• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 6482

پرسش

سلام،
من یك دانشو هستم من هم كار خوب دارم هم خانواده خوب خلاصه همه چیز دارم
اما چند ماه پیش با یك همكلاسی ام كه خیلی دوسش داشتم دوست شدم من سعی كردم برای حفظ دوستیم خیلی خوب باشم خیلی اما با تمام خوبیام اون باز نسبت به من سرد بود یعنیمی دونی محلش نمی دادم با من خوب بود
خلاصه آنقدر سردی كرد كه من سعی كردم دیگه نبینمش خیلی برام سخته بود خیلی اما شد
حالا همه فكرم ذكرم شده اون نمی توانم هیچ كاری كنم به یك سنگی خاصی رسیدم یك آدم سنگ نامهربون احساس می كنم باید با هم بد و سرد باید باشیم هیچ كسی لایاقت نداره

پاسخ

سلام،
من در شانزده سالگی با شما كاملاً موافق بودم ، ولی حالا كاملاً مخالفم!
مدتهاست كه معتقدم "برای كسی بمیر كه برایت تب كند" ،پس اگر یكی از دوستان شما ،با شما بد تا كرده ، بهتر است دیگر كاری به كارش نداشته باشید (مطابق میلش) و با او قطع رابطه كنید.
شاید هم از اول این شما بوده اید كه در حفظ دوستی تان كوشیده اید( و نه او)بنا بر این وقتی كه نوبت او شده ، اهمیتی به دوستی با شما نداده است : من اصلا ً اسم این را دوستی نمی گذارم ، تا نظر شما چه باشد؟
اما دیگران هیج تقصیری ندارند و نباید تاوان گناه او را بپردازند.
صبر داشته باشید:مدتی كه بگذرد نامهربانی این همكلاسی (نمی گویم دوست) از خاطرتان می رود و در عوض لطف و صفای محبت سایر دوستان ، جان شما را می نوازد. دیباچه گلستان را بخوانید تا یك بار دیگر تاثیر "دوست سعدی" را در تاریخ ادبیات ایران ببینید!
( سعی كنید این همكلاس جفاكار را هم ببخشید . حتم داشته باشید روزی دیگر ،در جایی دیگر ،چنین رفتاری را از كسی دیگر خواهد دید. ولی خب، آن روز دیگر یادآوری رفتار امروزش با شما ، كار چندان جالبی نخواهد بود.)
دلشاد و سربلند باشید. مشاور بخش اجتماعی

مشاور : خانم پاكرو | پرسش : شنبه 20/2/1382 | پاسخ : شنبه 20/2/1382 | | | 0 سال | پای درد و دل شما | تعداد مشاهده: 84 بار

تگ ها :

UserName