کد:
65054
پرسش
با سلام و خسته نباشی خدمت دوستان خوبم در بخش مشاوره مذهبی سایت تبیان/ در برخی از كتب روایی اهل تسنن و شیعه روایتی مبنی بر خواستگاری حضرت علی(ع) از دختر ابوجهل در زمان حیات حضرت فاطمه زهرا(س) وجود دارد كه موجب ناراحتی حضرت زهرا(س) شده و پیامبر اكرم(ص) آن جمله معروف(هر كس فاطمه را بیازارد مرا آزرده است) را فرموده اند. بدین ترتیب باید آزاردهنده حضرت فاطمه(س) را حضرت علی(ع) دانست نه خلیفه اول و دوم؛ و ناراحتی حضرت زهرا(س) از خواستگاری حضرت علی(ع) از دختر ابوجهل بوده است نه غصب فدك و محرومیت از ارث! در این مورد برایم توضیح دهید.با تشكر.
پاسخ
با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
داستان مذكور ساختگی است. این داستان اول بار در صحیح مسلم نیشابوری(ج3، ص1092) آمده است، و از آن جا وارد منابع شیعی متاخر(بحارالانوار، ج42) شده است، و سابقه ای در منابع دست اول شیعی ندارد.
ابتدا متن روایت را ملاحظه می كنیم و سپس به آن جواب می دهیم. این روایت كه به امام صادق(ع) نسبت داده شده، از این قرار است: "روزی انسانی پلید نزد فاطمه دختر محمد آمده، به او گفت: آیا می دانی كه علی از دختر ابوجهل خواستگاری كرده است؟ فاطمه با شگفتی پرسید: راست می گویی!؟ و او سه بار بر درستی سخن خویش تاكید كرد. غیرت فاطمه از این خبر به جوش آمد و از خود بی خود شد؛ چرا كه خداوند زنان را با غیرت، و مردان را با جهاد درگیر ساخته و پاداش زن شكیبا را همسان مبارز در راه خدا قرار داده است. اندوه فاطمه از این خبر رو به شدت گذاشت و به فكر فرو رفت تا آن كه شب فرا رسید. آن گاه حسن و حسین را بر دوش راست و چپ خویش قرار داد و دست چپ ام كلثوم را به دست راست خویش گرفت و به سوی خانه پدر به راه افتاد. هنگامی كه علی به خانه آمد و فاطمه را ندید، اندوهگین شد و این اتفاق بر او گران آمد، و چون از ماجرا بی اطلاع بود از رفتن به خانه پیامبر برای آوردن فاطمه شرم ورزید. پس به سوی مسجد روان شد و به نماز مشغول گشت. سپس تعدادی از كتاب های مسجد را روی هم گذاشت و بر آن ها تكیه زد. پیامبر نیز با دیدن اندوه فاطمه خود را شستشو داده، جامه بر تن كرد و به مسجد آمد و پی در پی به نماز ایستاد، و پس از هر دو ركعت نماز نیز از خداوند طلب می كرد غم و اندوه را از قلب فاطمه بزداید. مدتی بعد به منزل بازگشت و فاطمه را همچنان نگران و ناراحت دید. پیامبر چون از به خواب نرفتن فاطمه و بی تابی او آگاه گشت به او فرمود: دخترم برخیز. فاطمه برخاست و حسین را در بغل، و دست ام كلثوم را در دست گرفت. پیامبر نیز حسن را برگرفت و به نزد علی رفتند. او در خواب بود كه پیامبر پای خویش را به پای او زد و بیدارش نمود و گفت: ابوتراب! از خواب برخیز كه چه دل های آرامی را نگران ساخته ای..."(بحارالانوار، ج42، ص201)
اما مواردی كه جعلی بودن داستان را تمام می كند:
الف) حدیث معروف "هر كه فاطمه را بیازارد، مرا آزرده است" را 59 نفر از علمای اهل سنت از جمله صاحبان صحاح نقل كرده اند.(ر.ك. به كتاب شریف "الغدیر"، ج7، ص232ـ237) بدون این كه به این داستان ساختگی اشاره ای كرده باشند.
اگر این داستان به نظر اینان موجه بود، و مقام صدور حدیث فوق بود، آیا بیمی از آوردن این داستان داشتند؟!
