• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 59251

پرسش

میگویند دین عقلی است.
اما عقلی به معنای فلسفی نیست.
من به عقلی بودن دین (اسلام) معتقدم
به فلسفه هم آشنایی دارم زیرا رشته تحصیلی من فلسفه است.
با این حال این عدم تساوی عقل و فلسفه را نمیفهمم.
ودر ضمن میخواهم بدانم برای شروع استدلال از كدام مبدا محكم و یقینی باید شروع كرد و بقیه استدلالات را بر آن استوار كرد.
متشكرم.

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
این كه فرموده اید دین عقلی است، اما عقلی به معنای فلسفی نیست، شاید به دو معنا صحیح باشد:
یكی این كه گزاره های دینی در عین حال كه تقابلی با عقل ندارد، ولی لزوما قابل اثبات فلسفی نیستند؛ مثلا گزاره دینی "كفر و شرك موجب شقاوت ابدی انسان است"، اگرچه مخالفتی با عقل ندارد ـ یعنی خردستیز نیست ـ ولی لزوما قابل اثبات فلسفی هم نمی باشد، و گاه با هیچ استدلال فلسفی نمی توان، بدون آن كه از وحی كمك گرفت، به اثبات و یا ابطال آن پرداخت.
از سوی دیگر، ایمان دینی با بحث فلسفی حاصل نمی شود؛ ولو بتوان آن را اثبات فلسفی هم كرد. یعنی مثلا، خداوند قابل اثبات در فلسفه ـ یعنی علة العلل یا واجب الوجود ـ نمی تواند لزوما حس ایمان، محبت و اعتماد انسان را برانگیزد. به طور مشخص، خدای فلسفه شوق انگیز و دل پذیر نیست، در حالی كه خدای ادیان الهی دوست داشتنی و جامع تمام كمالات و لطائف است.
این كه چه مبدئی را برای تعقل و اندیشیدن باید برگزید، بیش از هر چیز با مراجعه انسان به خود حاصل می شود. مكاتب فلسفی بیش از آن كه حقیقتی را بر انسان معلوم كنند و پرده ای از حقائق عالم بردارند، به تحلیل ذهن و نفس انسان می نشینند. در علوم تحلیلی نباید محوریت واقعیت تحلیل شوند از یاد برود. برای تحلیل ذهن و نفس خوب است آراء متفاوت در این باره مطالعه شوند، ولی بیش از هر چیز می بایست به پای خود نفس و ذهن نشست، و به طور مستقیم به آن نگریست.
به نظر می رسد انسان بیش از هر چیز بر اساس فطرت انسانی خود ـ هم بینشها و هم گرایشهای فطری ـ تصمیم می گیرد و بر آن اعتماد می كند، بلكه خود را محصور در آن می بیند. همین فطرت برای عقل تا حدودی جا باز می كند؛ آنجا كه عقل خالص و بی شائبه است. ولی در مواردی كه شائبه یك تعلیم فرهنگی و یا عادت اجتماعی را ببیند، از اعتماد دربست به آن سرباز می زند، مگر منشأ آن را ارزیابی كرده باشد و آن را مثبت ببیند.
با دو بال فطرت و وجدان شخصی به همراه عقل خالص و بی شائبه ـ هم در زمینه بینش و شناخت و هم در زمینه گرایش و ارزش ـ می توان به راه افتاد. حس و علوم تجربی هم در این راه به كمك می آیند. پس از این مرحله است كه اگر خالص باشیم و به درستی گام برداریم می توان تجربه های شخصی مثبتی برای دریافت حقیقت داشت كه با آن ایمان انسان تقویت می شود. حالت پیشرفته این تجربه شخصی می تواند یك شهود و علم حضوری باشد؛ كه با آن یقین كامل حاصل می شود.
خوشحال می شویم اگر با ما در این ارتباط گفتگو داشته باشید.
ضمناً می توانید جهت مطالعه به پاسخ كد 59396 بخش تازه های مذهبی سایت هم نگاهی بیاندازید.
كامروا باشید.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : جمعه 28/1/1383 | پاسخ : جمعه 4/2/1383 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 68 بار

تگ ها :

UserName