• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 60734

پرسش

با سلام
كد59229 هستم برای توضیح بیشتر باید عنوان كنم رفتار اجتماعی كودك مد نظر است و اطلاع از منابع در این باب برایم هائز اهمیت است.
متشكرم

پاسخ

با سلام، دوست محترم مقالاتی در رابطه با روان و تغذیه برایتان می فرستم. اما اینكه بطور اختصاصی تغذیه اثری بر روی رفتار اجتماعی كودك داشته باشد، چنین چیزی در دست نداریم. این موضوع بیشتر یك بحث تربیتی و روانشناسی می باشد نه تغذیه ای.

" بسمه تعالی "
« بدان كه راه عبادت هم از جمله عبادات است و زاد راه هم از جمله راه است. پس هر چه راه دین را بدان حاجت بود ، هم از جمله دین بود و راه دین را به طعام خوردن حاجت است ؛ كه مقصود همه سالكان دیدار حق تعالی است، و تخم آن علم و عمل است، و مواظبت بر علم و عمل بی سلامت تن ممكن نیست، و سلامت تن بی طعام و شراب ممكن نیست؛ بلكه طعام خوردن ضرورت راه دین است، پس از جمله دین باشد. و برای این گفت حق تعالی : ( كلوا من الطیبات واعملوا صالحاً ).میان خوردن و عمل صالح جمع كرد.
پس هر كه طعام برای آن خورد تا وی را قوت علم وعمل باشد و قدرت راه رفتن راه آخرت ، طعام خوردن وی عبادت بود، چنانكه رسول ( ص ) گفت كه : (مؤمن را بر همه چیزی ثواب بُوَد ، تا لقمه ای كه در دهان خود نهد یا در دهان اهل خود ) و این برای آن گفت كه مقصود مؤمن از این همه راه آخرت بُوَد. و نشان آن كه طعام خوردن از راه دین بُوَد، آن باشد كه به شَرَه طعام نخورد و از حلال خورد و قدر حاجت خورد و آداب خودرن نگاه دارد.»
متن بالا گزیده ای از بخش آداب طعام خوردن از" كتاب كیمیای سعادت اثر امام محمد غزالی " است. با این باور، رعایت اصول و آداب غذا خوردن به عنوان زاد راه دین، عمل صالح و عبادت تلقی می شود، و ارتباط طعام ( غذا ) و آداب مصرف ( اصول تغذیه ) با سلامتی تن و روان انكارناپذیر است.


