستهجن تنها در یك استان كشور ما كشف و ضبط شده است؟
باور مى‏كنید كشفیات CD امسال ما، اغلب متعلق به سال 2003 میلادى است؟
باور مى‏كنید امروز بهاى یك CD مبتذل original تنها 350 تومان است، اما شما براى خرید یك CD قرآنى بایستى 8500 تومان بپردازید؟
مى‏دانید از تولید مشروبات الكلى در ایتالیا یا فرانسه تا مصرف آن در ایران ما فقط یك هفته فاصله است؟
باور مى‏كنید مشروب صادراتى از تولید تا مصرف صد در صد بیمه است؟
جوانى كه به گوشه خلوت خود مى‏خزد، الكل مصرف مى‏كند یا به تماشاى سكس و خشونت مى‏نشیند، آیا برده نیست؟
چندى پیش با یكى از همین جوانها برخورد كردم . از آن دست كسانى كه ساعت‏خود را به وقت گرینویچ تنظیم مى‏كنند و دهانشان بوى مك دونالد مى‏دهد .
جوانكى بود بیست و یكى دو ساله، با شلوارى تنگ و چسبان و سیگارى بر كنار لب، ایستاده در خیابان حجاب; پشت‏خودروى او نشانه‏اى نقش بسته بود كه آن را در یكى از كشورهاى خارجى دیده بودم و مفهوم آن را مى‏دانستم . اما مطمئن بودم كه او از این مفهوم بى‏خبر است . سن و سال كم و معصومیت چهره‏اش این را مى‏گفت .
جلو رفتم و پرسیدم: مى‏دانى این آرم یعنى چه؟
- كدام آرم؟
نشانش دادم . مكثى كرد و گفت: نه!
گفتم: این آرم یكى از باشگاه‏هاى شبانه فلیت استریت لندن است . (محله‏یى در لندن كه مردم براى عیاشى و خوشگذرانى به آنجا رفت و آمد مى‏كنند) و مفهوم آن این است كه: «من هرزه‏ام!»
این را گفتم و از او دورشدم در حالى كه او چاقویى از جیب خود بیرون آورده بود و با نوك آن آهسته آهسته آن آرم را مى‏تراشید .
مى‏بینید چطور برده دارى متدولوژى پیدا كرده و آدمها - بى آنكه خود بفهمند - زیر سلطه برده دارانند؟
امروز تكنولوژى هم به مدد برده دارى آمده است . هم دامنه آن را گسترش داده و هم میان برده داران و بردگان نوعى تفاهم برقرار كرده است!
اگر ماجراى آن ازدواج مدرن را نشنیده بودم، شاید به این صراحت‏حرف نمى‏زدم . این ماجرا اخیرا یكى از گزارش‏هاى جنجالى نیویورك تایمز بوده است .
چندى پیش یك میلیونر امریكایى به نام «ریك اكول‏» به شبكه تلویزیونى فاكس اعلام كرد قصد دارد همسر آینده خود را از طریق نمایش تلویزیونى برگزیند .
این شبكه موضوع را با مردم امریكا مطرح كرد و از دخترانى كه علاقمندند با این شخص ازدواج كنند، دعوت به ثبت نام نمود . طى یك هفته، هزار زن امریكایى از سراسر این كشور با ارسال E-Maill ] » براى ازدواج با این مرد ثروتمند ثبت نام كردند . شورایى از داوران تشكیل شد و از بین متقاضیان 50 نفر را براى شركت در نمایش تلویزیونى برگزید .
داماد پشت صحنه نشسته بود و هیچیك از نامزدها از چهره یا شخصیت او اطلاعى نداشت .
ملاك تنها پول بود و ثروت!
مجرى برنامه با این 50 زن گفتگو مى‏كرد و او شاهد این گفتگو بود . سرانجام 5 نفر برگزیده شدند كه داماد میلیونر از میان آنها همسر آینده خود را برگزیند!
شبكه‏هاى تلویزیونى با پخش مستقیم این برنامه میلیونها نفر را پاى گیرنده‏ها نشاندند و هزاران دلار به جیب زدند!
جامعه شناسان تاسف خوردند ... و برده دارى وارد مرحله تازه‏اى شد .
