• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 6605

پرسش

با سلام.
سوالی دارم كه مدتی است ذهن من را به خود مشغول كرده است!از هر كسی كه می ÷رسم
جواب سر بالا میدهد!امید وارم اینجا بتوانم جوابی برای سوالهایم ÷یدا كنم!
اصلا بگویید (خدا)چیست؟ 2- از چه ساخته شده؟3- قدرتش را از كجا آ ورده؟ 4- چرا انسان را آفریده؟
5- الان كجاست؟ و...........
لطفا جواب دهید
ممنون

پاسخ

1) در مورد خداوند و معرفی او چنین می توان گفت:

این توهم و سؤال از اینكه خداوند چگونه به وجود آمده از آنجا ناشی شده است كه گمان رفته مفاد اصل علیت اینست كه "هر موجودی احتیاج به علت دارد" و بر این اساس، اشكال شده كه باید برای خدا هم علتی باشد! در حالیكه موضوع اصل علیت "موجود" بطور مطلق نیست، بلكه موضوع آن "ممكن الوجود" و "معلول" است. به دیگر سخن: هر موجود وابسته و نیازمندی محتاج به علت است نه هر موجودی.
بنابراین اصولا این سوال كه "خدا را چه كسی آفریده است؟" سوالی نادرست است چرا كه خداوند موجود غنی، مستقل و واجب الوجود است و ملاك احتیاج به علت در او متصور نیست. كما این كه خداوند همیشه بوده و هست پس نمی توان تصور كرد كه زمانی بوده باشد كه خداوند وجود نداشته باشد ، بنابر این خداوند موجودی نیست كه او را ساخته باشند و یا از چیزی ساخته شده باشد تا چنین سؤالی پیش آید كه از چه ساخته شده است.
بعلاوه كه در منابع دینی نیز بیان شده كه كسی نمی تواند به كنه ذات خداوند پی ببرد، چرا كه عقول بشری عاجز از درك آن است. و اصلا اگر غیر از این بود، یعنی ما می توانستیم با این عقل مادی خود خدا را درك كنیم، آن خدا دیگر خدا نبود.

و اما در مورد قدرت و به طور كلی صفات خداوند باید گفت كه خداوند همه آنها را از ذات خود دارد و برای داشتن آن صفات نیازی به غیر ندارد، چرا كه خدایی كه نیاز به غیر داشته باشد دیگر نمی تواند خدا باشد.

و در مورد مكان خداوند باید گفت كه او مكان ندارد، و عین حال در همه جا هست. مكان داشتن از خصوصیات موجودات مادی و طبیعی است، و لذا موجودی كه مجرد محض است و ذره ای ماده و تعلقات مادی در او راه ندارد، و هیچگونه جسمیتی ندارد. او نیاز به لوازم ماده كه یكی از آنها داشتن مكان است ندارد.

در انتها باید گفت: ما از آنجا كه از یك سو خود محدودیم، و از سوی دیگر همیشه با محسوسات محدود سر و كار داریم، تصور مجردات از یك سو، و خدا ـ به عنوان كمال مطلق ـ و صفات او از سوی دیگر برایمان بسیار سخت، بلكه در مراحلی غیر ممكن است.
در این موارد راهی جز تجربه دینی و شهود نیست. مردان الهی كه این راه را پیموده اند، در تلقی های این چنین مشكلی ندارند، هر چند آنها هم به كنه ذات باری هرگز پی نخواهند برد.
آنها با چشیدن قطره ای از زلال حقیقت ربوبی، آرامش دریا را تا حدودی درك كرده و آرام گرفته اند.

2) در مورد آفریده شدن انسان به این مطالب توجه فرمایید:

در مورد سؤال از فلسفه خلقت انسان و اینكه خداوند چرا و برای چه هدفی مخلوقات را آفریده، باید گفت: خلقت فعل خداوند است، و از آنجا كه خداوند صاحب اراده است و هر آن چه بخواهد انجام می دهد، طبیعی است كه این مسئله را می بایست از خود خداوند سؤال كرد. و اگر معارف بشری ـ مثل فلسفه ـ به مطلبی نائل شود، ارزش آن تا آنجاست كه بتواند اراده خداوند را كشف كند.


علی أی حال، خداوند در حدیثی قدسی می فرماید: «كنت كنزا مخفیا فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لأعرف.»[گنج مخفی ای بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم]


گر چه این حدیث سند قابل اعتمادی ندارد، ولی شاید مراد از آن این باشد كه اقتضای ذاتی و لازمه فیاضیت و فاعلیت تام الهی آن است كه موجود قابلی بیافریند تا علت فاعلی(خدا) محل خود را برای تجلی بیابد و اثر ببخشد.(توضیح آن كه تحقق هر امری محتاج دو علت فاعلی و قابلی با هم است.)

این اقتضا ادامه می یابد تا خلقت موجودات ذی شعور. با خلقت این موجودات مسئله معرفت مخلوق به خالق نیز مطرح می شود؛

بعضی از آیات قرآن هدف از آفرینش را معرفت الهی برشمرده است. (طلاق/12)

و البته از آنجا كه معرفت به خالق مستلزم عبودیت نسبت به اوست، طبیعی است كه پس از خلقت بندگی ـاطاعت و عبودیت خواهد آمد. این همانی است كه خداوند در آیه شریفه فرمود: «ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون»(الذاریات/56)

شاید همین است كه انسان اشرف مخلوقات است، چون عبادت از روی معرفت و اختیار از او سر می زند.

عبادت، در اینجا به معنای تسلیم فرمان خدا بودن با معرفت و اختیار است. و البته باید دانست كه عبادت، در عین حال، زمینه ساز رشد و تكامل روح و جان انسان نیز است.

آزمایش الهی زمینه ساز این تكامل است.

قرآن مجید می فرماید: هدف از آفرینش انسان آزمایش حسن عمل اوست. (هود/7)

یك مطلب قابل توجه است و آن این كه خداوند از خلقت انسان، خود سودی نمی برد، بلكه در صدد تكامل بخشیدن به اوست، همچنانكه در مورد بقیه موجودات هم به حسب قابلتشان چنین است.

مولوی می گوید:
"من نكردم خلق تا سودی كنم بلكه تا بر بندگان جودی كنم"

این شعر مضمون روایت قدسی است كه فرمود:
«یقول الله عزوجل انما خلقت الخلق لیربحوا علی و لم اخلقهم لاربح علیهم.»
و البته فیض و لطف لازمه ذات باریتعالی است.

نكته ای نیز در پایان مفید به نظر می رسد، و آن این كه آنچه بر بنده اهمیت دارد عبودیت الهی است. به هر ترتیب ما خلق شده ایم و به عاقبت سعادت آمیز و یا شقاوت آلودی كه در آینده خواهیم داشت، به توسط رسولان الهی آگاهی یافته ایم. پس همه تلاشمان باید تحصیل این سعادت و دوری از آن شقاوت باشد. و در معرفت نیز آن چیزی مفید است كه در این راه به كار آید.

پیروز باشید.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : يکشنبه 21/2/1382 | پاسخ : يکشنبه 21/2/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 84 بار

تگ ها :

UserName