هنر تغذیه روان (1 )
وقتی صحبت از " تغذیه" مطرح می شود بی اختیار سفره ای رنگین با دیس های رنگارنگ برنج های سنتی( مرصع پلو، باقالی پلو) عطر و بوی خورش فسنجان و قورمه سبزی، كاسه مرغی بزرگ پر از آش رشته وسط سفره كه بوی نعناع و پیاز داغ آن در فضای تالار پیجیده، میوه های فصلی رنگارنگ چیده شده در دیس های آبی لبه دالبری، سبزیجات معطر تازه با تربچه های نقلی و پیازچه های گل شده و پنیر و گردو، تنگ های كمر باریك و لیوان های گل بهی پر از دوغ با گل محمدی، بشقاب های چیده شده ای كه بافاصله ای صمیمی از یك دیگر در سفره قرار گرفته اند تا به رسم میهمان نوازی پیام خوش آمد گویند وبه خصوص چهره های مهربان و صمیمی جمعی ازعزیزان و نزدیكانی كه برای دیدارشان بی تاب هستیم، در ضمیرمان نقش می بندد و با توجه به زمان، فصل و مكانی كه در آن قرار گرفته ایم ، رنگ و روی سفره دلخواهمان در ذهن عوض می شود و هر بار سفره ای تازه تردر " ضمیرمان" پهن می شود. ولی همیشه همان خواسته و عطش دیرین دروجودمان شعله می كشد و اشتیاق با هم بودن و در جمع دوستان و آشنایان اوقات را سپری كردن، ما را دل خوش می كند و گاهی كه در غربت و دور از وطن هستیم حتی فكر آن نیز توانی دوباره به جانمان می ریزد.
به طور كلی انسان كه از بدو آفرینش تنها و " منحصر به فرد" آفریده شد و اَبَرخالق هرگز همانند او را نیافرید و بعدها نیز نخواهد آفرید، در طی طریق خود از وحدت به كثرت، به سوی تكامل خویش قدم بر می دارد. یعنی در تنهایی ها" خود" را باز می یابد تا بتواند كفایت و لیاقت خویش را به ثبوت برساند و درجمع حضور حاضر بیابد.
پس این انسان كه همه هستی اش در گروی محتواست و موقتی در ظرف و قالبی به نام تن ریخته شده، همان گونه كه به غذای جسم خود می پردازد و سلامت تن و بدن را با تامین املاح، مواد معدنی، ویتامین ها، غذاهای گوناگون، میوه های رنگارنگ و آشامیدنی های متفاوت حفظ می كند و هم چنان كه تأثیر پذیر از محیط و پیرامون خویش است، تأثیر گذار نیز هست، باید به روان و محتوا كه همانا شرط اول اشرف مخلوقات بودن اوست نیز بسیار بیشتر بپردازد. می گویند:
بعضی برای خوردن زند ه اند
بعضی می خورند كه زنده بمانند.
ما با تغذیه روانمان می خواهیم كه از گروه دوم باشیم. یعنی برای زنده ماندن فقط " كافی" بخوریم. و اگر باور داریم كه روح سالم ( عقل سلیم) در بدن سالم است با " كافی" خوردن یعنی به اندازه خوردن( نه زیاد و نه كم) تن را درست( تندرست) حفظ كنیم تا بتوانیم در آن محتوای سالم بریزیم.
اندازه نگه دار كه اندازه نكوست هم لایق دشمن است و هم لایق دوست