همین برده داران مدرن وقتى به دین ما مى‏رسند، مى‏گویند: اسلام دو عیب بزرگ دارد: یكى پذیرش نظام برده‏دارى، دیگرى نظام حقوق زن!
من جلوه‏اى از این دو آیین را براى شما گفتم .
حالا مى‏پرسم: كدامیك بدتر است؟
برده‏دارى سنتى 1400 سال پیش ما؟
یا برده‏دارى مدرن امروز آنان؟)
وامّا در رابطه سئوال دوّمتتان اوّلاً باید بگویم اكثر مراجع تراشیدن ریش را با تیغ یا ماشین ته زن ، بنا بر احتیاط واجب جایزنمی دانند و بعضی ( مانند آیت الله بهجت و صافی ) فتوا به حرمت داده اند .ثانیاً این كه فلسفه ریش گذاشتن فقط برای تفاوت در میان جنس زن و مرد باشد ، نمی دانیم از كجا فر موده اید بله ممكن است یكی از توجیهات آن باشد.در هر صورت جهت آگاهیتان در این نوشتار در ابتدا، به مسأله ریش تراشی، از نظر روایات فقهی، و سپس حكمتهای قطعی یا احتمالی آن با توجه به روایات و كلمات دانشمندان جدید می پردازیم.
مستند حكم حرمت تراشیدن ریش روایات زیادی است كه شیعه و سنی از رسول اكرم(ص) نقل كرده اند. از ائمه اهل بیت(ع) نیز روایاتی در این معنا آمده است كه البته به كثرت روایات نبوی نیست. گاهی روایات نبوی را در این موضوع تا 33 روایت جمع كرده اند.
به عنوان نمونه روایاتی از حضرت رسول(ص) و حضرات ائمه(ع) می آوریم: 1) رسول الله(ص): "أحفوا الشوارب و أعفوا اللحی" یعنی سبیلتان را كوتاه كنید و ریش خود را آزاد بگذارید.
2) رسول الله(ص): "حلق اللحیة من المثلة و من مثل فعلیه لعنةالله" یعنی تراشیدن ریش نوعی مثله كردن است و لعنت خدا شامل كسی كه چنین كند.
3) رسول الله(ص): "الشیب نور المؤمن من أراد أن یطفئه فلیطفئه" یعنی ریش نور مؤمن است. پس هر كس خواست نورش خاموش كند چنین كند.
این تنها نمونه ای از روایات بود. با این وجود تصمیم گیری در باب حرمت و حلیت تراشیدن ریش، با فقها است. در این موضوع ـ به مانند بسیاری از دیگر احكام فقهی ـ پیچیدگی هایی هست كه تنها اهل تخصص می توانند در آن نظر بدهند. تنها با خواندن چند روایت نمی توان به حكم الهی دست یافت. به عنوان نمونه، در همین روایات می بایست صدور، جهت صدور و دلالت آن، یك به یك بررسی شود، و سپس سیره متشرعه و اجماعات فتوایی و عملی قدمای از فقها ـ با تفحص در مناشئ آن با ملاحظه حتی احتمالات ـ بررسی گردد. غموض بحث به حدی است كه با وجود این تعداد روایت، غالب فقها احتیاط كرده اند و فتوا نداده اند. وظیفه غیرمجتهد آن است كه یا با مراجعه به آراء فقها به رأی مطابق احتیاط عمل نماید و یا از مجتهد عادل و اعلم تقلید كند. تا این مقدار از روایات، برای اظهار حكم فقهی ـ البته پس از فحصهای لازم ـ كافی است.
اما این كه حكمت این حكم چیست؟
در روایات ما مواردی چند آمده است: 1ـ عدم تشبه به یهود: رسول الله(ص): «حفوا الشوارب و اعفوا اللحی و لاتشبهوا بالیهود» یعنی سبیل هایتان را كوتاه نمائید و محاسن ـ یا ریش ـ خودتان را بلند بگذارید و خود را شبیه یهودیان مگردانید.
ضمنا تراشیدن ریش از اعمال قوم لوط بوده است. پیامبر اكرم(ص) ده عمل زشت و گناه را باعث نابودی قوم لوط معرفی می كنند، كه از آن موارد ده گانه به تراشیدن ریش و بلند كردن سبیل نیز اشاره می فرمایند.