ب) غیر از عالمان شیعه برخی از عالمان سنی هم آزاردهندگان را خلفای اول معرفی كرده اند، و حدیث را همان جایی استفاده كرده اند كه شیعیان استفاده می كنند. برای نمونه ابن قتیبه دینوری در كتاب "الإمامة والسیاسة"، داستان آمدن خلیفه اول و دوم برای عیادت حضرت زهرا(س) پس از ناراحتی آن حضرت را نقل می كند كه حضرت زهرا(س) آنان را راه نداد، و با میانجی گری حضرت علی(ع) آنان وارد شدند، و حضرت فاطمه(س) این حدیث را به یاد آنان آورد و از آن ها اقرار گرفت كه پیامبر اكرم(ص) چنین فرموده است؛ سپس قسم یاد كرد كه اینان مرا آزارده اند!(الإمامة و السیاسة، ج1، ص14)
ج) بنا به روایاتی از مجامع اهل تسنن از جمله صحاح شش گانه، پیامبر اكرم(ص) حضرت علی(ع) را هم گوشت و خون خود معرفی كرده است؛ و درباره اش فرموده است: "دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خدا است."(برای نمونه ر.ك. به مستدرك حاكم، ج3، ص127) و فضایل بی شمار دیگر كه خودشان نقل كرده اند.
چگونه داستان مزبور و حدیث ذیل آن می تواند با همه این نقل ها و 59 مورد نقل حدیث اذیت و آزار حضرت فاطمه(س) با موارد دیگر مقابله كند!
د) اصلاً ازدواج مجدد در حیات فاطمه(س) بنا به احادیث شیعه برای حضرت علی(ع) حرام بوده است؛ و حتی اهل سنت، حضرت علی(ع) را مرتكب حرام نمی دانند.
هـ) این داستان غیر از خدشه به عصمت حضرت زهرا(س) ـ كه هرگز زهرای اطهر(س) بر حلال خدا آشفته نمی شود، به خصوص در امری كه روایت معصوم در باره آن می گوید: "غیرت مرد ایمان و غیرت زن شرك است" ـ به مقام پیامبر اكرم(ص) نیز خدشه وارد می كند؛ چون پیامبر اكرم(ص) هم در مقابل امر حلال(به زعم سازندگان داستان) مقاومت نمی نماید!
و) در تراث اهل سنت بسیار است مواردی كه جاعلان حدیث در آن سعی كرده اند هر آن چه را كه به موجب اسناد قطعی به امیرالمؤمنین منسوب است، به دیگران نسبت دهند. مثلا جعل كرده اند كه لقب امیرالمؤمنین در باره عمر صادر شده است، و یا لقب فاروق را در باره عمر مشهور كرده اند، در حالی كه این لقب در منابع صحیح از سوی پیامبر(ص) در باره علی(ع) صادر شده است؛ و یا ....
به نظر می رسد این داستان هم در راستای همان سیاست جعل شده باشد.
در پایان لازم است یادآور شویم كه در منابع شیعی داستان دیگری هست كه به جای آن داستان ساختگی، خوب است آن را بخوانیم.
آن داستان چنان چه در كشف الریبه نقل شده از این قرار است كه امام باقر(ع) از پدرش نقل می كند كه امام حسین(ع) از پدرش علی(ع) چنین نقل كرده است كه: "من در باغ فدك ـ كه برای فاطمه(س) شده بود ـ بودم كه یك مرتبه زنی را كنار خود دیدم، در حالی كه بیل در دست من بود و كار می كردم. وقتی به او نگاه كردم و از زیبایی ظاهری ای كه داشت قلبم به طپش افتاد، او را شبیه "بثینه" دختر عامر الجُمحی كه از زیباترین زنان قریش بود دیدم. او به من گفت: پسر ابی طالب! آیا مرا به ازدواج خود درمی آوری تا از این بیل بی نیازت كنم و به خزائن زمین تو را آگاه كنم؟ پس علی(ع) به او گفت: تو كیستی؟ پس او گفت: من دنیا هستم! علی(ع) فرمود: برگرد و شوهری غیر از من بطلب! سپس امام به بیل خود توجه كرد و شروع به خواندن شعری در ذم دنیا نمود..."
خواننده با خواندن این داستان پی می برد كه فدك مال حضرت زهرا(س) بوده، و در دست او قرار داشته كه از او غصب می شود، و این كار موجب آزار او می گردد؛ كما این كه اصل داستان مكاشفه ای رحمانی برای امیرالمؤمنین بوده است، كه روی گرداندن آن حضرت از دنیا خود علامتی روشن بر مناقب الهی اوست؛ این كجا و آن كجا؟!
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
يکشنبه 3/3/1383
| پاسخ :
پنج شنبه 7/3/1383
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
80 بار