غذای روح و حفظ روان سالم، شرط لازم نگه داری جسم تندرست است. انگیزه ها، محرك ها و هدف ها مشخص می شوند وانسان هدفهمند با انضباط و آرامش خاطر می تواند در جهت رسیدن به آمال و آرزوها حتی روزها و هفته ها را بدون غذای تن و بی هیچ احساس گرسنگی پشت سر بگذارد.
برعكس اگر انگیزه ها رنگ ببازند، محرك ها از حركت باز می ایستند و جهت گم می شود و انسان بدون هدف همچون گم می شود و انسان بدون هدف همچون ذره ای معلق در" سهل انگاری" از" خود انگاری" دور می گردد وافسردگی های روانی، چاقی های مفرط، لاغری های بیمارگونه و دردهای عصبی از راه می رسند و دیگر غذای جسم هم نقشی در بهبود نخواهد داشت.
پس بیائید روح و روانمان را تغذیه كنیم . به نسبتی كه به غذای روان می پردازیم به همان اندازه خلاقیت در ما شكوفا می شود و از ما انسانی نو متولد می گردد كه زیاد هم دربند خوردن نیست.(طی تحقیقاتی كه در خارج از كشور انجام شده است متخصصین امور تغذیه اعلام كرده اند كه مصرف بیش از حد گوشت قرمز خلاقیت را درانسان ها ضعیف و حس درنده خویی را در آنها تقویت می كند) یكی از دانشمندان و جراحان قابل و فاضل مملكتمان می گفت:
تمام افراد چاقی كه دچار بیماری های خطرناك عروق می شوند در زمان رژیم غذایی اولین سؤالشان این است كه:
آقای دكتر در رژیم غذائیما چه باید بخوریم؟
پاسخ به این عزیزان این است كه:
چه نباید بخوریم!!!
ظریفی می گفت:" در فرهنگ كهن ما ایرانیان، اصولاً دانشمندان ،عرفا، نویسندگان و اهل علم و معرفت اندام های لاغر و ضعیفی داشتند. می دانیم كه مغز انسان فقط از قند خون تغذیه می كند و این بزرگان كه روزهای عمر را فقط صرف تحقیق، مطالعه و نوشتن می كردند به تغذیه تن زیاد نمی پرداختند.
و بنابراین از جسمی سالم و عمری طولانی برخوردار و گذشته از آن انسان هایی ملایم، با خلق و خویی پسندیده، بخشنده و بزرگوار بودند كه در رفتار و كردار نیز سرآمد و زبان زد خاص و عام بودند."
پس بیائید باغ مصفای روح و روانمان را تغذیه كنیم، تا عطر و بوی آن در فضای جسم بپیچد و از حاصل آن انسان پر انرژی هدفمند جدیدی متولد شود.
برای تغذیه روان چند شرط ضروری است:
اولین شرط لازم هنر خود خودشناسی است، یعنی آنكه خود را همانگونه كه هستیم بپذیریم و با " خویشتن" آشتی كنیم.
دوم علائق و نیازهایمان را بشناسیم.
سوم از رجعت به گذشته و خود آزاری ته مانده های ذهن كه در ضمیر ناخود آگاه روی هم تلمبار شده حذر كنیم.
چهارم از دلواپسی ها و نگرانی های آینده كه هنوز از راه نرسیده است، دوری كنیم.
پنجمین شرط ملزوم آن است كه در لحظات اكنون و در حال زندگی كنیم و در هر لحظه به خاطر بیاوریم كه:
« خواستن- توانستن است»



