پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم
قضیه ی چوب محمل(كوبیدن سرحضرت زینب
به آن) چیست؟
توضیح مفصل دهید. با تمام نكات عرفانی.
به همراه ابیاتی دراین زمینه.
باتشكرفراوان

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
این واقعه در كوفه رخ داد؛ وقتی سرهای شهدا را وارد جمعیت كردند، همین كه چشم حضرت زینب كبری(س) به سر مبارك آن حضرت افتاد، منقلب شد و گریست، و با آن سر سخنان گفت و عرضه داشت:
"یا هلالاً لمّا استتمّ كمالاً غاله حسنه فأبدی غروباًً" یعنی ای ماه نو كه چون به كمال رسیدی خسوف كردی و پنهان گشتی.
"ما توهّمت یا شقیق فؤادی كان هذا مقدّراً مكتوباً" یعنی گمان نداشتم ای پاره دلم كه چنین روزی فرا برسد، این مقدّر و نوشته بود.
"یا أخی فاطم الصغیرة كَلِّمها فقد كاد قلبها أن یذوباً" یعنی ای برادر با این فاطمه كوچك سخن بگو كه نزدیك است دلش آب شود و بگدازد.
"یا أخی قلبك الشقیق علینا ماله قد قسی و صار صلیباً" یعنی ای برادر آن دل مهربان تو چگونه است كه سخت و درشت گشته بر ما.
برای تفصیل بیشتر به كتاب "نفس المهموم"، ص221ـ222 و كتاب "بحارالانوار"، ج45، ص114ـ115 مراجعه نمایید.
فردی به نام مسلم روایت می كند كه پیش از خواندن این اشعار حضرت زینب بر اثر شدت اندوه، كنار پیشانی را بر محمل كوبید و دیدیم خون از زیر مقنعه او جاری شد.
ادامه اشعار آن حضرت را می توانید در كتاب"سوگنامه آل محمد"، محمد محمدی اشتهاردی، چاپ 16، ص418 مطالعه نمایید.
نكات عرفانی این قضیه را كسی بهتر درك می كند كه به آن بزرگواران قرابت فكری و روحی بیشتر یافته باشد؛ آن دل كه شیدایی عشق حسین(ع) را در خود جای داده و از علاقه حضرت زینب(س) به او با خبر است می تواند خود را جای زینب(س) قرار دهد و بفهمد كه چنین خواهری با آن حجم دلدادگی، وقتی پس از دو روز و دو شب جدایی از امام حسین(ع) حالا سر بی تن او را می بیند چه به دلش می گذرد.
عصر یازدهم او با پیكر بی سر امام حسین(ع) در كربلا وداع كرده و این جا سر بی پیكر را می بیند، سری با پیشانی ای كه با سنگ قبل از شهادت مولا شكسته شد و غرق تیر و تركش و...، قرار دل از كف دادن، طبیعی ترین واكنش یك دلداده است كه از حضرت زینب(س) سر زد و حاضران متوجه شدند كه از پیشانی او هم مثل امام حسین(ع) خون تازه می آید.
توجه به اشعار آن بزرگوار عمق دلدادگی او را می نمایاند كه قلم از تقریر آن ناتوان است.
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.