• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 65629

پرسش

"بسم رب الحسین"

سلام علیكم و رحمةالله
از حضور محترم شما چند سؤال دارم :
1).آیا خلیفت اللهی انسان برروی زمین و به
تبع آن اشرف مخلوقات بودن وی ، بواسطه
وجود اختیار در اوست ؟
2).چنانچه پاسخ سؤال بالا مثبت می باشد؛
پس چرا این صفت به جنُیان داده نشده
است ؟
3).با وجودیكه جنیان شایستگی پیامبر
شدن را ندارند؛ چگونه می توان عروج ابلیس
رجیم را در اثر شدت عبادت (كه قطعاً از
كیفیت نسبی برخوردار بوده است) به مقام
فرشتگان بدون وجود پیامبر توجیه نمود ؟
در واقع ابلیس چگونه به خدا ایمان آورد؟
(با توجه به آیه شریفه 34 سوره مباركه بقره
كه ابلیس راكه از جنیان است از ملائكه
مستثناءمی نماید ؛ استنباط می شود
كه ابلیس در مقام فرشتگان قرار داشته
است.)
4).آیا مگر نه اینست كه شب قدر وجود
خارجی داشته و دارد و حقیقتاً در آن شب
خاص ملائكه به زمین نازل می شوند و
تحولاتی معنوی در آسمانها و زمین رخ
می دهد ؛ پس چرا مسلمان ها نسبت به
افق كشور خود شب قدر را در نظر
می گیرند . آیا منطقی تر نیست كه در
"تمام عالم" حتی در كره مریخ شب قدر را
نسبت به افق عربستان كه محل نزول قرآن
است در نظر بگیریم ؟
(به عنوان مثال اگر شب قدر را شب 23 ماه
مبارك در عربستان در نظر بگیریم ، در 1400
سال پیش نیز مانند حالا ایران در شب22
ماه مبارك قرار داشته است.)
البته این موضوع را عرض كنم كه بنده به
هیچ وجه نمی پذیرم كه هر شب كه
انسان با خدا صمیمی شود برایش
شب قدر است چرا كه همانطور كه عرض
شد شب قدر حقیقت محض می باشد
نه توحُم ونماد !
5).آیا شكار پرندگان حلال گوشت بدون
احتیاج جدی به گوشت آنها وبه قصد تفریح
مجاز است ؟
اگر مجازاست پس چرا در سفری كه به
قصد شكار باشد نماز كامل است ؟
و آیا در صورت مجاز بودن ممكن است
موجب سلب توفیق از انسان در اموری
مانند :نماز اول وقت،نماز شب وتوفیق
زیارت حضرت بقیةالله گردد؟
باسپاس فراوان به جهت مطالعه
سؤالات طولانی بنده وآرزوی توفیق برای
همگی شما عزیزان... .