هنر تغذیه روان ( 2 )

در مقاله قبلی نتیجه گرفتیم كه انسان برای تغذیه روان باید به چند شرط اساسی بپردازد . اولین شرط لازم " هنر خودشناسی است ینی آن كه ما خود را همان گونه كه هستیم قبول كنیم و شرایطی را كه فعلا در آن قرار داریم ، بپذیریم ، تا بدین وسیله بتوانیم در جهت رسیدن ب آرمان ها و رفع مشكلات و نیازهایمان اقدام كنیم . پس آشتی خویش با خویشتن اولین گام به سوی خود شناسی، نیل به اهداف، آمال و آرزوست .
انسان كامل از نظرشكسپیر آن چنا ن كه در" ژولیس سزار " پیاده كرده، این طور است :
گناه بروتوس عزیز به گردن ستاره ها نیست بلكه مقصر ما هستیم.
آنچه مسلم است بشر نمی تواند انگیزه ها را نادیده بگیرد و یا آن ها را سركوب كند از این رو تعادل و تكامل در احساسات همیشه توسط متخصصان امور در هر زمینه ای توصیه شده است در افكار و ذهن انسان هدفمند و سرشار از زندگی اساسا چیزی به مفهوم تسلیم شدن یا بی قیدی وجود ندارد . انسان رو به تعالی و جستجو گر به جای آنكه اشتباهات و گناهان خود را به گردن دیگران بیاندازد . و دیگران را مقصر جلوه دهد و یا به عوامل واهی و دلیل تراشی متوسل شود ، باید به چرایی ها یی بپردازد و از خود سوال كند چرا ؟
چرا نمی تواند بر مسائل و مشكلات فائق آید ؟
چرا مسئولیت پذیری و قبول واقعیت دشوار است ؟
ریشه سهل انگاری ها و عكس العمل ها كجاست ؟
و جملات ازقبیل سرنوشت اینگونه بوده است ، شانس یاری نمی كند. عذر و بهانه آوردن برا ی تصمیم گیری و انجام امور، روزها و هفته ها را به تعویق انداختن ، همگی نشانه شانه خالی كردن از زیر بار مسئولیت است .
به عنوان مثال بارها شنیده ایم كه افراد چاق برای شروع رژیم غذایی خود می گویند : از هین شنبه آینده میخواهم رژیم بگیرم ولی تا آنجا كه تجربه ثابت كرده است .برای این افراد هرگز آن شنبه مورد نظر فرا نمی رسد .
انسان از بدو خلقت ، چه از لحاظ شكل ظاهری و چه به لحاظ محتوی و شعور ، موجودی متعادل آفریده شده است.در آفرینش او بدیع تزین و شگفت انگیزترین نمونه زیبایی ، كمال و هماهنگی ارائه شده و بین احساسات و اندیشه او تعادلی موذون برقرار است.
ارتباط اعضای بدن و وظایف و عملكرد آن ها از چنان هماهنگی و نظمی برخورداراست كه در تصورانسان نمی گنجد. یك نمونه از این خلقت بی مانند به هر یك از ما هدیه شده است تا امانت دار آن باشیم و به بهترین وجه ممكن از آن نگه داری كنیم. هرگونه غفلت و سهل انگاری درانجام این وظیفه مهم پیامدهای ناگواری را به دنبال دارد كه حاصل آن تنی بیمار، ناموزون وناخوشایند است. به طور كلی برای فروپاشی و منهدم كردن هر چیزی كافی است كه ریتم آن را به هم بزنند. به طور مثال: قلب، موسیقی، طبیعت، فصول و... پس اختلال درهرنظمی حاصل غفلت، بی دقتی و ناسپاسی ها است. افسوس كه گاه حتی جزئی از دقت وتوجهی را كه در حفظ شیئی بكار می بریم، برای حفظ این امانت گرانهایی كه به ما ودیعه داده شده است به كار نمی گیریم.
راستی چرا ناهنجاریها به وقوع می پیوندد؟!
در حالی كه انسان این اشرف خلوقات حداقل در اكثر موارد خوب را از بد و درست را از نادرست تشخیص می دهد.
چرا كج روی های انسان بر درست اندیشی هایش غلبه دارد؟!
چرا تعداد انسان های شرور در همه قرون و اعصار برشمار آدم های خوب فزونی داشته است؟!
بدون تردید بزرگ ترین عامل این پدیده، نقش مخرب نفس اماره است كه غلبه و سركوب آن را " جهاد اكبر" نامیده اند. یكی از ابتدایی ترین ضعف های انسان در مقابل خواست های نادرست او همانا پر خوری است، به همین دلیل بسیاری از ریاضت ها با دست كشیدن از غذا آغاز می شود و یكی از فلسفه های مهم روزه داری همین است كه تمرینی ادواری برای غلبه برخواست های نفسانی است و آثار آن در سلامت تن و بدن از نظر علمی نیز امروز آشكار و ثابت شده است.