اسلام برای حفظ هویت فرهنگی به مسلمانان دستور داده كه علاوه بر اعمال صالح، ظاهر خود را شبیه به بیگانگان نكنند.
2ـ عظمت و نشانه مردانگی:
امام صادق(ع) می فرمایند: "هنگامی كه انسان مو و ریش در صورتش می روید، این حالت علامت و نشانه مردانگی اوست، و عظمت و ابهت او را می رساند و او را از حد و مرز بچه ها و شباهت به زنان خارج می سازد."
در بعضی روایات از آن به زینت مردان تعبیر شده است.
امام رضا(ع) فرموده اند: "خداوند مردان را به وسیله محاسن زینت داده است، ریش فضیلتی برای مردان است، و بوسیله ریش مردان از زنان شناخته می شوند."
در نهایت توجه شما را به نظرات دانشمندان تجربی در باره ریش تراشی جلب می نماییم:
1) دكتر ویكتور ژرژ آمریكایی درباره فایده داشتن ریش می گوید: ریش موجب حفظ دندانها و غدد بزاقی خواهد شد.
2) بعضی از پزشكان فرانسوی می گویند: تیغ و ماشین ریش تراشان ناقل امراض و باعث سرایت دردها است، و ریش تراشی چهره و صورت مردان سالم را از بین می برد.
3) دكتر خوش منش از اطبای ایرانی می گوید: پوست بدن و موها بهترین مانع برای ورود میكروب ها می باشند، و موی صورت كاملا از ورود میكروب ممانعت می كند. خراش پوست به وسیله تراشیدن راهی برای وارد شدن میكروب ها است. موی صورت حافظ زیبائی و سلامتی آن است، زیرا در اثر زیاد تراشیدن، سلولهای صورت فرسوده شده، و به دنبال آن علائم پیری و چروك به زودی در صورت ظاهر می گردد.
روانشناسان ثابت كرده اند كه انسان دارای قوه مغناطیسی است كه اثر آن مخصوصا در چشمها مشهود است؛ و به سبب نگاه كردن زنان به مردان و بالعكس، این قوه تقویت شده، و غریزه جنسی را در دو طرف (زن و مرد) تحریك می كند. تراشیدن ریش از ته و صورت را براق كردن، سبب تقویت این قوه شده، و تحریك و كشش های مغناطیسی را بین زنان و مردان افزایش می دهد.
باز بر طبق نظریه روانشناسان، نیروی شهوت از سن 15 سالگی به بعد، رو به افزایش است و تا 25 سالگی ادامه دارد. هر چه انسان از سن 15 سالگی بالا می رود سیمای او برافروخته و روشن تر می گردد و در چشم مرد و زن شیفتگی مخصوصی پیدا می شود. از همین سالها است كه موی صورت روییده خواهد شد، و این روییدن موی صورت و نتراشیدن آن مانع برخی مفاسد اخلاقی میان زنان و مردان شده و تا حدودی از پیش آمدن مسائل سوء شهوانی جلوگیری می نماید. مرد با تراشیدن ریش، زنان و دختران را بیشتر متوجه خود می سازد و در شیوع فحشاء و تحریك غریزه جنسی نقش مؤثری دارد.
در خاتمه لازم است متذكر شویم كه بیان حكمت احكام از طریقی غیر از آنچه در روایات و ادله شرعی می آید، جز بیان احتمالاتی در باره تشریع الهی نیست. و ممكن است روزی به خطای این احتمالات هم پی برد، و یا احتمالات دیگری جایگزین آن كرد.
(ر.ك. به كتاب "تراشیدن ریش از نظر بهداشت"، ص 20 به بعد ـ به نقل از كتاب "پاسخ به پرسشهای جوانان"، نوشته اسد الله محمدی نیا، ج 1، ص 236)
موفق باشید.

مشاور : آقای مرتجی | پرسش : يکشنبه 17/3/1383 | پاسخ : سه شنبه 19/3/1383 | | | 0 سال | حوزه علميه | تعداد مشاهده: 167 بار

تگ ها :

UserName