پاسخ

دوست گرامی با سلام: اختیارانسان علت جانشینی اش از جانب خداوند بر روی زمین نمی باشد، اگر چه یك امتیاز است. بلكه مبتنى بر اراده و تعلق خواست خدا به منظور آفرینش موجودى به عنوان نماینده خود بر روى زمین است، كه صفاتش پرتوى از صفات پروردگار و شخصیتش برتر از فرشتگان می باشد.واین مقام مربوط به نوع انسان است. به گونه‏اى كه اگر فرزندان آدم(ع) در راه هدایت گام بردارند قادرند آن علم به ودیعت گذارده شده را(كه در آیه شریفه به تعلیم اسماء تعبیر شده است) از قوّه به فعلیت برسانند مراد از این علم به ودیعت گذارده شده در انسان، استعداد فوق‏العاده براى درك حقایق هستى است. حقایقى كه در پشت پرده غیبت مستورند. خلیفه به معنایى كه مطرح شد؛ یعنى رهسپارى انسان در بستر هدایت، به گونه‏اى كه صفاتش پرتویى از صفات الهى گردد. و حتى از اقلیم فرشتگان پا فراتر نهد، البته این گونه نیست كه لزوماً در همه زمان‏ها، عده‏اى برآن قله صعود كنند. بلكه اگر همه رو به فساد بروند، زمین از وجود چنین خلیفه‏اى خالى نخواهد بود. در كتاب شریف اصول كافى، ج 1، ص 178، باب اَنّ الارض لاتخلو من حجّه، روایات متعددى از معصومین ذكر شده است كه به دو مورد از آن اشاره مى‏گردد.در حدیث دوّم:
عن ابى عبداللّه(ع) قال: سمعته یقول: انّ الارض لاتخلو الّا و فیها امام كَیْما اِن زاد المؤمنون شئیاً ردّ هم و ان نَقصوا شیئاً اَئمّةُ لَهُم‏: زمین هیچگاه از امام خالى نخواهد بود تا اگر در عقاید و اعمال مؤمنین خطائى رُخ داد، آن خطا را برطرف كنند و نیز اگر به دلیل دست نیافتن، چیزى از عقاید و اعمال و كم‏گذاشتند، آن‏ها را تكمیل كنند. ودرحدیث پنجم:
عن احدهما(ع): ان الله لم یَدَعِ الارض بغیر عالم و لولاونك لم یُعرفِ الحقّ من الباطل: اگر زمین از عالم رساننده پیام الهى خالى باشد، هدف از آفرینش انسان ناشناخته مى‏ماند و در نتیجه عبادت هم كه موقوف بر معرفت الهى است، تعطیل مى‏شود. لازم به ذكر است حجت الهى هم مى‏تواند پیامبر(ص) باشد، هم امام(ع) و هم محتواى پیام الهى. البته این محتواى پیام الهى، به گواهى عقل، باید توسط یك مجموعه كارشناس تحلیل و تبیین شود. همان طور كه در حدیث دوم اشاره شد.از اینجا پاسخ سئوال دوم شما نیز معلوم می شود.
وامّا نسبت به سئوال سوّمتان باید گفت شناخته شده ترین جنیان كه سركرده شیاطین است ابلیس مى باشد . ابلیس بر اساس آیات قرآنى، موجودى زنده و با شعور و نامرئى و فریب‏كار و... معرفى مى‏گردد. در بیش‏تر موارد از وى با لفظ «شیطان» نیز نام برده مى‏شود. این موجود طبق صریح آیه‏ى 50 از سوره‏ى كهف وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اُسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ كانَ مِنَ اَلْجِنِ‏ از نوع جنّ مى‏باشد.و جن مخلوقى است كه براى ما قابل مشاهده حسى نیست . و خلقتش از آتش و پیش از انسان است . و الجان خلقناه من قبل نار السموم ( حجر / 27 ) . جنیان همانند انسان زندگى مى كنند،مى میرند و برانگیخته مى شوند ،و داراى جنس مذكر و مونث اند وتولید مثل مى كنند و انه كان رجال من الانس یعوذون بـرجـال مـن الـجن ( جن / 6 )جنیان داراى شعور و اراده بوده , قادر به حركات سریع و كارهاى بسیار مشكل اند . آنها نیز مانند انسان مكلف بوده , كافر و مشرك , مومن و صالح دارند،و پیامبران الهی مأمور هدایت آنها نیز هستند وجنیان نیز مكلف به اطاعت از پیامبران می باشند .آن گونه كه برخى از مفسرین گفته اند ،گرچه ابلیس از جن است اما به دلیل عبادت بسیارى كه كرده بود هم شان و منزلت ملائكه شده بود و از این رو مخاطب امر به سجده بر آدم قرار گرفت،نه اینكه او از ملائكه باشد، البته بـرخـى دیـگـر از مـفـسـران گفته اند ،ملائكه و جنیان هر دو طایفه مخاطب امر بوده اند، اما به دلیل اشرفیت ملائكه نام آنها برده شده است . برخى دیگر پاسخ داده اند كه دو امر وجود داشته است . یك امر مخصوص ملائكه و یك امر مخصوص جنیان . در هر صورت خداوند متعال در قرآن می فرماید : ( ( واذ قلنا للملایكه اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی واستكبر و كان من الكافرین ؛ و چون فرشتگان را فرمان دادیم كه بر آدم سجده كنند همه سجده كردند مگر شیطان كه ابا و تكبر ورزید و از فرقه كافران بود ) ) ، ( بقره ، آیه 34 ) . از صدر این آیه به دست می آید كه وقتی خدا به ملایكه امر به سجده می كند ابلیس را نیز در برگرفته است . و لذا حضرت علی ( ع ) نیزمی فرمایند : ( ( فاعتبروا بما كان من فعل الله بابلیس اذا حبط عمله الطویل وجهده الجهید و كان قد عبدالله سته آلاف... ؛ پند و عبرت گیرید به آنچه خداوندبا ابلیس رفتار كرد، در آن هنگام كه اعمال و عبادات طولانی و تلاش وكوشش های او را كه شش هزار سال بندگی خدا كرده بود ...