هنر تغذیه روان (3 )
خواستن توانستن است
گاهی انسان ها برای فرار از واقعیت ها به بازی در نقش های مختلف تن در می دهند. این حالات، دفاع از خود و " كار جبرانی" است كه برخی برای پوشاندن عیوب و نقائص خویش بدان متوسل می شوند.
آلفرد آدلر، روان شناس نام دار" جبران" را از طریق عملكرد و پدیده های بدنی انسان شناخت، چرا كه بدن آدمی، خسارات وارده به اعضای مختلف را جبران می كند. به عنوان مثال، هنگامی كه یك كلیه یا شش از كار می افتد، كلیه یا شش دیگر به تنهایی كافی است. مثالی دیگر: اگر استخوان پای فردی براثرحادثه ای بشكند پس از معالجات لازم همان نقطه شكسته شده كه اكنون بهبود یافته است محكم تر وقوی تر از قبل می شود.
افراد بسیار مشهوری در دنیا وجود دارند كه به خاطر نقصی كه داشته اند، در جهت رفع همان نقص آن چنان كوشیده اند كه نه تنها آن را پوشانده و یا از میان برداشته اند، بلكه از حد و مرز معمولی و طبیعی آن نیز گذشته و به سطوحی بالا و غیر معمول در كار دست یافته اند.
چارلز اتلس، مشهورترین قهرمان پرورش اندام دنیا در تمام دوران بلوغ و نوجوانی از هیكل ضعیف و لاغر خود شرمنده و خجل بود و برای رفع ضعف جسمانی خویش، پس از تلاش ها و تمرینات فراوان و پی درپی، مقام نخست پرورش اندام را از آن خود ساخت. پس " جبران" كمكی به خواستن انسان برای توانستن به شمار می رود.
حالت دیگر، " جبران غیر مستقیم" است. بدین معنی كه خسارت و ضعف یكی از اعضای بدن می تواند باعث بهبود و پیش رفت عضو دیگری شود. و فرد برای جبران ضعف و یا نقصی، راه و روش، و كار و حرفه دیگری را انتخاب كند و از آن به موفقیت های عظیمی نایل شود، به عبارتی ضعف و یا آسیب یكی از اعضای اساسی بدن باعث می شود تا فرد از دیگر اعضا كار بیشتری بكشد و به اصطلاح به پرورش و تربیت آن عضو بیش تر بپردازد كه در نتیجه آن عضو قوی تر می شود. به طور مثال افرادی كه از نعمت بینایی و دین محروم اند، قوه شنوایی بسیار قوی تری دارند.
وستلر نقاش مشهور، به مدرسه نظام رفته و بیار سرخورده و ناموفق مجبور به ترك آن مدرسه می شود. آن سرخوردگی و تأسف شدید، زندگی او را عوض می كند و سبب می شود تا او به استعداد شگفت انگیز خود در نقاشی پی ببرد و در زمره نقاشان مشهور دنیا قرار گیرد. چنین حالتی را " جانشین سازی جبرانی" می گوییم.
جانشین سازی جبرانی، كه بدان اشاره كردیم، جبران كردن افراطی یا رشد دادن و بزرگ كردن یك تمایل آگاهانه برای دفاع از خویش، علیه یك تمایل نا آگاهانه و درجهت عكس و خلاف است و گاهی می تواند شناسایی آگاهانه انسان را نیز تهدید كند. افرادی كه بدون دلیل، اظهارعقیده و بر گفته خود پافشاری می كنند( دوگماتیك های افراطی)، به تمام گفته ها و اظهار نظرهای خود اطمینان دارند و آگاهانه این اطمینان را در خود پرورش می دهند؛ زیرا در خیال خود ناگاهانه شك و تردید خویش را از میان می برند. اینان تصویری كه از خود می شناسند آن قدر قوی نیست كه با این تردیدها بتوانند به زندگی ادامه دهند پس به جانشین سازی جبرانی متوسل می شوند.
به طور اصولی آدم هایی كه بیش از حد احساساتی هستند چنین رفتاری دارند زیرا كه در فكر خود، نا آگاهانه خشم و نگرانی خویش را فرو می نشانند و جبران می كنند.
امروز در عصر تكنولوژی پیش رفته، انسان بیش از همیشه توسط دست پرورده های خویش، از خود و از خویشتن دور افتاده و به دست تكنولوژی گرفتار و اسیر شده است. ولی همیشه در ارتباطات درون گروهی وجمعی این سؤال مطرح است كه " تو واقعاً كیستی؟" و پاسخ این است كه:" تو همانی هستی كه ما از تو می بینیم" و فراموش نكنیم كه هر چیز غیر ممكن و محال از این ابر آفریده پروردگار ممكن و میسر است.
شعور خلاق و اراده هدفمند به طور حتم راه به شاه راه مقصود می برد و هر غیر ممكنی را ممكن می سازد.
پس بیاییم" خواستن توانستن" را ملكه ذهن كنیم تا در چنین بستر مناسبی، با روانی روان بر تمامی مشكلات از جمله افسردگی ها، چاق های مفرط، لاغری های بیمار گونه و بسیاری از مسائل دیگر فائق آییم.
كارشناس تغذیه تبیان

مشاور : خانم ولدخاني | پرسش : يکشنبه 6/2/1383 | پاسخ : شنبه 2/3/1383 | | | 0 سال | تغذيه | تعداد مشاهده: 92 بار

تگ ها :

UserName