به ساعتی تكبرورزیدن بر باد داد ...) ) ، ( نهج البلاغه ، خطبه 192 ( قاصعه ) صبحی صالح ) . اولا"،ابلیس با تمرد و عصیان خود نشان داد كه عبودیت ندارد و اگر عبودیت داشت در برابر امر خدا خضوع می كرد و اطاعت و انقیاد خود را نشان می داد.ثانیا"، هر چند كه شیطان زیاد عبادت داشت [ شش هزار سال ] اما امتناع شیطان از سجده كردن برای آدم ( ع ) یك امتناع معمولی و ساده نبود و یك گناه عادی محسوب نمی شد، بلكه سركشی و تمرد آمیخته به اعتراض و انكارمقام پروردگار بود به این جهت مخالفت او سر از كفر و انكار علم و حكمت خدادرآورد و به همین جهت می بایست تمام مقام ها و موقعیت های خویش را ازدرگاه الهی از دست بدهد، ( گزیده تفسیرنمونه ، ج 1 و 2، آیت الله مكارم شیرازی ) . دیگر این كه ، كفر موجب حبط عمل است ، تكبری كه موجب كفرشیطان شد همانند جرقه ای بود كه انبار باروت را به خاكستر تبدیل كند، لذاعبادت طولا نی ابلیس را تكبر و عصیان و عدم تسلیم یك جا از بین برد . و علامه طباطبایی در المیزان این احتمال را داده كه ابلیس قبل از قضیه امتناع از سجده بر آدم ، كافر بوده و امتناع از سجده مرتبط با آن كفر در ضمیرش بوده است. البته منظور از این كفر بی اعتقادی به خدا نبوده است ، بلكه همان رذیله خودخواهی و خودپرستی است كه به صورت خفی و ناآشكار در درون نفس او بوده و سبب طغیان و سركشی او در برابر پروردگار شده است ، المیزان ، ج 1، ص 119، علامه طباطبایی ) ..روایاتی نیز موید این مطلب وجود داردكه علامه طباطبایی در ذیل همین آیه ذكر كرده است . از مجموع صدر و ذیل آیه می توان دریافت كه عبادت شیطان گرچه طولانی بود، اما وجود رذایل نفسانی در او باعث شد كه واقعیت خود رانشان دهد و ضمیر پنهان خود را با كفر آشكار كند و این همان معنای هشدارعلی ( ع ) در عبرت گیری از شیطان است . پس همان طور كه در فریب انسان تنها عامل بیرونی نقش ندارد و عامل درونی ( نفس اماره ) نیز در كار است ، ظاهراً درفریب و گمراهی ابلیس ، تكبر او نسبت به حضرت آدم و حسادت او نسبت به آن حضرت دخیل بوده است. برای آگاهی بیشتر رجوع كنید به : چهل حدیث امام خمینی(ره) ، ح 5 و 6.;
وامّا پاسخ سئوال چهارم: شب قدر در واقع یك شب بیش نیست و آغاز و انجام آن 24 ساعت؛ یعنى، به اندازه یك دور گردش كره زمین است و در این مدت تدریجا تمام زمین را فرا مى‏گیرد. به عبارت دیگر شب قدر در سطح كل كره زمین به اندازه یك شبانه‏روز در هر جایى از كره است. بنابراین، هر قسمتى از كره زمین در پاره‏اى از آن قرار مى‏گیرد. از این رو اگر كسى آن را شبى در ایران درك كند و سپس به كشور دور دستى سفر نماید و شب بعد در آن جا مجدداً لیلةالقدر را درك كند، در واقع یك شب بیشتر نبوده است؛ زیرا شب بعد استمرار همان شب و پاره دیگرى از آن واحد زمانى است و فاصله شدن روز در بین دو نقطه، آن را به دو شب تبدیل نمى‏كند؛ زیرا از 24 ساعت خارج نشده و آنچه در نظر این فرد شب دوم است، در واقع مراحل پایانى همان 24 ساعت مى‏باشد و در نتیجه همه آثار مترتب بر آن مانند تعیین مقدرات، یك بار بیش نیست. به همین نسبت مسأله شب نیمه شعبان و ... نیز روشن مى‏شود. به عبارت دیگر همه شب‏ها یا روزها همین حالت را دارند كه در عرض 24 ساعت به صورت متخالف و تدریجى كل زمین را پوشش مى‏دهند. اما نسبت به دو شب در ایران و عربستان باید بگوییم یكى از آنها شب قدر نیست و فضیلت آن یا از دست ما رفته است یا از دست آنها
و پاسخ سئوال پنجم : بعضی از آقایان صید رابرای سرگرمی وخوشگذرانی جایز نمی دانند،وتنها برای نیاز شخصی یا برای كسب وكار جایز می شمارند.
موفق باشید.

مشاور : آقای مرتجی | پرسش : پنج شنبه 7/3/1383 | پاسخ : جمعه 15/3/1383 | | | 0 سال | حوزه علميه | تعداد مشاهده: 90 بار

تگ ها :

UserName